psychiatry

/saɪˈkaɪətri//saɪˈkaɪətri/

معنی: روانپزشکی، معالجه ناخوشیهای دماغی، پزشکی روانی، طب روحی
معانی دیگر: طب معالجه ناخوشیهای دماغی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: psychiatric (adj.), psychiatrically (adv.)
• : تعریف: the medical science or practice of diagnosing, treating, and preventing mental and emotional disorders.

جمله های نمونه

1. Psychiatry has come a long way since the 1920s.
[ترجمه گوگل]روانپزشکی از دهه 1920 راه درازی را پیموده است
[ترجمه ترگمان]این بیماری از دهه ۱۹۲۰ به بعد بسیار طولانی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Freud was the father of psychiatry.
[ترجمه گوگل]فروید پدر روانپزشکی بود
[ترجمه ترگمان]فروید پدر روان پزشکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Psychiatry is an accepted branch of medicine.
[ترجمه گوگل]روانپزشکی یک شاخه پذیرفته شده از پزشکی است
[ترجمه ترگمان]این رشته در رشته پزشکی مورد پذیرش قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A community psychiatry system was adopted which had the mental health centre at the middle.
[ترجمه گوگل]یک سیستم روانپزشکی اجتماعی اتخاذ شد که مرکز بهداشت روان در وسط آن قرار داشت
[ترجمه ترگمان]یک سیستم روان پزشکی اجتماعی به کار گرفته شد که مرکز سلامت روانی را در وسط داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ethos of psychiatry suits the marketing of Western drugs and fails to address racism.
[ترجمه گوگل]اخلاق روانپزشکی برای بازاریابی داروهای غربی مناسب است و در رسیدگی به نژادپرستی ناکام است
[ترجمه ترگمان]شخصیت روان پزشکی برای بازاریابی داروهای غربی مناسب است و نژاد پرستی را حل نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was also an honorary consultant in psychiatry at the Littlemore Hospital, Oxford.
[ترجمه زباری] وی همچنین به عنوان مشاور افتخاری در بخش روان پزشکی بیمارستان لیتلمور آکسفورد فعالیت داشت.
|
[ترجمه گوگل]او همچنین مشاور افتخاری روانپزشکی در بیمارستان لیتلمور آکسفورد بود
[ترجمه ترگمان]او همچنین مشاور افتخاری در بخش روان پزشکی در بیمارستان littlemore در آکسفورد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Each lectures on psychiatry at leading medical schools.
[ترجمه گوگل]هر کدام در مورد روانپزشکی در دانشکده های پزشکی پیشرو سخنرانی می کنند
[ترجمه ترگمان]هر سخنرانی در خصوص روان پزشکی در دانشکده های پزشکی پیشرو انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Furthermore, psychiatry has been affected by the general reduction in admission beds.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، روانپزشکی تحت تأثیر کاهش عمومی تخت‌های پذیرش قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، روان پزشکی از کاهش کلی بس ترهای پذیرش تحت تاثیر قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Comparative mythology combined with psychiatry is a mixture of dangerous brews.
[ترجمه گوگل]اسطوره شناسی تطبیقی ​​همراه با روانپزشکی ترکیبی از دمنوش های خطرناک است
[ترجمه ترگمان]اساطیر تطبیقی و روان پزشکی که با روان پزشکی ترکیب شده اند ترکیبی از brews خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Television has done much for psychiatry by spreading information about it, as well as contributing to the need for it. Alfred Hitchcock
[ترجمه گوگل]تلویزیون با انتشار اطلاعات در مورد روانپزشکی و همچنین کمک به نیاز به آن، کارهای زیادی برای روانپزشکی انجام داده است آلفرد هیچکاک
[ترجمه ترگمان]تلویزیون با انتشار اطلاعات در مورد آن، و همچنین کمک به نیاز به آن، کاره ای زیادی برای روان پزشکی انجام داده است آلفرد هیچکاک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Saunders had a degree in psychiatry, but he was breaking the law by using residential property for the transaction of business.
[ترجمه گوگل]ساندرز دارای مدرک روانپزشکی بود، اما با استفاده از املاک مسکونی برای تجارت تجاری، قانون را زیر پا گذاشت
[ترجمه ترگمان]ساندرز مدرک دکترای روانی داشت اما او با استفاده از ملک مسکونی برای معامله کسب وکار قانون را از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The error is rampant in psychology and psychiatry, but not limited to these fields.
[ترجمه گوگل]این خطا در روانشناسی و روانپزشکی بیداد می کند، اما محدود به این رشته ها نیست
[ترجمه ترگمان]این خطا در روانشناسی و روان پزشکی رایج است، اما به این زمینه ها محدود نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It may be asked why psychiatry has made such heavy weather of coming round to that view.
[ترجمه گوگل]ممکن است این سوال مطرح شود که چرا روانپزشکی هوای سختی را برای رسیدن به این دیدگاه ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]ممکن است از این سوال بپرسند که چرا روان پزشکی این هوای سنگین را به این دیدگاه آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Organized psychiatry must publicly articulate our vision, positions and commitment to the amelioration of human misery.
[ترجمه گوگل]روان‌پزشکی سازمان‌یافته باید دیدگاه، مواضع و تعهد ما به بهبود بدبختی انسان را به طور عمومی بیان کند
[ترجمه ترگمان]روان پزشکی سازمان یافته باید به طور عمومی دیدگاه، موضع و تعهد خود را به بهبود وضعیت بدبختی بشر بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Students know that our generation chose psychiatry for compassionate, intellectual and philosophic reasons.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان می دانند که نسل ما روانپزشکی را به دلایل دلسوزانه، فکری و فلسفی انتخاب کرده است
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان می دانند که نسل ما به دلایل فلسفی، عقلانی و فلسفی، روان پزشکی را انتخاب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روانپزشکی (اسم)
psychiatry

معالجه ناخوشی های دماغی (اسم)
psychiatry

پزشکی روانی (اسم)
psychiatry

طب روحی (اسم)
psychiatry

تخصصی

[بهداشت] روانپزشکی

انگلیسی به انگلیسی

• branch of medicine dealing with the diagnosis and treatment of mental illnesses
psychiatry is the branch of medicine concerned with the treatment of mental illness.

پیشنهاد کاربران

Psychiatry is the medical specialty devoted to the diagnosis, prevention, and treatment of deleterious mental conditions. These include various matters related to mood, behaviour, cognition, and perceptions
...
[مشاهده متن کامل]

روان پزشکی شاخه ای از پزشکی است که به سبب شناسی، علامت شناسی، طبقه بندی و تشخیص، پیشگیری، درمان و پیش آگهی اختلالات روانی که عمده علائم آن اختلال در رفتار انسانی است، می پردازد. اختلال روانی سندرمی است که ویژگی بارز آن برهم خوردن قابل توجه بالینی شناخت، تنظیم هیجانی یا رفتاری فرد است و خود بازتابی است از کژکاری فرآیندهای زیستی، روانی یا رشدی که زمینه ساز عملکردهای روانی اند

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Psychiatry• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/psychiatry
[پزشکی] روانپزشکی: مطالعه و درمان اختلالات روانی
psychiatry ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: روان‏پزشکی
تعریف: دانش مطالعۀ علل و علائم و درمان اختلالات روانی و شیوه‏های پیشگیری از آنها

بپرس