psyched
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
/saɪkt/ سایکت
🔹 معادل فارسی:
هیجان زده / پرانرژی / بی قرار از خوشحالی / آماده ی انفجار شادی
در زبان محاوره ای: کف کردم از ذوق! / خیلی حال کردم! / پایه ام با تمام وجود!
🔹 مترادف ها:
excited / thrilled / pumped / stoked / jazzed
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
I’m so psyched for the concert tonight! امشب برای کنسرت خیلی هیجان زده ام!
She was psyched to start her new job. از شروع کار جدیدش خیلی خوشحال و پرانرژی بود.
We’re psyched about our trip to Japan. از سفرمون به ژاپن حسابی ذوق زده ایم!
🔹 معادل فارسی:
هیجان زده / پرانرژی / بی قرار از خوشحالی / آماده ی انفجار شادی
در زبان محاوره ای: کف کردم از ذوق! / خیلی حال کردم! / پایه ام با تمام وجود!
🔹 مترادف ها:
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
I’m so psyched for the concert tonight! امشب برای کنسرت خیلی هیجان زده ام!
She was psyched to start her new job. از شروع کار جدیدش خیلی خوشحال و پرانرژی بود.
We’re psyched about our trip to Japan. از سفرمون به ژاپن حسابی ذوق زده ایم!
هیجان زده
I was like super - psyched ب شدت هیجان زده بودم
I was like super - psyched ب شدت هیجان زده بودم
هیجان زده
هیجان زده، خرکیف، خرشاد
مثال:
Are you psyched about Eminem's new album
مثال ۲:
Don't get so psyched on that; it's just a show face
مثال:
مثال ۲: