psaltery

/ˈsɔːrltəri//ˈsɔːltəri/

معنی: قانون یاسنتور انگشتی یا مضرابی
معانی دیگر: (ساز زهی - سده های 12 تا 15) پسالتری، پسالتریون، رباب، psaltry : مو، سرود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: psalteries, psaltries
• : تعریف: a zitherlike musical instrument of the Middle Ages and Renaissance that has a flat trapezoidal body and numerous strings that are plucked with either the fingers or a plectrum.

جمله های نمونه

1. Awake, psaltery and harp : I myself will awake early.
[ترجمه گوگل]بیدار، مزبور و چنگ: من خودم زود بیدار خواهم شد
[ترجمه ترگمان]بیدار، بیدار، چنگ و چنگ؛ خودم زود بیدار خواهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I will also praise thee with the psaltery, even thy truth, O my God: unto thee will I sing with the harp, O thou Holy One of Israel.
[ترجمه گوگل]ای خدای من، تو را با سرود و حقیقت تو ستایش خواهم کرد، ای قدوس اسرائیل برای تو با چنگ آواز خواهم خواند
[ترجمه ترگمان]من نیز ترا با the و حتی حقیقت خود ستایش خواهم کرد: ای خدای من، من با هارپ آواز خواهم خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The psaltery is a familiar musical instrument of the religious music in the Middle Ages.
[ترجمه گوگل]مزبور یکی از سازهای آشنای موسیقی مذهبی در قرون وسطی است
[ترجمه ترگمان]The یک ابزار موسیقی آشنا در قرون وسطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Awake up, my glory; awake, psaltery and harp: I myself will awake early.
[ترجمه گوگل]بیدار شو، جلال من؛ بیدار، مزبور و چنگ: من خودم زود بیدار خواهم شد
[ترجمه ترگمان]بیدار شو، شکوه من؛ بیدار، بیدار، چنگ و چنگ: خودم را زود بیدار خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I will sing a new song unto thee, O God: upon a psaltery and an instrument of ten strings will I sing praises unto thee.
[ترجمه گوگل]ای خدا سرود تازه ای برای تو خواهم سرود و بر مزمور و ساز ده تار برای تو ستایش خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]من یک ترانه جدید برای تو خواهم خواند: ای خدا: بر روی یک psaltery و یک ساز ده تا از آن شما را ستایش خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Let them praise his name in choir: let them sing to him with the timbrel and the psaltery.
[ترجمه گوگل]نام او را در گروه کر ستایش کنند و با نقاره و نقاره برای او بخوانند
[ترجمه ترگمان]بگذار اسم خودش را در گروه کر تعریف کند: بگذار با him و psaltery آواز بخوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Praise the LORD with harp: sing unto him with the psaltery and an instrument of ten strings.
[ترجمه گوگل]با چنگ خداوند را ستایش کن و با مزمور و ساز ده تار برای او بخوان
[ترجمه ترگمان]درود بر خدا را شکر: با the و وسیله ای برای ده رشته آواز بخوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Praise him with the sound of the trumpet: praise him with the psaltery and harp.
[ترجمه گوگل]او را با صدای شیپور ستایش کنید: او را با مزمور و چنگ ستایش کنید
[ترجمه ترگمان]او را با صدای شیپور ستایش کنید: او را با psaltery و چنگ ستایش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قانون یا سنتور انگشتی یا مضرابی (اسم)
psaltery

انگلیسی به انگلیسی

• ancient stringed musical instrument that is played with the hands

پیشنهاد کاربران

بپرس