pruritus

/prʊˈraɪtəs//prʊˈraɪtəs/

معنی: خارش
معانی دیگر: خارش شدید، حکه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: pruritic (adj.)
• : تعریف: severe itching of the skin, usu. without eruption or other damage.

جمله های نمونه

1. VAS score, analgesic drug consumption, nausea, vomit, pruritus were observed at 4 h, 8 h, 24 h and 48 h after operation . . .
[ترجمه گوگل]امتیاز VAS، مصرف داروی مسکن، تهوع، استفراغ، خارش در 4 ساعت، 8 ساعت، 24 و 48 ساعت پس از عمل مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]امتیاز VAS، مصرف داروی مسکن، تهوع، استفراغ، pruritus در ۴ ساعت، ۸ ساعت، ۲۴ ساعت و ۴۸ ساعت بعد از عملیات مشاهده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Genital infection symptoms is quite obvious children for pruritus vulvae pain appear agonizing crying when non-stop not scratch catch the vulva.
[ترجمه گوگل]علائم عفونت تناسلی کاملا آشکار است کودکان برای درد فرج خارش گریه دردناک به نظر می رسد زمانی که بدون خراش گرفتن فرج
[ترجمه ترگمان]علائم عفونت Genital کاملا بدیهی است زیرا درد vulvae به هنگام گریه کردن دردناک به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Serviceable range: To kill fungi for feet pruritus, canker and rhagades caused by beriberi. As it is gentle and cool, it can be used to the canker and rhagades.
[ترجمه گوگل]محدوده قابل استفاده: برای از بین بردن قارچ ها برای خارش پا، شانکر و راگاد ناشی از بری بری از آنجایی که ملایم و خنک است، می توان از آن برای درمان شانکر و راگاد استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]دامنه serviceable: کشتن قارچ برای پاهای pruritus، کرم و rhagades ناشی از beriberi با این که خنک و خنک است، می تواند در قفس دهان و دهان به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This disease is characterized by pruritus vulvae, residue-like vaginal secretion. It damages women's health seriously.
[ترجمه گوگل]این بیماری با خارش فرج، ترشح واژن باقی مانده مشخص می شود به سلامت زنان آسیب جدی وارد می کند
[ترجمه ترگمان]این بیماری با pruritus vulvae، باقیمانده like واژینال استفاده می شود این بیماری به سلامتی زنان آسیب می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Subjective symptoms consist of pruritus (itching), sensations of heat (burning), cold (tingling), prickling, biting, formication, pain, and numbness.
[ترجمه گوگل]علائم ذهنی شامل خارش (خارش)، احساس گرما (سوزش)، سرما (گزگز)، سوزن سوزن شدن، گاز گرفتن، شکل‌گیری، درد و بی‌حسی است
[ترجمه ترگمان]علایم ذهنی شامل pruritus (خارش)، احساس گرما (سوزش)، سرما (سوزش)، سوزش، گاز گرفتن، درد و بی حسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The invention discloses a medicament for curing gynaecological pruritus vulvae and coleitis.
[ترجمه گوگل]این اختراع دارویی را برای درمان خارش ولووهای زنانه و کولیت فاش می کند
[ترجمه ترگمان]این اختراع یک medicament برای درمان gynaecological pruritus و coleitis را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Patients with this disease have pruritus vulvae, burning pain, and even restless sleep and sitting, which could threaten the physical and mental health of the women.
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به این بیماری دارای خارش فرج، درد سوزشی و حتی خواب و نشستن بی قرار هستند که می تواند سلامت جسمی و روانی زنان را به خطر بیندازد
[ترجمه ترگمان]بیماران مبتلا به این بیماری، pruritus vulvae، درد سوزان، و حتی خواب آشفته و نشستن دارند که می تواند سلامت جسمی و روانی زنان را تهدید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They may be associated with pruritus dysuria vaginal discharge and tender regional adenopathy.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است با خارش ترشحات واژن و آدنوپاتی ناحیه ای حساس همراه باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است مرتبط با pruritus dysuria واژینال و adenopathy منطقه ای حساس باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pruritus was moderate in 50. 8 % and severe in 23 %.
[ترجمه گوگل]خارش در 8/50 درصد متوسط ​​و در 23 درصد شدید بود
[ترجمه ترگمان]Pruritus در سال ۵۰ میلادی متوسط بود ۸ % و شدید در ۲۳ %
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, understanding of the pathophysiology of uremic pruritus is still limited.
[ترجمه گوگل]با این حال، درک پاتوفیزیولوژی خارش اورمیک هنوز محدود است
[ترجمه ترگمان]با این حال، درک pathophysiology of هنوز محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A. Symptoms of vaginitis include vaginal discharge, pruritus, irritation, soreness, odor, dyspareunia and dysuria.
[ترجمه گوگل]الف) علائم واژینیت شامل ترشحات واژن، خارش، سوزش، درد، بو، دیسپارونی و سوزش ادرار است
[ترجمه ترگمان]پاسخ: علایم of شامل تخلیه واژینال، خارش، سوزش، بوی ناخوشایند، بو dyspareunia و dysuria می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods: Schultz - dale reaction, antihistamine alleviating pruritus test and cornea surface anesthesia test.
[ترجمه گوگل]روش کار: واکنش شولتز - دیل، آزمایش ضد خارش آنتی هیستامین و آزمایش بی حسی سطح قرنیه
[ترجمه ترگمان]روش ها: واکنش های شولتز و dale، antihistamine alleviating تست pruritus و تست بی حسی سطح قرنیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pruritus is common in patients with HIV disease, especially those with AIDS.
[ترجمه گوگل]خارش در بیماران مبتلا به اچ‌آی‌وی، به ویژه مبتلایان به ایدز، شایع است
[ترجمه ترگمان]Pruritus در بیماران مبتلا به بیماری ایدز، به ویژه مبتلایان به ایدز رایج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dermatitis herpetiformis (Duhring's disease) presents with intense pruritus and a vesicular eruption. It is associated with a usually asymptomatic gluten-sensitive enteropathy.
[ترجمه گوگل]درماتیت هرپتی فرمیس (بیماری دورینگ) با خارش شدید و فوران تاولی ظاهر می شود این بیماری با یک آنتروپاتی معمولاً بدون علامت حساس به گلوتن همراه است
[ترجمه ترگمان]Dermatitis herpetiformis (بیماری Duhring)با pruritus شدید و فوران vesicular همراه است آن مرتبط با a حساس به گلوتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خارش (اسم)
trouble, itch, itching, pruritus, scabies, prurience, pruriency

انگلیسی به انگلیسی

• itching, itchiness (medicine)

پیشنهاد کاربران

خارش ( اسم ) : سوزش پوست که انسان را به خاراندن وادار می کند.

بپرس