prudish

/ˈpruːdɪʃ//ˈpruːdɪʃ/

معنی: متظاهر، با احتیاط، امل
معانی دیگر: خشک و مبادی آداب، نجیب نما، زهد فروش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: prudishly (adv.), prudishness (n.)
• : تعریف: overly concerned with modest or proper conduct, speech, dress, or the like; of, like, or being a prude.
متضاد: immodest
مشابه: squeamish

جمله های نمونه

1. I'm not prudish but I think these photographs are obscene.
[ترجمه گوگل]من مغرور نیستم اما فکر می کنم این عکس ها ناپسند هستند
[ترجمه ترگمان]خشکه مقدس نیستم، اما فکر می کنم این عکس ها زشت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. American culture is in many ways still fairly prudish.
[ترجمه گوگل]فرهنگ آمریکایی از بسیاری جهات هنوز نسبتاً محتاطانه است
[ترجمه ترگمان]فرهنگ آمریکایی هنوز در بسیاری از موارد نسبتا پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I don't consider myself prudish but I do think the sex scenes in the film were a bit excessive.
[ترجمه گوگل]من خودم را مغرور نمی دانم، اما فکر می کنم صحنه های جنسی در فیلم کمی بیش از حد بود
[ترجمه ترگمان]به خودم فکر نمی کنم، اما فکر می کنم صحنه های جنسی در فیلم کمی بیش از حد افراط کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We Brits are terribly prudish and you may be, as I was, a little uneasy at first.
[ترجمه گوگل]ما بریتانیایی ها به طرز وحشتناکی مغرور هستیم و ممکن است مانند من در ابتدا کمی ناراحت باشید
[ترجمه ترگمان]ما Brits به طرز وحشتناکی متواضع هستیم و شما ممکن است مانند من اندکی ناراحت باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It wasn't that they were prudish, I could tell they'd heard it before.
[ترجمه گوگل]این نبود که آنها مغرور بودند، می توانم بگویم که قبلاً آن را شنیده بودند
[ترجمه ترگمان]این طور نبود که آن ها خشکه مقدس بودند، من می توانستم بگویم که قبلا هم آن را شنیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Take the case of the prudish Mr Parkinson, who attended the butterfly ballet.
[ترجمه گوگل]مورد آقای پارکینسون متبحر را در نظر بگیرید که در باله پروانه شرکت کرد
[ترجمه ترگمان]پرونده of اقای پارکینسون را در نظر بگیرید که در باله پروانه شرکت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are also peculiarly prudish and voyeuristic.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین به طور عجیبی سنجیده و فضول هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها نیز حتی از آن لذت می برند و از لذت و لذت هم لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I think that is a prudish approach.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که این یک رویکرد محتاطانه است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که این یک رویکرد prudish است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These strict and prudish ideals were those of the austere Hejaz merchants.
[ترجمه گوگل]این آرمان‌های سخت‌گیرانه و سنجیده بازرگانان سخت‌گیر حجاز بودند
[ترجمه ترگمان]این ایده های خشن و متواضع، از آن of خشن حجاز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No prudish worries inhibited the fathers of the French nation.
[ترجمه گوگل]هیچ نگرانی محتاطانه مانع پدران ملت فرانسه نشد
[ترجمه ترگمان]هیچ نگرانی برای جلوگیری از پدران ملت فرانسه وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. America's journalists can be a little prudish.
[ترجمه گوگل]روزنامه نگاران آمریکایی می توانند کمی مغرور باشند
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران آمریکا می توانند کمی prudish باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was sexually not so much chaste as prudish.
[ترجمه گوگل]او از نظر جنسی نه آنقدر عفیف و پاکدست بود
[ترجمه ترگمان]اون از لحاظ جنسی از لحاظ جنسی زیاد پاک نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She is sexually not so much chaste as prudish.
[ترجمه گوگل]او از نظر جنسی نه آنقدر عفیف و پاکدست است
[ترجمه ترگمان]اون خیلی از لحاظ جنسی از نظر جنسی پاک نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Americans retain a strong prudish streak.
[ترجمه گوگل]آمریکایی ها یک رگه محتاطانه قوی را حفظ می کنند
[ترجمه ترگمان]آمریکایی ها همچنان رگه قوی تری را حفظ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Perhaps it was too prudish.
[ترجمه گوگل]شاید بیش از حد مغرور بود
[ترجمه ترگمان] شاید زیادی متواضع بوده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متظاهر (صفت)
ostentatious, braggart, boastful, hypocritical, pretending, simulating, making believe, prudish

با احتیاط (صفت)
careful, cautious, wary, prudent, discreet, circumspect, prudish

امل (صفت)
square-toed, prudish

انگلیسی به انگلیسی

• excessively modest or humble; overly cautious, overly careful; behaving in an excessively proper or formal manner
a prudish person is easily shocked by things relating to nudity or sex; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

prudish means "easily shocked or embarrassed by anything relating to sex" and is used to show disapproval. so being called prudish isn't a compliment.
یعنی کسی که وقتی صحبت از سکس و مسائل مرتبط به سکس می شه، خیلی سریع حیران و خجالت زده می شه، یه جوری که انگار نباید هیچ جا و هیچ موقعی از سکس صحبت کرد. "حرفای بد بد" : ) )
...
[مشاهده متن کامل]

معادل دقیق توو فارسی واسه ش نداریم، به عفت داشتن و عفیف بودن ربط داره ولی چون صفت منفی ایه، شاید بشه گفت اُمل.

با حیا
مأخوذبه حیا
having or revealing a tendency to be easily shocked by matters relating to sex or nudity; excessively concerned with sexual propriety
با توجه به این تعریف به نظر من مناسبترین معادل "ساده لوح" یا " زودفریب" می باشد.
اُمل

بپرس