prow

/ˈpraʊ//praʊ/

معنی: کشتی، دماغه کشتی، عرشه کشتی
معانی دیگر: (قدیمی) دلاور، دلیر، گرد، شجاع، دماغه ی ناو، سینه ی کشتی (یا قایق)، پوزه ی کشتی، در شعر کشتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the pointed forward section of a ship or boat; bow.

- The captain stood at the prow.
[ترجمه گوگل] کاپیتان جلوی پرنده ایستاد
[ترجمه ترگمان] ناخدا در دماغه قایق ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the ship's prow whished against the river's current
پوزه ی کشتی غژ غژکنان مخالف جریان آب رودخانه حرکت می کرد.

2. Whatever had been on its prow was now gone, sheared off when the sleek vessel had been driven among the trees.
[ترجمه گوگل]هر چیزی که بر روی آن بود، اکنون از بین رفته بود، زمانی که کشتی براق در میان درختان رانده شده بود، بریده شد
[ترجمه ترگمان]هر اتفاقی که روی دماغه قایق افتاده بود اکنون از بین رفته بود، و وقتی که قایق موتوری در میان درختان حرکت می کرد، قیچی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Then the prow guns of the Adorno spoke in unison with those of her poop.
[ترجمه گوگل]سپس اسلحه های پیشانی آدورنو همصدا با اسلحه های مدفوع او صحبت کردند
[ترجمه ترگمان]سپس توپ های دماغه قایق به صدا در آمدند و هماهنگ با آن دو شماره دو پی به صحبت پرداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She had a high, curved prow, with a pair of antlers fastened to it.
[ترجمه گوگل]او پیشانی بلند و خمیده داشت و یک جفت شاخ به آن بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]او یک دماغه بلند و خمیده داشت که یک جفت شاخ به آن بسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her prow, a cast-iron projection weighing 500 pounds, was intended for use as a ram.
[ترجمه گوگل]پیشروی او، یک برجستگی چدنی با وزن 500 پوند، برای استفاده به عنوان قوچ در نظر گرفته شده بود
[ترجمه ترگمان]دماغه او، یک طرح آهنین با وزن ۵۰۰ پوند، برای استفاده به عنوان یک قوچ مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her own iron prow and cutwater were carried away, and she was otherwise badly damaged about the stern by the collision.
[ترجمه گوگل]تیغه آهنی و آب بریده شده او از بین رفت و در غیر این صورت در اثر برخورد به شدت آسیب دید
[ترجمه ترگمان]دماغه قایق او و پل او را باخود برده بودند، و او هم از عقب کشتی به شدت آسیب دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The car's long prow dips into the first tunnel.
[ترجمه گوگل]شیب طولانی ماشین به تونل اول فرو می رود
[ترجمه ترگمان]دماغه طویل اتومبیل در اولین تونل فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jack yelled with open arms on the prow.
[ترجمه گوگل]جک با آغوش باز فریاد زد
[ترجمه ترگمان]جک دستش را روی دماغه قایق گذاشت و نعره زد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Except that in Latin a ship's prow was called a rostrum and the plural of rostrum was rostra so they called the speaking platform rostra.
[ترجمه گوگل]با این تفاوت که در زبان لاتین سکوی کشتی را rostrum می گفتند و جمع rostrum را rostra می نامیدند بنابراین سکوی صحبت را rostra می گفتند
[ترجمه ترگمان]با این تفاوت که در لاتین دماغه کشتی، پوزه دار نامیده می شد و پوزه دار آن rostra بود، به این ترتیب سکوی سخنرانی rostra نام داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The prow of the motor cut through the water like a knife.
[ترجمه گوگل]تیغه موتور مانند چاقو آب را قطع می کند
[ترجمه ترگمان]دماغه قایق همچون چاقویی در آب فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Prow and bouldered sea slugged it out all night, a clattering succession of growlers and bergy bits nudged aside, slowly but surely.
[ترجمه گوگل]دریای پرشاخ و تخته سنگی آن را در تمام شب بیرون می‌کشاند، توالی غرغر و تکه‌های برگی به آرامی اما مطمئناً کنار می‌رفتند
[ترجمه ترگمان]تمام شب، دریا و دریا با صدای تلق تلق تلق تلق تلق تلق کنان به کناری هل می دادند، و به طور حتم به آرامی به کناری هل می دادند، اما مطمئنا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But the makeshift boat, with a prow jutting out of the front and a taxi sign on the roof, was intercepted by the U. S. Coast Guard about 32 km off Key West on the southern tip of Florida.
[ترجمه گوگل]اما قایق موقت، با یک پرنده از جلو و تابلوی تاکسی روی پشت بام، توسط گارد ساحلی ایالات متحده در حدود 32 کیلومتری کی وست در نوک جنوبی فلوریدا رهگیری شد
[ترجمه ترگمان]اما قایق موقتی با یک کرجی که جلو جلو جلو آمده بود و یک علامت تاکسی روی سقف آویزان بود توسط طرف کشتی متوقف شد اس گارد ساحلی در حدود ۳۲ کیلومتر دورتر از کرانه اصلی فلوریدا قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But never more than fit between prow and stern.
[ترجمه گوگل]اما هرگز بیشتر از تناسب بین پره و عقب
[ترجمه ترگمان]اما هرگز بیش از آن که میان دماغه قایق و دماغه قایق جا بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The prow of the motor - boat cut through the water like a knife.
[ترجمه گوگل]تیغه موتور - قایق مانند چاقو آب را برید
[ترجمه ترگمان]دماغه قایق موتوری مثل چاقو از وسط آب عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشتی (اسم)
bottom, vessel, ship, ark, wrestle, hulk, collier, prow

دماغه کشتی (اسم)
cutwater, prow

عرشه کشتی (اسم)
deck, prow

انگلیسی به انگلیسی

• bow of a ship, foremost section of a ship
the prow of a ship or boat is the front part of it.

پیشنهاد کاربران

🔴 front part of a vessel or aircraft
▶️ Early in 1863, Bulloch laid plans to build two vast ironclads, 224 feet in length, equipped with rotating gun turrets, powerful engines, thick iron armor and bulbous metal rams extending from the prow to batter the enemy. With these two floating behemoths, he intended to “sweep the blockading fleet from the sea, ” before steaming on to attack Washington, Portsmouth, Philadelphia and New York.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس