provincialism

/prəˈvɪnt͡ʃəˌlɪzəm//prəˈvɪnʃəlɪzəm/

معنی: گویش یا لهجه محلی، عقاید وافکار محدود محلی
معانی دیگر: محلی گرایی، ناحیه گرایی، کوته اندیشی، کوته نظری، دهاتی واری، رسم محلی، ویژگی محلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: provincialist (n.)
(1) تعریف: narrow-mindedness, lack of sophistication, or the like, associated with or considered the result of remoteness from urban centers of culture and intellectual activity.

(2) تعریف: a custom, mannerism, characteristic, or the like that is provincial.

جمله های نمونه

1. He wanted to escape from the provincialism of the small university where he taught.
[ترجمه گوگل]می خواست از ولایت گرایی دانشگاه کوچکی که در آن تدریس می کرد فرار کند
[ترجمه ترگمان]او می خواست از the دانشگاه کوچک که تدریس می کرد بگریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He wanted to escape from the narrow-minded provincialism of the small town where he had been brought up.
[ترجمه گوگل]او می خواست از ولایت گرایی تنگ نظرانه شهر کوچکی که در آن بزرگ شده بود فرار کند
[ترجمه ترگمان]می خواست از شهر کوچک و minded شهر کوچکی که برایش آورده بود فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In part it is sheer provincialism.
[ترجمه گوگل]تا حدودی این ولایت گرایی محض است
[ترجمه ترگمان]بخشی از آن provincialism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But provincialism in educational research is, alas, nothing new.
[ترجمه گوگل]اما افسوس که ولایت گرایی در تحقیقات آموزشی چیز جدیدی نیست
[ترجمه ترگمان]اما افسوس در تحقیقات آموزشی، متاسفانه، چیز جدیدی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. How did I ever break free from that provincialism imposed by an academic elitist?
[ترجمه گوگل]چگونه از آن ولایت گرایی تحمیلی توسط یک نخبه دانشگاهی رهایی یافتم؟
[ترجمه ترگمان]چطور تا به حال از آن provincialism که توسط یک elitist دانشگاهی تحمیل شده بود آزاد شدم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Three cups of Qinghuawu liquor conveys provincialism of all the life.
[ترجمه گوگل]سه فنجان مشروب Qinghuawu بیانگر ولایت گرایی تمام زندگی است
[ترجمه ترگمان]سه جام شراب Qinghuawu در تمام طول زندگی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The word is a provincialism, but has made its way into standard speech.
[ترجمه گوگل]این کلمه یک ولایت گرایی است، اما به گفتار استاندارد راه پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]کلمه یک provincialism است، اما راهش را به یک سخنرانی استاندارد باز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are two theoretical tendencies of this philosophy provincialism and autonomism.
[ترجمه گوگل]دو گرایش نظری در این فلسفه ولایت گرایی و خودمختاری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دو گرایش نظری از این فلسفه provincialism و autonomism وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In a science which is supposed to be international, such provincialism is inexcusable.
[ترجمه گوگل]در علمی که قرار است بین المللی باشد، چنین ولایت گرایی غیر قابل توجیه است
[ترجمه ترگمان]در دانشی که قرار است بین المللی باشد، چنین provincialism غیر موجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It helps people move across the barriers of localism, parochialism, or provincialism that divide them.
[ترجمه گوگل]این به مردم کمک می کند تا از موانع بومی گرایی، منطقه گرایی یا استان گرایی که آنها را از هم جدا می کند عبور کنند
[ترجمه ترگمان]این کار به مردم کمک می کند تا از موانع of، parochialism، یا provincialism که آن ها را تقسیم می کنند، حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A . Quebec's resistance to a national agency is provincialism ideology.
[ترجمه گوگل]آ مقاومت کبک در برابر یک آژانس ملی ایدئولوژی استان گرایی است
[ترجمه ترگمان]الف مقاومت کبک به یک سازمان ملی ایدئولوژی provincialism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is in the Chinese memory with very heavy provincialism, emigrant itself is disaster.
[ترجمه گوگل]این در حافظه چینی با استان گرایی بسیار سنگین است، مهاجرت خود فاجعه است
[ترجمه ترگمان]در ذهن چینی ها با provincialism بسیار سنگین، خود مهاجران یک فاجعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Aria of Xinyang Folk song originated from the local accent and provincialism in local place between Jianghuai. Xinyang folk songs have plenty special kinds such as solo, antistrophic and local operas.
[ترجمه گوگل]آواز عامیانه آریا شینیانگ از لهجه محلی و استان گرایی در مکان محلی بین جیانگ هوآی نشات گرفته است ترانه‌های محلی شینیانگ انواع خاصی مانند اپراهای انفرادی، ضد استروفیک و محلی دارند
[ترجمه ترگمان]از لهجه محلی، از لهجه محلی و محلی که در محلی بین Jianghuai وجود داشت، آغاز شده بود آوازهای دسته جمعی مردم انواع مختلفی دارند که مانند solo، antistrophic و operas محلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is now a single accepted pronunciation for the vast majority of words in ordinary polite use, deviation from which is regarded either as a provincialism or as a vulgarism.
[ترجمه گوگل]اکنون یک تلفظ پذیرفته شده واحد برای اکثریت قریب به اتفاق کلمات در استفاده معمولی مودبانه وجود دارد که انحراف از آن یا به عنوان یک ولایت گرایی یا به عنوان یک ابتذال تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر یک تلفظ پذیرفته شده برای اکثر کلمات در استفاده مودبانه معمولی، انحراف از آن به عنوان یک provincialism یا به عنوان یک vulgarism شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گویش یا لهجه محلی (اسم)
provincialism

عقاید و افکار محدود محلی (اسم)
provincialism

انگلیسی به انگلیسی

• unsophistication, simplicity; rusticness, ruralness, small-town quality; narrow-mindedness, parochialism
provincialism is a narrow outlook and lack of cultural sophistication.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : province / provincial / provincialism
✅️ صفت ( adjective ) : provincial
✅️ قید ( adverb ) : provincially

بپرس