protrusive

/prəˈtruːsɪv//prəˈtruːsɪv/

معنی: بر امده، جلو امده
معانی دیگر: بیرون زده، جلو آمده، ورقلمبیده، برقلیده -2رجوع شود به: obtrusive

جمله های نمونه

1. Methods 62 patients with protrusive lesions of the esophagus, stomach, or duodenum were examined by mEUS using water-filling method.
[ترجمه گوگل]Methods62 بیمار با ضایعات بیرون زده مری، معده، یا دوازدهه توسط mEUS با استفاده از روش پر کردن آب مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش های ۶۲ بیمار دارای ضایعات سمی مری، معده، یا duodenum با استفاده از روش پر کردن آب مورد معاینه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective: How distant the condyle moved to protrusive and its function importance for incisors occlusion.
[ترجمه گوگل]هدف: فاصله کندیل به سمت بیرون زدگی و اهمیت عملکرد آن برای انسداد دندان های ثنایا
[ترجمه ترگمان]هدف: چگونه the به protrusive انتقال داده شد و اهمیت عملکرد آن برای انسداد دندان های پیشین اهمیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Car-body is a three-dimension geometry entity with protrusive objects, so air flow surrounding car is unsteady and easy to be separated, which caused great difficulty to analyze wind noise.
[ترجمه گوگل]بدنه خودرو یک موجود هندسی سه بعدی با اجسام بیرون زده است، بنابراین جریان هوای اطراف خودرو ناپایدار است و به راحتی جدا می شود، که تجزیه و تحلیل صدای باد را با مشکل مواجه می کند
[ترجمه ترگمان]بدنه خودرو یک ماهیت هندسه سه بعدی با اشیا protrusive است، بنابراین جریان هوای اطراف خودرو ناپایدار و آسان است، که باعث ایجاد مشکل بزرگی برای تجزیه و تحلیل نویزهای بادی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At present there exist two protrusive phenomenon, a continuing increase of the rural and urban income gap, and a remaining insufficient demand .
[ترجمه گوگل]در حال حاضر دو پدیده برآمده وجود دارد، افزایش مستمر شکاف درآمدی روستایی و شهری و باقی ماندن تقاضای ناکافی
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر دو پدیده protrusive وجود دارد که یک افزایش مداوم شکاف درآمد روستایی و شهری و تقاضای ناکافی باقیمانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The contradiction between population and land was a protrusive phenomenon after the middle period of the Qing dynasty.
[ترجمه گوگل]تضاد بین جمعیت و زمین یک پدیده برجسته پس از دوره میانی سلسله چینگ بود
[ترجمه ترگمان]تناقض بین جمعیت و زمین، پدیده protrusive بعد از دوره میانی سلسله کینگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Protrusive part of the upper jaw.
[ترجمه گوگل]قسمت بیرون زده فک بالا
[ترجمه ترگمان] یه قسمت از فک بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Side sticker are added on the machine, electric protrusive wheel control. The length of the side sticker can be designed on the touch-screen.
[ترجمه گوگل]برچسب جانبی روی دستگاه اضافه شده است، کنترل چرخ بیرون زده الکتریکی طول برچسب کناری را می توان بر روی صفحه نمایش لمسی طراحی کرد
[ترجمه ترگمان]برچسب طرف بر روی دستگاه و کنترل فرمان الکتریکی اضافه می شود طول برچسب کناری را می توان بر روی صفحه لمسی طراحی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The important role of translation in letting the world know China and China know better of the world is becoming more protrusive .
[ترجمه گوگل]نقش مهم ترجمه در آگاه ساختن جهان به چین و چین در شناخت بهتر جهان در حال برجسته تر شدن است
[ترجمه ترگمان]نقش مهم ترجمه در رها کردن جهان از چین و چین بهتر از جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion mEUS is quite a valuable means for the diagnosis of upper gastrointestinal protrusive lesions; its role in endoscopic therapy is also of clinical significance.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری mEUS یک وسیله کاملاً ارزشمند برای تشخیص ضایعات برآمدگی دستگاه گوارش فوقانی است نقش آن در درمان آندوسکوپی نیز از اهمیت بالینی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری mEUS یک وسیله ارزشمند برای تشخیص ضایعات protrusive و gastrointestinal فوقانی است؛ نقش آن در درمان endoscopic نیز از اهمیت بالینی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Compared with the impacted group, the erupted group had anteriorly positioned and larger maxilla and mandible, less ramus-corpus angle and more protrusive lower incisors .
[ترجمه گوگل]در مقایسه با گروه نهفته، گروهی که فوران کرده بودند دارای موقعیت قدامی و فک بالا و فک پایین‌تر، زاویه راموس-کورپوس کمتر و دندان‌های ثنایای تحتانی برجسته‌تر بودند
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با گروه متاثر کننده، گروه فوران تله مانندی قرار گرفته و آرواره و فک بزرگ تر، زاویه ramus کم تر و دندان های پیشین protrusive کم تر را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is necessary for us to revise and perfect these laws and statutes because of the increasingly protrusive relations of rights and duties between universities and government, universities and .
[ترجمه گوگل]لازم است به دلیل روابط فزاینده حقوق و تکالیف بین دانشگاه ها و دولت، دانشگاه ها و
[ترجمه ترگمان]لازم است که این قوانین و قوانین را به خاطر روابط فزاینده فزاینده حقوق و وظایف میان دانشگاه ها و دولت، دانشگاه ها و دانشگاه ها اصلاح و کامل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Result:27% patients had spinal canal narrowing, 83% patients present with one or multiple protrusive cervical intervertebral discs.
[ترجمه گوگل]نتیجه: 27% بیماران دچار تنگی کانال نخاعی بودند، 83% بیماران با یک یا چند دیسک بین مهره‌ای بیرون زده گردن داشتند
[ترجمه ترگمان]نتیجه: ۲۷ درصد بیماران دچار تنگ شدن کانال ها شده اند، ۸۳ % بیماران با یک یا چند دیسک intervertebral گردنی protrusive دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To elucidate the feasibility of miniature ultrasonic probe(MUP)for diagnosing the protrusive lesions of esophagus(PLE).
[ترجمه گوگل]هدف: امکان سنجی پروب اولتراسونیک مینیاتوری (MUP) برای تشخیص ضایعات بیرون زده مری (PLE)
[ترجمه ترگمان]هدف از روشن کردن امکان بررسی امکان پذیری probe miniature (MUP)برای تشخیص جراحت مهلک مری (ple)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With the building of expressways, the problem of soft ground was becoming more and more protrusive and has been one of key factors influencing project quality, project cycle and project cost.
[ترجمه گوگل]با ساخت راه‌های سریع‌السیر، مشکل زمین نرم بیش از پیش برجسته‌تر می‌شد و یکی از عوامل کلیدی تأثیرگذار بر کیفیت پروژه، چرخه پروژه و هزینه پروژه بوده است
[ترجمه ترگمان]با ساخت of، مشکل زمین نرم بیشتر و بیشتر شده و یکی از عوامل کلیدی تاثیرگذار بر کیفیت پروژه، چرخه پروژه و هزینه پروژه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بر امده (صفت)
knotted, bouffant, protuberant, gibbous, bulging, verrucous, bulgy, pulvinate, excrescent, snaggy, protrusive, ridgy, verrucose

جلو امده (صفت)
projective, protrusile, protrusive

انگلیسی به انگلیسی

• projecting, sticking out; bulging outward, swelling outward

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : protrude
✅️ اسم ( noun ) : protrusion
✅️ صفت ( adjective ) : protrusive
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس