protrusion

/prəˈtruːʒn̩//prəˈtruːʒn̩/

معنی: تحمیل، پیش امدگی، پیش رفتگی، جلو افتادگی
معانی دیگر: بیرون زدگی، ورقلمبیدگی، برقلیدگی، پلقیدگی، جلو آمدگی

جمله های نمونه

1. Thumb - sucking can cause protrusion of the teeth.
[ترجمه Eli] مکیدن انگشت می تواندباعث جلوآمدگی دندانها شود.
|
[ترجمه گوگل]شست - مکیدن می تواند باعث بیرون زدگی دندان ها شود
[ترجمه ترگمان]مکیدن چیزی باعث بیرون آوردن دندون می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He grabbed at a protrusion of rock with his right hand.
[ترجمه گوگل]با دست راستش برآمدگی سنگ را گرفت
[ترجمه ترگمان]دستش را با دست راستش بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The foot is reduced to a protrusion that they use to pull themselves down into the sand.
[ترجمه گوگل]پا به یک برآمدگی کاهش می یابد که از آن برای پایین کشیدن خود به داخل ماسه استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]این پا به a کاهش می یابد که از آن ها برای پایین کشیدن خود به ماسه استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I recall. . . the shocking distension and protrusion of the eyeballs of dead men and dead horses.
[ترجمه گوگل]به یاد می آورم اتساع و بیرون زدگی تکان دهنده کره چشم مردان مرده و اسب های مرده
[ترجمه ترگمان]به یاد می اورم، distension تکان دهنده و جلو مردمک چشم مرده ای مرده و اسب مرده را بیرون می آورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When there was long-term retinal detachment, the protrusion of global wall remained in congenital coloboma of choroid, but protrusion extincted in high myopia.
[ترجمه گوگل]هنگامی که جداشدگی طولانی مدت شبکیه وجود داشت، بیرون زدگی دیواره جهانی در کولوبومای مادرزادی مشیمیه باقی می ماند، اما بیرون زدگی در نزدیک بینی بالا از بین می رفت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که جداسازی شبکیه چشم بلند وجود داشت، the دیوار جهانی در coloboma مادرزادی of باقی ماند، اما protrusion extincted را در دور بینی بالا protrusion
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What consequence does lumbar protrusion ofintervertebral disc have badly? How to alleviate?
[ترجمه گوگل]بیرون زدگی کمر دیسک بین مهره ای چه پیامد بدی دارد؟ چگونه تسکین دهیم؟
[ترجمه ترگمان]چه پیامد باعث می شود که دیسک ofintervertebral ofintervertebral بد باشد؟ چه طور باید این کار را کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The results are uniondale intervertebral disk protrusion 198 cases, biarticulate intervertebral disk protrusion 86 cases, and triarticular intervertebral disk protrusion 28 cases.
[ترجمه گوگل]نتایج عبارتند از: بیرون زدگی دیسک بین مهره ای یکپارچه 198 مورد، بیرون زدگی دیسک بین مهره ای دو مفصلی 86 مورد، و بیرون زدگی دیسک بین مهره ای سه مفصلی 28 مورد
[ترجمه ترگمان]نتایج در دیسک intervertebral protrusion، ۱۹۸ مورد، biarticulate intervertebral disk ۸۶ مورد، و triarticular intervertebral disk ۲۸ ۲۸ مورد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hernia: Protrusion of any organ or tissue from its normal cavity.
[ترجمه گوگل]فتق: بیرون زدگی هر عضو یا بافتی از حفره طبیعی آن
[ترجمه ترگمان]hernia: Protrusion هر ارگان یا بافت از حفره نرمال خود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How to treat lumbar protrusion of the intervertebral disc effectively?
[ترجمه گوگل]چگونه بیرون زدگی کمر دیسک بین مهره ای را به طور موثر درمان کنیم؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می تواند یک برآمدگی (protrusion)از دیسک intervertebral را به طور موثر درمان کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Etiological Survey on Chronic Protrusion of Cervical Intervertebral Disc ( 28 cases analysis ).
[ترجمه گوگل]بررسی علت شناسی برآمدگی مزمن دیسک بین مهره ای گردنی (تجزیه و تحلیل 28 مورد)
[ترجمه ترگمان]بررسی etiological بر روی Protrusion مزمن of intervertebral دیسک (۲۸ مورد آنالیز)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Grave protrusion coal seam tunnelling hydraulic cutting protrusion - dispelling measures is a new technology in the world.
[ترجمه گوگل]برجستگی قبر درز زغال سنگ تونل برش هیدرولیک برجستگی - اقدامات دفع یک فناوری جدید در جهان است
[ترجمه ترگمان]تونل سنگ protrusion برای تونل سازی معدن سنگ tunnelling برای رفع measures یک تکنولوژی جدید در جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Excessive convexity, severe wedge, dissymmetric convexity and partial protrusion will result in sticking of sheets during annealing in the bell-type furnace.
[ترجمه گوگل]تحدب بیش از حد، گوه شدید، تحدب نامتقارن و بیرون زدگی جزئی باعث چسبندگی ورق ها در حین بازپخت در کوره زنگوله می شود
[ترجمه ترگمان]convexity Excessive Excessive، wedge شدید، dissymmetric convexity و protrusion جزیی منجر به چسبیدن ورقه ها در حین تابکاری در کوره نوع زنگ خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ideal where space is restricted - less protrusion and space needed.
[ترجمه گوگل]ایده آل در جایی که فضا محدود است - برآمدگی کمتر و فضای مورد نیاز
[ترجمه ترگمان]ایده آل که فضا در آن محدود می شود - protrusion و فضا مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The condition results in weight loss, rapid heart beat and protrusion of the eyes.
[ترجمه گوگل]این وضعیت منجر به کاهش وزن، ضربان قلب سریع و بیرون زدگی چشم ها می شود
[ترجمه ترگمان]این شرایط منجر به کاهش وزن، ضربان قلب سریع و protrusion چشم ها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحمیل (اسم)
tax, levy, force, imposition, exaction, infliction, protrusion

پیش امدگی (اسم)
jut, projection, prominence, gibbosity, protrusion

پیش رفتگی (اسم)
jut, protrusion

جلو افتادگی (اسم)
protrusion

انگلیسی به انگلیسی

• quality of bulging or protruding; projection, act of causing to bulge outward; protuberance, something that sticks out
a protrusion is something that sticks out from somewhere; a formal word.

پیشنهاد کاربران

A protrusion is something that sticks out or extends beyond its surroundings. It can refer to a physical object or body part that is projecting outward.
چیزی است که بیرون زده یا فراتر از محیط اطراف خود گسترش می یابد، برآمدگی
...
[مشاهده متن کامل]

می تواند به یک جسم فیزیکی یا قسمتی از بدن اشاره داشته باشد که به سمت بیرون برآمده شده.
مثال؛
There was a protrusion on the wall where a nail used to be.
In a discussion about architecture, someone might say, “The building’s design includes several protrusions that create interesting shadows. ”
A person might use this word to describe a bulge or bump on their body, saying, “I have a small protrusion on my forehead. ”

بیرون زدگی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : protrude
✅️ اسم ( noun ) : protrusion
✅️ صفت ( adjective ) : protrusive
✅️ قید ( adverb ) : _
پرتروژن
در دندانپزشکی. به معنای بیرون زدگی دندونای قدامی و کاهش عرض سقف دهان
بر آمدگی

بپرس