prothrombin


(تنکرد شناسی) پروترومبین

جمله های نمونه

1. Lack of Vitamin K results in deficiency of prothrombin factor which causes hemorrhage after minor trauma.
[ترجمه گوگل]کمبود ویتامین K منجر به کمبود فاکتور پروترومبین می شود که باعث خونریزی پس از ضربه های جزئی می شود
[ترجمه ترگمان]فقدان ویتامین K منجر به کمبود پروترومبین بوده است که سبب خونریزی خفیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Prothrombin: Carbohydrate - protein compound in plasma essential to coagulation.
[ترجمه گوگل]پروترومبین: کربوهیدرات - ترکیب پروتئین موجود در پلاسما برای انعقاد ضروری است
[ترجمه ترگمان]prothrombin: ترکیب پروتیین - پروتیین در پلاسما برای انعقاد خون ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Serum transferrin, prothrombin total serum bilirubin were detected in 161 patients with different types of hepatitis.
[ترجمه گوگل]ترانسفرین سرم، بیلی روبین کل پروترومبین سرم در 161 بیمار مبتلا به انواع مختلف هپاتیت شناسایی شد
[ترجمه ترگمان]\"سرم transferrin\" می گوید که کل سرم bilirubin سرم در ۱۶۱ بیمار با انواع مختلف هپاتیت تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Activated partial thromboplastin time (APIT), prothrombin time (PT) and thrombin time (TT) were evaluated by test tube method using rabbit named New Zealand White.
[ترجمه گوگل]زمان ترومبوپلاستین جزئی فعال (APIT)، زمان پروترومبین (PT) و زمان ترومبین (TT) با استفاده از روش لوله آزمایش با استفاده از خرگوش به نام New Zealand White ارزیابی شد
[ترجمه ترگمان]زمان مستقیم فعال شده (APIT)، زمان مستقیم (مالیات آلودگی)و زمان thrombin (TT)با استفاده از روش تیوب test با استفاده از خرگوش به نام نیوزیلند، ارزیابی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Prothrombin time was prolonged and ADP - induced platelet aggregation was inhibited in middle and high dose group.
[ترجمه گوگل]زمان پروترومبین طولانی شد و تجمع پلاکتی ناشی از ADP در گروه دوز متوسط ​​و بالا مهار شد
[ترجمه ترگمان]زمان prothrombin طولانی شد و تجمع پلاکت ADP در گروه دز متوسط و بالا مهار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Purpose To purify prothrombin simply and effectively from human plasma.
[ترجمه گوگل]هدف: خالص سازی ساده و موثر پروترومبین از پلاسمای انسان
[ترجمه ترگمان]هدف برای خالص کردن پروترومبین به سادگی و به طور موثر از پلاسما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The prothrombin time(PT) and the active partial thromboplastin time(APTT) were measured by the ACL- 200 antomatic blood agglutination instrument.
[ترجمه گوگل]زمان پروترومبین (PT) و زمان ترومبوپلاستین جزئی فعال (APTT) توسط دستگاه آگلوتیناسیون خون آنتوماتیک ACL-200 اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]زمان پروترومبین (مالیات آلودگی)و زمان فعال جزیی (APTT)با استفاده از ابزار agglutination blood ACL - ۲۰۰ اندازه گیری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective:To explore clinical significance of detecting prothrombin time(PT), the activated partial thromboplastin time(APTT), thrombin time(TT), plasma fibrinogen(FIB) for parturient women.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اهمیت بالینی تشخیص زمان پروترومبین (PT)، زمان ترومبوپلاستین جزئی فعال (APTT)، زمان ترومبین (TT)، فیبرینوژن پلاسما (FIB) برای زنان زایمان
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اهمیت بالینی تشخیص زمان پروترومبین (PT)، مدت زمان محدود فعال شده (APTT)، زمان thrombin (TT)، fibrinogen پلاسما (fib)برای parturient زن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Prothrombin time and International Normalized Ratio should be carefully monitored in patients concurrently administered ISTODAX and Coumadin derivatives.
[ترجمه گوگل]زمان پروترومبین و نسبت نرمال شده بین المللی در بیمارانی که همزمان از مشتقات ایستوداکس و کومادین استفاده می کنند باید به دقت کنترل شود
[ترجمه ترگمان]زمان prothrombin و نسبت Normalized بین المللی باید به دقت در بیماران همزمان تحت کنترل ISTODAX و مشتقات Coumadin نظارت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The prothrombin time PT and the activated partial thromboplastin time APTT were determined with coagulation method.
[ترجمه گوگل]زمان پروترومبین PT و زمان ترومبوپلاستین جزئی فعال APTT با روش انعقاد تعیین شد
[ترجمه ترگمان]زمان پروترومبین به مالیات آلودگی و زمان thromboplastin جزیی فعال شده با روش انعقاد خون تعیین گردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To explore the clinical significance of platelet, prothrombin time, activated partial thromboplastin time, thrombin time, plasma fibrinogen for parturient women.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اهمیت بالینی پلاکت، زمان پروترومبین، زمان ترومبوپلاستین جزئی فعال، زمان ترومبین، فیبرینوژن پلاسما برای زنان زایمان
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اهمیت بالینی پلاکت، زمان پروترومبین، زمان thromboplastin جزیی، زمان thrombin، fibrinogen پلاسما برای parturient است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What drugs alter prothrombin time, but not by changing warfarin levels ( pharmacodynamics )?
[ترجمه گوگل]چه داروهایی زمان پروترومبین را تغییر می دهند، اما نه با تغییر سطح وارفارین (فارماکودینامیک)؟
[ترجمه ترگمان]چه دارو زمان مستقیمی را تغییر می دهد، اما نه با تغییر سطوح warfarin (pharmacodynamics)؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What drugs alter prothrombin time by interacting with warfarin levels ( pharmacokinetics )?
[ترجمه گوگل]چه داروهایی با تعامل با سطوح وارفارین (فارماکوکینتیک) زمان پروترومبین را تغییر می دهند؟
[ترجمه ترگمان]چه مقدار دارو زمان مستقیمی را با تعامل با سطوح warfarin (pharmacokinetics)دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Patients with hypoproteinemia or prolonged prothrombin time(PT) were often accompanied by hypocalcemia.
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به هیپوپروتئینمی یا زمان طولانی پروترومبین (PT) اغلب با هیپوکلسمی همراه بودند
[ترجمه ترگمان]بیماران مبتلا به hypoproteinemia یا زمان مربیگری طولانی تر (مالیات آلودگی)اغلب با hypocalcemia همراه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• blood protein involved in the clotting process

پیشنهاد کاربران

پروترومبین ( فاکتور انعقادی II ) پروتئینی غیر فعال در خون است که به ترومبین تبدبل می شود. ترومبین آنزیمی سرین پروتئاز است که با تبدیل کردن فیبرینوژن محلول، به فیبرین نامحلول، در فرایند لخته شدن خون شرکت می کند.

بپرس