protestation

/ˌproˌteˈsteɪʃn̩//ˌprɒteˈsteɪʃn̩/

معنی: ادعا، اعتراض، اظهار جدی، واخواهی
معانی دیگر: اظهار موکد، فاشگویی، اصرار، واسرنگش، تصریح

جمله های نمونه

1. She repeated her protestation of innocence.
[ترجمه گوگل]او اعتراض خود را به بی گناهی تکرار کرد
[ترجمه ترگمان]در این موقع اعتراض او را به بی گناهی خود تکرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her protestation of innocence had a hollow ring to it .
[ترجمه گوگل]اعتراض او به بی گناهی حلقه توخالی داشت
[ترجمه ترگمان]چیزی که در بی گناهی او وجود داشت یک حلقه خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Despite his protestation to the contrary, he was extremely tired.
[ترجمه گوگل]علیرغم اعتراض او به خلاف آن، او به شدت خسته بود
[ترجمه ترگمان]با وجود protestation که بر عکس داشت بسیار خسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Despite their protestation, they were glad to accept our help.
[ترجمه گوگل]علیرغم اعتراضشان، از پذیرش کمک ما خوشحال بودند
[ترجمه ترگمان]با وجود protestation، آن ها از قبول کمک ما خوشحال بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Every protestation that she should go on this outing was clearly a plea for her to stay and resist the invitation.
[ترجمه گوگل]هر اعتراضی که او باید به این سفر برود، آشکارا درخواستی برای ماندن و مقاومت در برابر دعوت بود
[ترجمه ترگمان]هر گونه اعتراضی که بر این گردش می کرد، این بود که از او خواهش کند که بماند و در مقابل دعوت او مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The call to community is not a hollow protestation of universal brotherhood.
[ترجمه گوگل]دعوت به اجتماع اعتراض توخالی به برادری جهانی نیست
[ترجمه ترگمان]تماس با اجتماع هیچ گونه اعتراض توخالی از برادری جهانی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She kneels and makes a show of protestation to him.
[ترجمه گوگل]زانو می زند و به او اعتراض می کند
[ترجمه ترگمان]در کنارش زانو می زند و برای او اعتراضی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His repeated protestation of his innocence did not avail him.
[ترجمه گوگل]اعتراض مکرر او به بی گناهی او فایده ای نداشت
[ترجمه ترگمان]اعتراض مکرر او از بی گناهی او فایده ای نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Despite their protestation, they were still glad to accept our help.
[ترجمه گوگل]با وجود اعتراضشان، باز هم از پذیرش کمک ما خوشحال بودند
[ترجمه ترگمان]با وجود protestation، آن ها هنوز خوشحال بودند که به ما کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They have to make a protestation of that news.
[ترجمه گوگل]باید به آن خبر اعتراض کنند
[ترجمه ترگمان]باید به این خبر اعتراض کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nous avons adress é une protestation é nergique aupr è s de votre ambassade au sujet de cette affaire.
[ترجمه گوگل]Nous avons address é une protestation é nergique aupr è s de votre ambassade au sujet de cette affaire
[ترجمه ترگمان]ما در این مورد با شما صحبت خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Was there really no more to the pitch than this rhetorical protestation of devotion?
[ترجمه گوگل]آیا واقعاً چیزی جز این اعتراض لفاظی به فداکاری در زمین وجود نداشت؟
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ چیز بیش از این سخنان گستاخانه از خودگذشتگی در کار نبود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And unfortunately the loudness of my voice often evokes protestation around.
[ترجمه گوگل]و متأسفانه بلندی صدای من اغلب باعث اعتراض در اطراف می شود
[ترجمه ترگمان]و متاسفانه بیشتر صدای من باعث برانگیختن اعتراض در مورد آن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cherry was a green - eyed monster, but tried to hide it under protestation of admiration.
[ترجمه گوگل]گیلاس یک هیولای چشم سبز بود، اما در اعتراض به تحسین سعی کرد آن را پنهان کند
[ترجمه ترگمان]گیلاس یک هیولای چشم سبز رنگ بود، اما سعی می کرد آن را زیر نظر تحسین پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادعا (اسم)
assertion, claim, pretense, pretension, plea, allegation, purport, protestation, asseveration, averment, postulate

اعتراض (اسم)
objection, animadversion, protest, defiance, protestation, exception, remonstrance

اظهار جدی (اسم)
protestation, asseveration

واخواهی (اسم)
protestation

انگلیسی به انگلیسی

• objection; opposition; formal declaration, solemn assertion
a protestation is a strong declaration; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس