protein

/ˈproʊtiːn//ˈprəʊtiːn/

معنی: سپیده، پروتئین
معانی دیگر: proteide : ش

جمله های نمونه

1. She needs extra vitamins and protein.
[ترجمه Fatemeh] او نیاز به پروتئین و ویتامین بیشتری دارد
|
[ترجمه سمانه] او نیاز دارد به پروتئین و ویتامین بیشتر
|
[ترجمه گوگل]او به ویتامین و پروتئین اضافی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]او به ویتامین و پروتئین بیشتری نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Vegans get all the protein they need from nuts, seeds, beans and cereals.
[ترجمه گوگل]گیاهخواران تمام پروتئین مورد نیاز خود را از مغزها، دانه ها، لوبیاها و غلات دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان]Vegans تمام the که از آجیل، دانه ها، لوبیا و غلات نیاز دارند را دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A vegetarian gets protein not from meat but from its analogues.
[ترجمه گوگل]یک گیاهخوار پروتئین را نه از گوشت بلکه از آنالوگ های آن دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]گیاهی پروتیین از گوشت و از analogues دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The structure of this protein is particularly complex.
[ترجمه گوگل]ساختار این پروتئین بسیار پیچیده است
[ترجمه ترگمان]ساختار این پروتئین به ویژه پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These mutants lacked a vital protein which gives them immunity to the disease.
[ترجمه گوگل]این جهش‌یافته‌ها فاقد پروتئین حیاتی بودند که به آنها در برابر بیماری ایمنی می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این mutants فاقد پروتئین حیاتی هستند که به آن ها مصونیت در برابر بیماری می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pulses are a good source of protein for vegetarians.
[ترجمه گوگل]حبوبات منبع خوبی از پروتئین برای گیاهخواران هستند
[ترجمه ترگمان]Pulses منبع خوبی برای گیاه خواران هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Young kids need all the energy and protein they can get and whole milk is just the ticket.
[ترجمه گوگل]بچه های جوان به تمام انرژی و پروتئینی که می توانند دریافت کنند نیاز دارند و شیر کامل فقط بلیط است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They are determining the serum - protein and cholesterol levels.
[ترجمه گوگل]آنها سطح سرمی - پروتئین و کلسترول را تعیین می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها میزان کلسترول و کلسترول را تعیین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The protein contained a mutation.
[ترجمه گوگل]پروتئین حاوی یک جهش بود
[ترجمه ترگمان]پروتئین حاوی جهش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The urine tests were negative for protein.
[ترجمه گوگل]آزمایش ادرار برای پروتئین منفی بود
[ترجمه ترگمان]آزمایش ادرار برای پروتئین منفی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Amino acids are the building blocks of protein.
[ترجمه گوگل]آمینو اسیدها اجزای سازنده پروتئین هستند
[ترجمه ترگمان]آمینو اسیدها بلوک های سازنده پروتئین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You need more protein to build you up.
[ترجمه گوگل]برای ساختن خود به پروتئین بیشتری نیاز دارید
[ترجمه ترگمان] پروتئین بیشتری لازم داری که تو رو بسازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These are substances which specifically latch onto the protein on the cell membrane.
[ترجمه گوگل]اینها موادی هستند که به طور خاص روی پروتئین روی غشای سلولی می چسبند
[ترجمه ترگمان]اینها موادی هستند که به طور خاص به پروتیین غشا سلولی متصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fish was a major source of protein for the working man.
[ترجمه گوگل]ماهی منبع اصلی پروتئین برای کارگر بود
[ترجمه ترگمان]ماهی منبع اصلی پروتیین برای کارگر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سپیده (اسم)
albumen, dawn, protein

پروتئین (اسم)
protein

تخصصی

[علوم دامی] پروتئین ؛ یک ملکول شمیایی متشکل از اسیدهای آمینه .
[شیمی] پروتئین
[صنایع غذایی] پروتئین : مولکولهای بزرگ و کاملا پیچیده ای هستند که از تعدادزیادی اسید آمینه درست شده اند. پروتئین ها از ترکیبات اصلی سازنده بافت بدن هستند. منابع اصلی آن گوشت، مرغ، ماهی و دیگر غذاهای دریایی و شیر و دیگر مواد لبنی تخم مرغ بقولات است. - پروتئین : جزئی اصلی از مواد غذایی که از عناصر نیتروژن، اکسیژن و کربن نشکیل شده است.
[نساجی] پروتئین

انگلیسی به انگلیسی

• essential organic compound composed of 20 or more amino acids joined by peptide bonds
protein is a substance that is found, for example, in meat, eggs, and milk and that is needed for growth.

پیشنهاد کاربران

پروتئین
مثال:
Special protein inside or on the cell’s surface.
پروتئین های مخصوص در داخل و یا بر روی سطح سلول
پروتئین
مثال: Chicken is a good source of protein.
مرغ منبع خوبی از پروتئین است.
پروتئین از اجزاء اصلی پوست، ماهیچه ها، اندام ها و غدد است. با این حال، رژیم غذایی حاوی پروتئین بالای حاصل از گوشت می تواند باعث افزایش سطح کلسترول و بیماری قلبی و عروقی شده و ممکن است بر عملکرد کلیه تاثیر منفی بگذارد. دستورالعمل های عمومی سلامت نشان می دهد که بدن سالم نیاز به حدود 0. 8g پروتئین به ازاء هر 2. 2 پوند وزن بدن دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

دستورالعمل های مصرف مرجع رژیم غذایی ایالات متحده و کانادا:
زنان 19 تا 70 ساله: 46 گرم پروتئین در روز ( بر اساس 57. 5 کیلوگرم وزن فرد ) .
مردان 19 تا 70 ساله: 56 گرم پروتئین در روز ( بر اساس 70 کیلوگرم وزن فرد ) .
این میزان های توصیه شده پروتئین روزانه بر اساس یک فرد کم تحرک عادی است.

[پزشکی] پروتوئین: هریک از ترکیبات آلی درون سلولها که شامل آنزیم ها، برخی هورمونها و مواد ساختاری می باشند
به معنی گوشت هم هست
مرغ گوسفند وو. .
protein
واژه ای بَرگِرِفته شُده اَز یونانیِ proteios به مینه یِ first quality = نُخُستین چونِشی ، یِکُمین چونَندِگی، فَرَستِ چونالیَتی/ چونیَتی ، اَوَّلین کِیفیَت
واکاوی : protein : proto - in
- proto = هَمتَرازِ با " پوریا ، پورتا ، فَرتا ، پوریا دَر پوریایِ وَلی = نُخُستین وَلی یا والی یا وَلتار یا وَلمان یا پَهلِوان یا گوهَرمان / قَهرِمان/ کَهَرمان "
...
[مشاهده متن کامل]

in - = هَمریشه با پَسوَندِ مانَندِگی یا مانِستِگیِ
" - این " دَر پارسی ( like دَر اِنگِلیسی ) ، مِتلِ :
چوبین : چوب - این
سَنگین : سَنگ - این
شیرین : شیر ( شیل ) - این
آهَنین : آهَن - این
رویین : روی - این ( رویین تَن )
گَرته بَرداری : پورتایین ، پورتاگین، پورگین، پورتین ، پورین ، پوراگین ، پوریان ، پوریاگین.
شایَد " پوریاگین " بیشتَر به گوشِ پارسی زَبان خوش آیَد یا گوش نَواز باشَد.

پروتئین 😊♥️
پروتیین

بپرس