prosthetic

/prɑːsˈθetɪk//prɒsˈθetɪk/

وابسته به اندام مصنوعی یا جانهشته، جانهشتی

جمله های نمونه

1. And with his prosthetic hand, Harrelson reaps a harvest of bad sight gags.
[ترجمه گوگل]و با دست مصنوعی خود، هارلسون محصولی از بینایی بد را درو می کند
[ترجمه ترگمان]و با دست مصنوعی، ((Harrelson (Harrelson (harvest (harvest (harvest (gags معروف)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Adverse reactions between foreign or prosthetic surfaces and blood components are the pre-eminent factors restricting the use of certain biomaterials.
[ترجمه گوگل]واکنش‌های نامطلوب بین سطوح خارجی یا پروتز و اجزای خون، عوامل اصلی محدودکننده استفاده از مواد زیستی خاص هستند
[ترجمه ترگمان]واکنش های جانبی بین سطوح خارجی یا مصنوعی و اجزای خون از عوامل برجسته محدود کننده استفاده از مواد زیستی خاص هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This proposed prosthetic hand controller has compact architecture, and has been successfully applied in dextrous robot hand.
[ترجمه گوگل]این کنترلر دست مصنوعی پیشنهادی دارای معماری فشرده است و با موفقیت در دست روبات ماهر به کار گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]این کنترل کننده دست مصنوعی پیشنهادی دارای ساختار فشرده است، و با موفقیت در دست ربات dextrous اعمال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Apoenzyme An ENZYME whose cofactor or prosthetic group has been removed (e. g. via dialysis) rendering it catalytically inactive. It is the protein part of a conjugate enzyme.
[ترجمه گوگل]آپوآنزیم آنزیمی که کوفاکتور یا گروه پروتز آن حذف شده است (مثلاً از طریق دیالیز) و به طور کاتالیزوری غیرفعال می شود این بخش پروتئینی یک آنزیم مزدوج است
[ترجمه ترگمان]Apoenzyme یک ENZYME که گروه مصنوعی یا مصنوعی آن حذف شده است (e گرم (از طریق دیالیز)آن را به طور کاتالیستی غیر فعال می کند پروتیین بخشی از آنزیم مزدوج می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Prosthetic replacement of the inferior vena cava.
[ترجمه گوگل]جایگزینی پروتز ورید اجوف تحتانی
[ترجمه ترگمان]جایگزین سیاه رگ بزرگ سیاه رگ زیرین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A prosthetic or orthotic system including a magnetorheological (MR) damper are provided.
[ترجمه گوگل]یک سیستم پروتز یا ارتز شامل یک دمپر مغناطیسی (MR) ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم مصنوعی یا مصنوعی از جمله a magnetorheological (MR)فراهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For adults, we will pay for one external prosthetic device. For children up to the age of we will pay for the initial prosthetic device and up to two replacement devices.
[ترجمه گوگل]برای بزرگسالان، ما هزینه یک دستگاه پروتز خارجی را پرداخت می کنیم برای کودکان تا سن، ما هزینه پروتز اولیه و حداکثر دو دستگاه جایگزین را پرداخت می کنیم
[ترجمه ترگمان]برای بزرگسالان، ما هزینه یک دستگاه مصنوعی خارجی را پرداخت خواهیم کرد برای کودکان تا سنی که ما پول مصنوعی اولیه را پرداخت خواهیم کرد و به دو وسیله جایگزین نیاز خواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To introduce a prosthetic orthodontic method of adult malformation of alveosubnasl prognathism.
[ترجمه گوگل]هدف: معرفی یک روش ارتودنسی پروتزی برای ناهنجاری بزرگسالان پروگناتیسم آلوئوسوبناصل
[ترجمه ترگمان]هدف معرفی یک روش orthodontic مصنوعی از ناهنجاری بزرگ سال of prognathism
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To evaluate the clinical value of prosthetic disc nucleus (PDN-solo) replacement for lumbar disc herniation by comparing it with traditional solely discectomy.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی ارزش بالینی جایگزینی هسته دیسک مصنوعی (PDN-solo) برای فتق دیسک کمر با مقایسه آن با دیسککتومی سنتی
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی ارزش بالینی هسته های مصنوعی دیسک (NVFF - تکی)برای دیسک کمری با مقایسه آن با traditional سنتی به تنهایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The prosthetic socket is fabricated by adopting the air-pressure jet solidification RP system, the material and the corresponding process parameters were analyzed.
[ترجمه گوگل]سوکت پروتز با استفاده از سیستم RP انجماد جت فشار هوا ساخته می شود، مواد و پارامترهای فرآیند مربوطه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]سوکت مصنوعی با استفاده از سیستم جت - فشار هوا - RP، مواد و پارامترهای فرآیند مربوطه، ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cochlear implant(CI) is a neural prosthetic device used to provide the sensation of sound to those who are profoundly deaf by delivering electrical stimulus to auditory nerve directly.
[ترجمه گوگل]کاشت حلزون (CI) یک دستگاه پروتز عصبی است که برای ایجاد حس صدا برای افرادی که عمیقا ناشنوا هستند از طریق ارسال مستقیم محرک الکتریکی به عصب شنوایی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]ایمپلنت cochlear (CI)یک دستگاه مصنوعی عصبی است که برای ایجاد حس صدا برای کسانی که به شدت با انتقال تحریک الکتریکی به عصب شنوایی گوش می دهند، استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Prosthetic enzyme of mutase, catalyze reactions of group, mainly methyl, metachoresis in the interior of substrate molecule.
[ترجمه گوگل]آنزیم پروتزی موتاز، واکنش‌های گروهی، عمدتاً متیل، متاکورز را در داخل مولکول سوبسترا کاتالیز می‌کند
[ترجمه ترگمان]آنزیم Prosthetic mutase، واکنش های گروه، عمدتا متیل، metachoresis را در داخل مولکول زیر لایه کاتالیز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hepatic fibrosis is a prosthetic response to chronic liver injury, still a stage of development of kinds of chronic hepatopathy to cirrhosis of liver .
[ترجمه گوگل]فیبروز کبدی یک پاسخ مصنوعی به آسیب مزمن کبد است که هنوز مرحله ای از توسعه انواع هپاتوپاتی مزمن تا سیروز کبدی است
[ترجمه ترگمان]hepatic fibrosis یک عضو مصنوعی برای آسیب مزمن کبد است و هنوز هم یک مرحله از توسعه انواع of مزمن به سیروز جگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Next came a small hospital with a reconstructive surgery unit equipped with prosthetic and orthotic appliances and other inputs.
[ترجمه گوگل]بعد یک بیمارستان کوچک با یک واحد جراحی ترمیمی مجهز به وسایل پروتز و ارتز و سایر ورودی ها آمد
[ترجمه ترگمان]سپس یک بیمارستان کوچک با یک واحد جراحی ترمیمی که مجهز به لوازم مصنوعی و orthotic و سایر ورودی ها است، قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a prosthesis, pertaining to an artificial limb or body part

پیشنهاد کاربران

پروتز
مصنوعی ( اندام مثل دست، بازو، پا، . . . )
prosthetic ( پیوند )
واژه مصوب: برسازه ای
تعریف: مربوط به برسازه
جایگزین
مصنوعی .
مثل دست یا پای مصنوعی .
Prosthetic leg or arm
در زبان شناسی "پیش هِشت"، پیش هشته"
مصنوعی ( عضو بدن )
مصنوعی
حمایتی

بپرس