prostatic

/proˈstætɪk//proˈstætɪk/

غده پروستات prostate :

جمله های نمونه

1. Local eradication of prostatic cancer probably occurs more commonly with radical prostatectomy than with radiotherapy.
[ترجمه گوگل]ریشه کن کردن موضعی سرطان پروستات احتمالاً با پروستاتکتومی رادیکال بیشتر از رادیوتراپی رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]ریشه کن کردن محلی سرطان prostatic احتمالا بیشتر با prostatectomy رادیکال بیشتر از پرتودرمانی رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This study shows that prostatic disease explains only part of the increased male incidence.
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان می دهد که بیماری پروستات تنها بخشی از افزایش بروز مردان را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه نشان می دهد که بیماری prostatic تنها بخشی از افزایش موارد مذکر را توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Assessing treatment in early prostatic cancer is difficult.
[ترجمه گوگل]ارزیابی درمان در سرطان پروستات اولیه دشوار است
[ترجمه ترگمان]ارزیابی درمان در مراحل اولیه سرطان پستان دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many undiagnosed patients with prostatic obstruction were referred to the renal unit.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماران تشخیص داده نشده با انسداد پروستات به بخش کلیه ارجاع داده شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیماران تشخیص داده نشده با انسداد prostatic به واحد کلیوی نیز مراجعه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sacks etal highlighted the importance of prostatic disease as a preventable and treatable cause of renal failure.
[ترجمه گوگل]Sacks etal اهمیت بیماری پروستات را به عنوان یک علت قابل پیشگیری و درمان نارسایی کلیوی برجسته کرد
[ترجمه ترگمان]ساکس etal بر اهمیت بیماری prostatic به عنوان یک عامل قابل پیش گیری و قابل درمان از نارسایی کلیه تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The authors indicate therefore that excesses of prostatic cancer in industrial workforces are unlikely to be due to external radiation.
[ترجمه گوگل]بنابراین، نویسندگان نشان می‌دهند که افزایش سرطان پروستات در نیروی کار صنعتی بعید است به دلیل تشعشعات خارجی باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین نویسندگان نشان می دهند که زیاده روی در سرطان prostatic در محیط های صنعتی به علت تابش بیرونی بعید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This has never been shown for prostatic cancer.
[ترجمه گوگل]این هرگز برای سرطان پروستات نشان داده نشده است
[ترجمه ترگمان]این بیماری هرگز برای سرطان prostatic دیده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To study the therapeutical method of benign prostatic hyperplasia ( BPH ) complicated with vesical calculi.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه روش درمانی هیپرپلازی خوش خیم پروستات (BPH) که با سنگ های وزیکال پیچیده است
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه روش therapeutical hyperplasia خوش خیم (BPH)با جبرهای پردازه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Benign prostatic hyperplasia ( BPH ) and prostatitis are two common diseases in aging men.
[ترجمه گوگل]هیپرپلازی خوش خیم پروستات (BPH) و پروستاتیت دو بیماری شایع در مردان مسن هستند
[ترجمه ترگمان]Benign prostatic hyperplasia (BPH)و prostatitis دو بیماری شایع در مردان سالخورده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Methods 486 cases of prostatic hyperplasia received intravesical suture of prostatic artery during suprapubic transvesical prostatectomy.
[ترجمه گوگل]Methods486 مورد از هیپرپلازی پروستات بخیه داخل مثانه شریان پروستات در طول پروستاتکتومی ترانسوزیکال سوپراپوبیک دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]در طی suprapubic transvesical prostatectomy suture artery از cases hyperplasia intravesical intravesical artery received received دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion CSEA for elderly patients with benign prostatic hyperplasia by transurethral resection of the prostate safe and effective, it is an ideal method of anesthesia.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری CSEA برای بیماران مسن مبتلا به هیپرپلازی خوش خیم پروستات با رزکسیون پروستات از طریق مجرای ادراری بی خطر و موثر، روشی ایده آل برای بیهوشی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری این روش برای بیماران مسن تر با prostatic hyperplasia خوش خیم، به وسیله transurethral resection از پروستات و موثر پروستات، یک روش ایده آل برای بی هوشی محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Human prostatic acid phosphatase (ACPP) and prostate specific antigen (PSA) have been used as diagnostic and prognostic markers of prostate cancer.
[ترجمه گوگل]اسید فسفاتاز پروستات انسانی (ACPP) و آنتی ژن اختصاصی پروستات (PSA) به عنوان نشانگرهای تشخیصی و پیش آگهی سرطان پروستات استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]phosphatase اسید prostatic (ACPP)و آنتی ژن خاص پروستات (PSA)به عنوان علایم تشخیصی و تشخیصی سرطان پروستات استفاده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Methods 42 cases with benign prostatic hypertrophy combining detrusor amyotonia were divided into two groups at random.
[ترجمه گوگل]روش ها: 42 مورد با هیپرتروفی خوش خیم پروستات با ترکیب آمیوتونی دترسور به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند
[ترجمه ترگمان]روش ها ۴۲ موردی با ترکیب benign hypertrophy با ترکیب detrusor amyotonia به دو گروه به صورت تصادفی تقسیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Likewise, prostatic enlargement known as BPH ( Benign Prostatic Hypertrophy ) also increases with advancing age.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، بزرگ شدن پروستات به نام BPH (هیپرتروفی خوش خیم پروستات) نیز با افزایش سن افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، توسعه prostatic مشهور به BPH (Benign Prostatic Hypertrophy)نیز با افزایش سن افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Methods In 170 cases of benign prostatic hyperplasia (BHP), transurethral resection of the prostate was performed with trial improvements.
[ترجمه گوگل]روش‌ها در 170 مورد هیپرپلازی خوش‌خیم پروستات (BHP)، برداشتن پروستات از طریق مجرای ادراری با بهبود کارآزمایی انجام شد
[ترجمه ترگمان]روش ها در ۱۷۰ مورد of خوش خیم hyperplasia (بی اچ پی)، transurethral resection از پروستات با بهبودهای آزمایشی انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to the prostate gland

پیشنهاد کاربران

prostatic ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: پروستاتی
تعریف: مربوط به پروستات

بپرس