prostate gland

/ˈprɑːsteɪtˈɡlænd//ˈprɒsteɪtɡlænd/

معنی: غده پروستات
معانی دیگر: (کالبد شناسی) غده ی پروستات، پیش ایستانه، غده وذی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the muscular gland that surrounds the urethra at the base of the bladder in male mammals, and that secretes a fluid discharge for sperm.

جمله های نمونه

1. This includes massaging the prostate gland and massaging the urethra over a metal sound.
[ترجمه گوگل]این شامل ماساژ غده پروستات و ماساژ مجرای ادرار با صدای فلزی است
[ترجمه ترگمان]این شامل ماساژ دادن غده پروستات و ماساژ دادن مجرای پیشاب به صدای فلزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Male function barrier, sterile sterile, prostate gland disease.
[ترجمه گوگل]سد عملکرد مردانه، استریل استریل، بیماری غده پروستات
[ترجمه ترگمان]مانع عملکرد مرد، عقیم شدن استریل، بیماری سرطان پروستات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The tumor in his prostate gland was caught at an early and very likely curable stage.
[ترجمه گوگل]تومور در غده پروستات او در مراحل اولیه و به احتمال زیاد قابل درمان بود
[ترجمه ترگمان]تومور در غده پروستات خود در یک مرحله اولیه و بسیار محتمل تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Prostatic disorder: Abnormality or disease of the prostate gland.
[ترجمه گوگل]اختلال پروستات: ناهنجاری یا بیماری غده پروستات
[ترجمه ترگمان]اختلال ژنتیکی یا بیماری غده پروستات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Surgical removal of all or part of the prostate gland.
[ترجمه گوگل]برداشتن تمام یا بخشی از غده پروستات با جراحی
[ترجمه ترگمان]جراحی جراحی از همه یا بخشی از غده پروستات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He didn't want any one massaging his prostate gland. No, that he didn't relish.
[ترجمه گوگل]او نمی خواست کسی غده پروستات او را ماساژ دهد نه، که او ذوق زده نشد
[ترجمه ترگمان]اون نمی خواست کسی که غده پروستات داشته باشه نه، اون خوشش نیومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The prostate gland is a firm, round body about the size of a chestnut bladder.
[ترجمه گوگل]غده پروستات بدنی سفت و گرد به اندازه مثانه شاه بلوط است
[ترجمه ترگمان]غده پروستات یک جسم گرد و گرد است که به اندازه مثانه بلوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Removing a cancerous prostate gland reduces the chance of dying from prostate caner.
[ترجمه گوگل]برداشتن غده سرطانی پروستات احتمال مرگ ناشی از سرطان پروستات را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]حذف غده سرطانی پروستات، شانس مردن از پروستات را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Refers to organizations or prostate gland cell formed stones.
[ترجمه گوگل]به سازمان ها یا سنگ های تشکیل شده از سلول های غده پروستات اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]Refers به سازمان ها یا سلول های غده پروستات، سنگ تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She should feel the prostate gland small, bulb about the size of a large walnut.
[ترجمه گوگل]او باید غده پروستات را کوچک و به اندازه یک گردوی بزرگ حس کند
[ترجمه ترگمان]او باید غده سرطانی شده پروستات را در حدود یک گردوی بزرگ حس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Main treatment: Prostate gland cancer, treatment before menolipsis and after the operation of breast cancer patient.
[ترجمه گوگل]درمان اصلی: سرطان غده پروستات، درمان قبل از یائسگی و بعد از عمل بیمار سرطان سینه
[ترجمه ترگمان]درمان اصلی: سرطان غده Prostate، درمان قبل از menolipsis و بعد از عملیات بیمار سرطان پستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After treatment, the wet weight of prostate gland was detected, and the serum levels of testosterone (T) and dihydrotestosterone (DHT) were examined with radioimmunoassay method.
[ترجمه گوگل]پس از درمان، وزن مرطوب غده پروستات تشخیص داده شد و سطوح سرمی تستوسترون (T) و دی هیدروتستوسترون (DHT) با روش رادیوایمونواسی بررسی شد
[ترجمه ترگمان]بعد از درمان، وزن مرطوب غده پروستات شناسایی شد و سطح سرم of (DHT)و dihydrotestosterone (DHT)با روش radioimmunoassay بررسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These ejaculatory ducts run inside the prostate gland and there join the urethra.
[ترجمه گوگل]این مجاری انزالی در داخل غده پروستات قرار گرفته و در آنجا به مجرای ادرار می پیوندند
[ترجمه ترگمان]این ducts بیرون از غده پروستات انجام میشه و در مجرای ادرار هم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The largest and most important of these is the prostate gland.
[ترجمه گوگل]بزرگترین و مهمترین آنها غده پروستات است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین و مهم ترین آن ها غده پروستات هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The adult rat provides another example: it has been found that cells in its prostate gland need the hormone testosterone.
[ترجمه گوگل]موش بالغ مثال دیگری ارائه می دهد: مشخص شده است که سلول های غده پروستات آن به هورمون تستوسترون نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]موش بزرگ سال مثال دیگری را ارایه می دهد: پیدا شده است که سلول های موجود در غده پروستات خود به هورمون تستوسترون نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غده پروستات (اسم)
prostate, prostate gland

تخصصی

[علوم دامی] غده پروستات

انگلیسی به انگلیسی

• gland surrounding the male urethra at the base of the bladder which produces sperm

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] غده ی پروستات: غده ای در زیر مثانه مردان و احاطه کننده ی مجرای ادراری
prostate gland ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: پروستات
تعریف: غده‏ای در موجودات نر که در اطراف گردن مثانه و پیشاب‏راه قرار دارد

بپرس