1. It is interesting to note that the prostaglandin response was more pronounced in linoleic fed rats than in the other groups.
[ترجمه گوگل]جالب است بدانید که پاسخ پروستاگلاندین در موش های تغذیه شده با لینولئیک بیشتر از سایر گروه ها بود
[ترجمه ترگمان]جالب توجه است که توجه داشته باشید که پاسخ prostaglandin در لینولئیک اسید به جای دیگر گروه ها بیشتر در تولید موش تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جالب توجه است که توجه داشته باشید که پاسخ prostaglandin در لینولئیک اسید به جای دیگر گروه ها بیشتر در تولید موش تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In theory the increased prostaglandin synthesis seen with Helicobacter pylori might explain such a reduction in minor mucosal injury.
[ترجمه گوگل]در تئوری، افزایش سنتز پروستاگلاندین مشاهده شده با هلیکوباکتر پیلوری ممکن است چنین کاهشی در آسیب جزئی مخاطی را توضیح دهد
[ترجمه ترگمان]در نظریه سنتز prostaglandin که با Helicobacter pylori دیده می شود ممکن است چنین کاهشی را در آسیب های خفیف mucosal توضیح دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نظریه سنتز prostaglandin که با Helicobacter pylori دیده می شود ممکن است چنین کاهشی را در آسیب های خفیف mucosal توضیح دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Studies of homoeopathic remedies in relation to prostaglandin metabolism may therefore yield interesting and fruitful results.
[ترجمه گوگل]بنابراین مطالعات داروهای هومیوپاتی در رابطه با متابولیسم پروستاگلاندین ممکن است نتایج جالب و مثمر ثمری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]مطالعات of remedies در رابطه با متابولیسم prostaglandin ممکن است منجر به نتایج جالب و مثمر ثمر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مطالعات of remedies در رابطه با متابولیسم prostaglandin ممکن است منجر به نتایج جالب و مثمر ثمر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Other investigators claim that endogenous prostaglandins may not be essential since gastric cytoprotection persists after pretreatment with prostaglandin synthesis inhibitors.
[ترجمه گوگل]سایر محققین ادعا میکنند که پروستاگلاندینهای درونزا ممکن است ضروری نباشند، زیرا محافظت سلولی معده پس از پیشدرمانی با مهارکنندههای سنتز پروستاگلاندین ادامه مییابد
[ترجمه ترگمان]محققان دیگر ادعا می کنند که prostaglandins درونی ممکن است ضروری نباشد چون cytoprotection gastric بعد از تیمار با inhibitors سنتز prostaglandin ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]محققان دیگر ادعا می کنند که prostaglandins درونی ممکن است ضروری نباشد چون cytoprotection gastric بعد از تیمار با inhibitors سنتز prostaglandin ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Inhibition of prostaglandin synthesis by NSAIDs is the major established mechanism by which NSAIDs render the gastric mucosa vulnerable to mucosal injury.
[ترجمه گوگل]مهار سنتز پروستاگلاندین توسط NSAID ها مکانیسم اصلی ایجاد شده است که توسط آن NSAID ها مخاط معده را در برابر آسیب مخاطی آسیب پذیر می کنند
[ترجمه ترگمان]مهار prostaglandin سنتز به وسیله NSAIDs مکانیزم ایجاد شده اصلی است که بوسیله آن NSAIDs the gastric mucosa را در برابر آسیب mucosal آسیب پذیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مهار prostaglandin سنتز به وسیله NSAIDs مکانیزم ایجاد شده اصلی است که بوسیله آن NSAIDs the gastric mucosa را در برابر آسیب mucosal آسیب پذیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. These reports suggested that inhibition of prostaglandin synthesis was unlikely to be sole mechanism responsible for the gastric damage induced by indomethacin.
[ترجمه گوگل]این گزارش ها نشان می دهد که مهار سنتز پروستاگلاندین بعید است تنها مکانیسم مسئول آسیب معده ناشی از ایندومتاسین باشد
[ترجمه ترگمان]این گزارش ها حاکی از آن هستند که مهار سنتز prostaglandin غیر محتمل است که تنها مکانیزم مسئول آسیب gastric ناشی از indomethacin باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این گزارش ها حاکی از آن هستند که مهار سنتز prostaglandin غیر محتمل است که تنها مکانیزم مسئول آسیب gastric ناشی از indomethacin باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Linoleic acid is a precursor of prostaglandin synthesis from arachidonic acid.
[ترجمه گوگل]لینولئیک اسید پیش ساز سنتز پروستاگلاندین از اسید آراشیدونیک است
[ترجمه ترگمان]Linoleic اسید یکی از precursor سنتز prostaglandin اسید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Linoleic اسید یکی از precursor سنتز prostaglandin اسید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Indomethacin caused significant inhibition of pancreatic formation of prostaglandin E 6k prostaglandin F1a and thromboxane B
[ترجمه گوگل]ایندومتاسین باعث مهار قابل توجهی از تشکیل پانکراس پروستاگلاندین E 6k پروستاگلاندین F1a و ترومبوکسان B شد
[ترجمه ترگمان]Indomethacin باعث ممانعت قابل توجهی از شکل گیری pancreatic E، prostaglandin k و thromboxane B شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Indomethacin باعث ممانعت قابل توجهی از شکل گیری pancreatic E، prostaglandin k و thromboxane B شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The various components of the prostaglandin system occur fleetingly, and in minute amounts, in all the tissues of the body.
[ترجمه گوگل]اجزای مختلف سیستم پروستاگلاندین به صورت زودگذر و به مقدار اندک در تمام بافت های بدن وجود دارند
[ترجمه ترگمان]اجزای مختلف سیستم prostaglandin به طور گذرا و در مقادیر کمی در تمام بافت های بدن رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اجزای مختلف سیستم prostaglandin به طور گذرا و در مقادیر کمی در تمام بافت های بدن رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The endotoxin-stimulated prostaglandin production was inhibited by polymyxin B, cycloheximide and the antiinflammatory steroid, dexamethasone.
[ترجمه گوگل]تولید پروستاگلاندین تحریک شده با اندوتوکسین توسط پلی میکسین B، سیکلوهگزیماید و استروئید ضد التهابی، دگزامتازون، مهار شد
[ترجمه ترگمان]The stimulated تحریک شده توسط endotoxin B، cycloheximide و the antiinflammatory، dexamethasone مهار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The stimulated تحریک شده توسط endotoxin B، cycloheximide و the antiinflammatory، dexamethasone مهار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Results is prostaglandin E 2 in the alveolar of rats under no influences.
[ترجمه گوگل]نتایج پروستاگلاندین E2 در آلوئول موشها تحت تأثیر قرار نگرفت
[ترجمه ترگمان]نتایج prostaglandin E در موش های صحرایی تحت هیچ تاثیر وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتایج prostaglandin E در موش های صحرایی تحت هیچ تاثیر وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Objective To investigate the effect of prostaglandin E 1 on the prognosis replantation.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر پروستاگلاندین E1 بر پیش آگهی کاشت مجدد
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی تاثیر of ۱ بر روی پیش بینی prognosis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی تاثیر of ۱ بر روی پیش بینی prognosis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The immobilization of prostaglandin synthetase from microsomes of sheep vesicular glands by means of covalent binding to carrier is described.
[ترجمه گوگل]بیحرکتی پروستاگلاندین سنتتاز از میکروزوم های غدد وزیکولی گوسفند با استفاده از اتصال کووالانسی به حامل شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]بی حرکت کردن prostaglandin synthetase از microsomes از غدد vesicular به وسیله اتصال کووالانسی به حامل توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بی حرکت کردن prostaglandin synthetase از microsomes از غدد vesicular به وسیله اتصال کووالانسی به حامل توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Bottles of prostaglandin (Planate TM, Lutalyse TM or Estrumate TM ) must be returned to the veterinarian separately not through the routine glass disposal system.
[ترجمه گوگل]بطری های پروستاگلاندین (Planate TM، Lutalyse TM یا Estrumate TM) باید به طور جداگانه به دامپزشک بازگردانده شود و نه از طریق سیستم دفع شیشه معمولی
[ترجمه ترگمان]بطری های of (Planate TM، Lutalyse TM یا Estrumate TM)باید به طور جداگانه به دامپزشک باز گردند، نه از طریق سیستم دفع مواد معمول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بطری های of (Planate TM، Lutalyse TM یا Estrumate TM)باید به طور جداگانه به دامپزشک باز گردند، نه از طریق سیستم دفع مواد معمول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید