prospering


معنی: موفق

جمله های نمونه

1. kashan is prospering rapidly
کاشان به سرعت رو به رونق است.

2. Businesses across the state are prospering.
[ترجمه گوگل]مشاغل در سراسر ایالت در حال رونق هستند
[ترجمه ترگمان]کسب و کارها در سراسر کشور رو به رشد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The children seem to be prospering under their care.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که بچه ها زیر نظر آنها در حال پیشرفت هستند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که بچه ها تحت مراقبت آن ها رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His company is prospering.
[ترجمه گوگل]شرکت او در حال رونق است
[ترجمه ترگمان]شرکت او رو به رشد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She seems to be prospering since she moved out of the city.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او از زمانی که از شهر خارج شده در حال پیشرفت است
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد اون از وقتی که از شهر خارج شد، حالش بهتر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The newly developed satellite town is prospering with each passing day.
[ترجمه گوگل]شهر اقماری تازه توسعه یافته هر روز در حال پیشرفت است
[ترجمه ترگمان]شهر ماهواره ای تازه توسعه یافته هر روز رو به رشد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nowhere is this truer than in Wenzhou, a prospering port with a history of missionary activity.
[ترجمه گوگل]این در هیچ کجا به اندازه ونژو، بندری پررونق با سابقه فعالیت تبلیغی، صادق نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ کجا این حقیقی تر از in، یک بندر رو به رشد با سابقه فعالیت های تبلیغی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Certain species are still prospering, but as a class the reptiles are slowly trailing the amphibians into obscurity.
[ترجمه گوگل]گونه‌های خاصی هنوز در حال شکوفایی هستند، اما خزندگان به‌عنوان یک طبقه به آرامی دوزیستان را در گمنامی دنبال می‌کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از گونه های خاص هنوز در حال پیشرفت هستند، اما به عنوان یک کلاس، خزندگان به آرامی به دنبال دوزیستان به ابهام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Champagne was also prospering during this time from the great trade fairs.
[ترجمه گوگل]شامپاین نیز در این مدت از نمایشگاه های بزرگ تجاری رونق داشت
[ترجمه ترگمان]شامپاین در طول این دوره از نمایشگاه های بزرگ تجاری رو به ترقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But under that title, it is suddenly prospering.
[ترجمه گوگل]اما تحت آن عنوان، ناگهان رونق می گیرد
[ترجمه ترگمان]اما تحت این عنوان، به طور ناگهانی رو به رشد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The business is prospering.
[ترجمه گوگل]تجارت در حال رونق است
[ترجمه ترگمان]تجارت رو به رشد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Local clusters of Always Defect individuals, far from prospering by each other's presence, do especially badly in each other's presence.
[ترجمه گوگل]خوشه های محلی افراد همیشه معیوب، به دور از رونق با حضور یکدیگر، به خصوص در حضور یکدیگر بد عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]خوشه های محلی آلویز Defect، که دور از شکوفایی در حضور یکدیگر هستند، به خصوص در حضور یکدیگر بد عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His business is prospering, and he is becoming increasingly wealthy.
[ترجمه گوگل]تجارت او در حال رونق است و او به طور فزاینده ای ثروتمند می شود
[ترجمه ترگمان]کارش رو به رشد است و به تدریج ثروتمند می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The reason why his business prospering is that he always manages to prosper everything he does.
[ترجمه گوگل]دلیل رونق کسب و کار او این است که او همیشه هر کاری را که انجام می دهد رونق می دهد
[ترجمه ترگمان]علت رشد تجارت او این است که او همیشه هر کاری که می کند موفق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Conscientiously implement the principles and prospering schools, increase faculty - building efforts.
[ترجمه گوگل]اصول را با وجدان اجرا کنید و مدارس پر رونق را افزایش دهید
[ترجمه ترگمان]conscientiously اصول و رشد مدارس را اجرا می کنند و تلاش های ظرفیت سازی را افزایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موفق (صفت)
prosperous, successful, favored, prospering, favoured

انگلیسی به انگلیسی

• successful; flourishing, thriving

پیشنهاد کاربران

بپرس