معنی: مربوط به اینده، موثر درایندهمعانی دیگر: آینده، آتی، وابسته به آینده، عطف به آینده (در برابر: عطف به گذشته یا ماسبق retrospective)، متوجه آینده، آینده نگر
• (1)تعریف: likely or expected. • مترادف: expected, likely • مشابه: approaching, eventual, forthcoming, future, impending, looming
- The investors were already planning how to spend their prospective profits.
[ترجمه گوگل] سرمایه گذاران از قبل برنامه ریزی می کردند که چگونه سودهای احتمالی خود را خرج کنند [ترجمه ترگمان] سرمایه گذاران از قبل برنامه ریزی کرده بودند که چگونه سود احتمالی خود را خرج کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: likely or intended to become. • مترادف: intended, likely • مشابه: future, incoming, possible, potential
- prospective students
[ترجمه Nazanin] دانشجویان واجد شرایط
|
[ترجمه گوگل] دانشجویان آینده نگر [ترجمه ترگمان] دانشجویان آینده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. a prospective mother
زنی که به زودی مادر خواهد شد
2. a prospective teacher
معلم آینده
3. a law that is detailed and prospective
قانونی که مفصل و آینده نگر است
4. Prospective parliamentary candidates met party leaders last week.
[ترجمه گوگل]نامزدهای احتمالی پارلمان هفته گذشته با رهبران احزاب دیدار کردند [ترجمه ترگمان]نامزدهای پارلمانی آینده هفته گذشته با رهبران حزب دیدار کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Prospective buyers should study the small ads in the daily newspaper.
[ترجمه گوگل]خریداران بالقوه باید آگهی های کوچک در روزنامه را مطالعه کنند [ترجمه ترگمان]خریداران آتی باید آگهی های کوچکی را در روزنامه روزانه مورد مطالعه قرار دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The company escorts prospective buyers around the property.
[ترجمه گوگل]این شرکت خریداران احتمالی را در اطراف ملک همراهی می کند [ترجمه ترگمان]این شرکت خریداران احتمالی را در اطراف این ملک اسکورت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. When his prospective employers learned that he smoked, they said they wouldn't hire him.
[ترجمه گوگل]وقتی کارفرمایان احتمالی او متوجه شدند که او سیگار میکشد، گفتند او را استخدام نمیکنند [ترجمه ترگمان]زمانی که کارفرمای احتمالی او یاد گرفت که سیگار می کشد، آن ها گفتند که او را استخدام نمی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We've had three sets of prospective buyers looking round the house.
[ترجمه گوگل]ما سه مجموعه از خریداران احتمالی داشته ایم که در اطراف خانه نگاه می کنند [ترجمه ترگمان]سه دسته خریدار آینده داریم که به اطراف خانه نگاه می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A prospective premium of about 30 per cent on their initial investment is enticing.
[ترجمه گوگل]حق بیمه احتمالی حدود 30 درصد در سرمایه گذاری اولیه آنها فریبنده است [ترجمه ترگمان]یک حق بیمه در حدود ۳۰ درصد از سرمایه گذاری اولیه آن ها فریبنده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Any prospective buyer will be turned off by the sight of rotting wood.
[ترجمه ..] Turn off اینجا در آن جمله بالا یعنی صرف نظر کردن اگر اشتباه نکنم دوستان
|
[ترجمه گوگل]هر خریدار احتمالی با دیدن چوب پوسیده خاموش می شود [ترجمه ترگمان]هر خریدار بالقوه به وسیله دیدن چوب پوسیده از بین خواهد رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. prospective students were invited to the school's open evening.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان آینده نگر به شب باز مدرسه دعوت شدند [ترجمه ترگمان]دانش آموزان آینده برای عصر باز به مدرسه دعوت شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A social worker is appointed to interview the prospective adopters.
[ترجمه گوگل]یک مددکار اجتماعی برای مصاحبه با پذیرندگان احتمالی منصوب می شود [ترجمه ترگمان]یک مددکار اجتماعی برای مصاحبه با پذیرندگان آینده منصوب می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The faculty welcomes enquiries from prospective entrants.
[ترجمه گوگل]دانشکده از سؤالات داوطلبان بالقوه استقبال می کند [ترجمه ترگمان]مشاور faculty از پشت سر پرس و جو می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The prospective study, however, indicated a clear cut association between pseudomelanosis coli and colorectal tumours in man.
[ترجمه گوگل]با این حال، مطالعه آیندهنگر، ارتباط واضحی را بین سودوملانوزیس کلی و تومورهای کولورکتال در انسان نشان داد [ترجمه ترگمان]با این حال، مطالعه آینده نشان داد که یک ارتباط صریح بین pseudomelanosis coli و tumours بزرگ در انسان وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مربوط به اینده (صفت)
futuristic, prospective
موثر دراینده (صفت)
prospective
تخصصی
[حسابداری] تسری اثرات تغییر به دوره های جاری و آتی بدون در نظر گرفتن اثرات انباشته تغییر [حقوق] محتمل، منظره، آتی
انگلیسی به انگلیسی
• expected, anticipated; likely; coming in the future; possible, potential you use prospective to describe a person who wants to be the thing mentioned.
پیشنهاد کاربران
1. احتمالی 2. بالقوه 3. آینده 4. متوجه آینده. عطف به آینده ( در مقابل عطف به ما سبق ) 5. نزدیک. قریب الوقوع
موردِ انتظار
پیش رو
معنی دقیق این کلمه میشه : بانگاه به آینده یا آینده نگرانه دیدن . یا یه دیدی که نسبت به آینده داری. مثال : 1likely to do a particular thing or achieve a particular position ... [مشاهده متن کامل]
I’m meeting a prospective buyer for the house today. All prospective employees are required to undergo a medical examination. 2likely to happen What are the prospective returns from an investment of $10, 000 over five years? As NOUN a prospective employer Smart appearance is important to most prospective employers. a prospective employee A good pension scheme is the benefit most prospective employees look for. a prospective buyer ( also a prospective purchaser formal ) He said that he had a prospective buyer for the boat.