prosodic

/ˈprɒsədi//ˈprɒsədi/

معنی: عروضی
معانی دیگر: وابسته به یا طبق قواعد نظم نویسی، شعری، عروضی (prosodical هم می گویند)
prosodic(al)
عروضی، موافق، ایین عرو­

جمله های نمونه

1. However, his discussion indicates that prosodic units include such features as stress, length, nasalization, palatalisation, and aspiration.
[ترجمه گوگل]با این حال، بحث او نشان می دهد که واحدهای عروضی شامل ویژگی هایی مانند استرس، طول، بینی، پالاتالیزه شدن و آسپیراسیون هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، بحث او نشان می دهد که واحدهای prosodic شامل ویژگی هایی چون استرس، طول، nasalization، palatalisation و تمایل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In spoken English, prosodic features such as stress, intonation, pause etc, are of semantic importance.
[ترجمه گوگل]در زبان انگلیسی گفتاری، ویژگی‌های عروضی مانند تاکید، لحن، مکث و غیره از اهمیت معنایی برخوردارند
[ترجمه ترگمان]در زبان انگلیسی، ویژگی هایی چون استرس، لحن، مکث، مکث و غیره دارای اهمیت معنایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The current study aims to investigate the prosodic domain strengthening effect in the tonal perturbation of stop consonants and the relationship between prosody and voice quality in Taiwanese.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه حاضر بررسی اثر تقویت دامنه عروضی در اغتشاش تونال همخوان‌های توقف و رابطه بین عروض و کیفیت صدا در زبان تایوانی است
[ترجمه ترگمان]هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تقویت دامنه prosodic در اغتشاش مربوط به تن consonants و رابطه بین کیفیت صدا و کیفیت صدا در تایوانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Based on this theory, prosodic model is constructed in Chinese TTS system.
[ترجمه گوگل]بر اساس این نظریه، مدل عروضی در سیستم TTS چین ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]براساس این نظریه، مدل prosodic در سیستم TTS چین ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Prosodic labeling of large corpora has now become a popular research tool in linguistic research and speech technology.
[ترجمه گوگل]برچسب گذاری عروضی اجسام بزرگ اکنون به یک ابزار تحقیقاتی محبوب در تحقیقات زبانی و فناوری گفتار تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]برچسب زدن پیکره های بزرگ در حال حاضر به یک ابزار تحقیقاتی محبوب در زمینه تحقیقات زبانی و فن آوری گفتار تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Applying frequency, medium, prosodic feature and other factors have influenced the grammaticalization process of Verb Reduplication to different degrees.
[ترجمه گوگل]به کارگیری فراوانی، متوسط، ویژگی عروضی و عوامل دیگر به درجات مختلف بر روند دستوری کردن فعل تأثیر گذاشته است
[ترجمه ترگمان]استفاده از تکرار فرکانسی، متوسط، prosodic و عوامل دیگر بر فرآیند دستوریشدن Verb Reduplication به درجات مختلف تاثیرگذار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As one of the leading prosodic features, the accent indicates an ascendence of the phonetic pitch and a lengthening of the temporal length.
[ترجمه گوگل]به عنوان یکی از ویژگی‌های عروضی برجسته، لهجه نشان‌دهنده صعود گام آوایی و طولانی شدن طول زمانی است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یکی از ویژگی های برجسته prosodic، the نشانگر ascendence از آهنگ phonetic و a طول زمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then we introduce the text prosodic level marking in detail, analyze the prosodic level structure of sentences, point out the pause principle in sentences and the description of lexical word.
[ترجمه گوگل]سپس نشانه گذاری سطح عروضی متن را به تفصیل معرفی می کنیم، ساختار سطح عروضی جملات را تجزیه و تحلیل می کنیم، به اصل مکث در جمله ها و شرح واژه های لغوی اشاره می کنیم
[ترجمه ترگمان]سپس ما متن prosodic متنی را با جزئیات مشخص می کنیم، ساختار سطح prosodic جملات را آنالیز می کنیم، اصل مکث در جملات و توصیف کلمه واژگانی را بیان می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is important to recognize the prosodic phrase breaks in text-to-speech.
[ترجمه گوگل]تشخیص عروض عروضی در تبدیل متن به گفتار مهم است
[ترجمه ترگمان]تشخیص عبارت prosodic در متن سخنرانی مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The minimal prosodic word in Manchu - Tungusic languages assumed in the present article.
[ترجمه گوگل]حداقل کلمه عروضی در زبان های مانچو - تونگوسی که در مقاله حاضر فرض شده است
[ترجمه ترگمان]حداقل واژه prosodic در زبان های Manchu - Tungusic که در مقاله حاضر فرض شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The author of Dame Sirith was fully able to exploit such prosodic devices to good effect.
[ترجمه گوگل]نویسنده Dame Sirith به طور کامل قادر بود از چنین ابزارهای عروضی به خوبی بهره برداری کند
[ترجمه ترگمان]مولف of به طور کامل قادر به بهره برداری از چنین وسایلی برای تاثیر خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is the immediate constituent of the intonational phrase, possessing prosodic unity.
[ترجمه گوگل]این ترکیب بی واسطه عبارت بی صدایی است که دارای وحدت عروضی است
[ترجمه ترگمان]آن جز اصلی عبارت intonational است که دارای وحدت prosodic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There exist three types of segmental lengthening in oral Chinese, each one matched with certain prosodic events and characterized by their own distinctive temporal variations.
[ترجمه گوگل]در زبان چینی شفاهی سه نوع طولانی‌شدن قطعه‌ای وجود دارد که هر کدام با رویدادهای عروضی خاصی مطابقت دارند و با تغییرات زمانی متمایز خود مشخص می‌شوند
[ترجمه ترگمان]سه نوع از این segmental در زبان چینی شفاهی وجود دارد که هر کدام با رویداده ای خاص certain منطبق می شوند و با تغییرات زمانی مشخص خود مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عروضی (صفت)
prosodic

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : prosody
✅️ صفت ( adjective ) : prosodic
✅️ قید ( adverb ) : prosodically
Prosodic features
ویژگی هایی مثل pitch , stress, intonation, volume

بپرس