prosecuting


معنی: تعقیب قانونی، پیگرد کننده

جمله های نمونه

1. The witness was cross-examined by the prosecuting counsel.
[ترجمه گوگل]این شاهد توسط وکیل دادگستری مورد بازجویی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] شاهد توسط دادستان تحقیق کرده بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mrs Lynn Smith, prosecuting, said the offence took place on January 2
[ترجمه گوگل]خانم لین اسمیت، که تحت تعقیب قرار دارد، گفت که این جرم در 2 ژانویه رخ داده است
[ترجمه ترگمان]خانم لین اسمیت، تحت پی گرد قانونی، گفت که این جرم در ۲ ژانویه رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. James Spencer, prosecuting, claimed that the witness was lying.
[ترجمه گوگل]جیمز اسپنسر، تحت تعقیب، ادعا کرد که شاهد دروغ می گوید
[ترجمه ترگمان]، \"جیمز اسپنسر\"، \"prosecuting\" ادعا کرد که شاهد دروغ میگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Barry Stewart, prosecuting, said gang members would buy written-off cars and then steal a vehicle of the same model.
[ترجمه گوگل]بری استوارت، که تحت تعقیب قرار دارد، گفت که اعضای باند ماشین‌هایی را خریداری می‌کنند و سپس خودرویی از همان مدل را می‌دزدند
[ترجمه ترگمان]\"بری استوارت\"، تحت پی گرد قانونی، گفت که اعضای باند خودرو را می خرند و سپس وسیله نقلیه مشابهی را می دزدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The prosecuting attorney was a lifelong friend of both Wilfred and Mark.
[ترجمه گوگل]وکیل دادگستری دوست مادام العمر ویلفرد و مارک بود
[ترجمه ترگمان]دادستان یکی از دوستان قدیمی هر دو طرف ویل و مارک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But prosecuting lawyers went to great lengths to keep Hagans in custody.
[ترجمه گوگل]اما وکلای دادگستری تلاش زیادی کردند تا هاگانز را در بازداشت نگه دارند
[ترجمه ترگمان]اما تحت پی گرد قانونی، وکلای مدافع تا حد زیادی تلاش کردند تا Hagans را در بازداشت نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The prosecuting lawyers say that Price may face life in prison.
[ترجمه گوگل]وکلای دادسرا می گویند که پرایس ممکن است با حبس ابد روبرو شود
[ترجمه ترگمان]وکلای مدافع می گویند که قیمت ممکن است در زندان با زندگی رو به رو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Charles Forster, prosecuting, said Ganguly had stolen a nest of tables and was seen by police.
[ترجمه گوگل]چارلز فورستر، متهم گفت که گانگولی لانه ای از میزها را دزدیده بود و پلیس او را دید
[ترجمه ترگمان]Charles فورستر، prosecuting، گفت که Ganguly یک لانه از میزها را دزدیده و توسط پلیس دیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What do they risk by prosecuting you based on nothing at all? Nothing at all.
[ترجمه گوگل]آنها با محاکمه شما بر اساس هیچ چیز چه خطری را تهدید می کنند؟ اصلا هیچی
[ترجمه ترگمان]چه ریسکی می کنند که تو را به هیچ وجه تحت تعقیب قرار نداده باشند؟ هیچ چیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Persecuting the tout - and, if possible, prosecuting him as well - has become a sport in itself.
[ترجمه گوگل]آزار و اذیت تاوت - و در صورت امکان محاکمه او نیز - به خودی خود تبدیل به یک ورزش شده است
[ترجمه ترگمان]در صورت امکان و در صورت امکان، او را تحت پی گرد قانونی قرار دهید - به خودی خود تبدیل به یک ورزش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But the inspectorate is prosecuting to underline the importance that it attaches to nuclear workers following proper procedures.
[ترجمه گوگل]اما بازرسی برای تاکید بر اهمیتی که به کارکنان هسته ای با پیروی از رویه های مناسب قائل است، پیگرد قانونی دارد
[ترجمه ترگمان]اما هیات بازرسی تحت پی گرد قانونی قرار دارد که اهمیت آن به کارگران هسته ای پس از رونده ای درست را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lorraine Gabriel, prosecuting, said McMeekin walked through the checkout without paying and left the bottle in the gents.
[ترجمه گوگل]لورین گابریل، که تحت تعقیب قرار دارد، گفت که مک میکین بدون پرداخت پول از صندوق رد شد و بطری را در دست آقایان گذاشت
[ترجمه ترگمان]لورن گابریل، که تحت پی گرد قانونی قرار گرفته بود، گفت، بدون پرداخت پول و گذاشتن بطری به آقایان، از راه پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ian Walker, prosecuting, said a store detective spotted Melia going into a cubicle to try the jeans on.
[ترجمه گوگل]ایان واکر، که تحت تعقیب قرار دارد، گفت یک کارآگاه فروشگاه ملیا را دید که به داخل اتاقک می رود تا شلوار جین را امتحان کند
[ترجمه ترگمان]یک کارگاه ساختمانی دیده بود که به داخل اتاق می رفت تا شلوار جین را امتحان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That, said the Phoenix prosecuting attorney sardonically, was a story she could sell.
[ترجمه گوگل]وکیل دادگستری فونیکس با لحن طعنه آمیزی گفت که این داستانی بود که او می توانست بفروشد
[ترجمه ترگمان]دادستان ققنوس به طعنه گفت که این داستانی است که او می توانست بفروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعقیب قانونی (اسم)
prosecuting, prosecution

پیگرد کننده (صفت)
prosecuting

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to prosecution, of bringing to trial, of filing a legal action

پیشنهاد کاربران

تحت پیگرد قرار دادن، تحت تعقیب قرار دادن، به دادگاه کشاندن، شکایت کردن

بپرس