proprietor

/prəˈpraɪətər//prəˈpraɪətə/

معنی: مالک، متصرف، صاحب حق طبق کتاب
معانی دیگر: صاحب، کدیور، ملاک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: proprietorship (n.)
(1) تعریف: an owner, or group of owners, of a business enterprise, real property, or the like.
مترادف: owner, proprietary
مشابه: holder, innkeeper, keeper, laird, landlady, landlord, landowner, proprietress

- The proprietors of downtown businesses held a meeting to discuss their mutual concerns.
[ترجمه گوگل] صاحبان مشاغل مرکز شهر جلسه ای برگزار کردند تا در مورد نگرانی های متقابل خود صحبت کنند
[ترجمه ترگمان] صاحبان کسب و کاره ای مرکز شهر جلسه ای برای بحث درباره نگرانی های متقابل خود برگزار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an owner of an exclusive legal right or title to something, as under a patent or trademark.
مترادف: proprietary, titleholder
مشابه: holder, landowner, owner, proprietress

جمله های نمونه

1. The proprietor was an old acquaint-ance of his.
[ترجمه گوگل]مالک از آشنایان قدیمی او بود
[ترجمه ترگمان]این هم یکی از ance بود که از او اطلاع داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The proprietor is trying to improve the land.
[ترجمه گوگل]مالک در تلاش برای بهبود زمین است
[ترجمه ترگمان]مالک در تلاش است تا زمین را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Enquiries must be made to the proprietor.
[ترجمه گوگل]پرس و جو باید از مالک انجام شود
[ترجمه ترگمان]Enquiries باید برای مالک ساخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is now sole proprietor of the business.
[ترجمه گوگل]او اکنون تنها مالک این تجارت است
[ترجمه ترگمان]الان تنها مالک این کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Telegraph proprietor Conrad Black has estimated the price cut will cost £ 5m a month.
[ترجمه گوگل]کنراد بلک، مالک تلگراف برآورد کرده است که کاهش قیمت 5 میلیون پوند در ماه هزینه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]مدیر تلگراف کن راد به لک تخمین زده است که قیمت کاهش قیمت ۵ میلیون پوند در ماه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And, anyway, the proprietor has taken a fancy to my wife.
[ترجمه گوگل]و به هر حال، مالک به همسرم فانتزی برده است
[ترجمه ترگمان]به هر حال، مالک به زن من علاقه پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Profits earned by sole proprietors and partners are taxable as ordinary income to the proprietor or partner.
[ترجمه گوگل]سود کسب شده توسط صاحبان منفرد و شرکا به عنوان درآمد عادی مشمول مالیات مالک یا شریک است
[ترجمه ترگمان]سود کسب شده توسط تنها مالکان و شرکا به عنوان درآمد معمولی مالک یا شریک مشمول مالیات می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The boys run errands for the proprietor of a nearby video arcade, who pays them in quarters.
[ترجمه گوگل]پسرها برای صاحب یک ویدیو آرکید در نزدیکی کارهایی انجام می دهند که به آنها پول می دهد
[ترجمه ترگمان]بچه ها برای صاحب یک سالن video که در آن نزدیکی پول می دهند، کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When I came down the proprietor gave me an odd look and said the gentleman was waiting for me outside.
[ترجمه گوگل]وقتی پایین آمدم صاحب نگاه عجیبی به من کرد و گفت آقا بیرون منتظر من است
[ترجمه ترگمان]وقتی پایین آمدم مالک نگاه عجیبی به من انداخت و گفت که بیرون منتظر من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The proprietor, Mr John Allan, sat at a counter carefully turning the brittle pages of what seemed an ancient book.
[ترجمه گوگل]مالک، آقای جان آلن، پشت پیشخوان نشسته بود و با دقت صفحات شکننده کتابی کهن به نظر می رسید را ورق می زد
[ترجمه ترگمان]مالک، اقای جان آلن روی پیشخوان نشسته بود و صفحات brittle را با دقت ورق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Only the proprietor of the six left in the room had a clear idea of what the concept meant.
[ترجمه گوگل]فقط صاحب شش نفری که در اتاق مانده بودند، ایده روشنی از معنای مفهوم داشت
[ترجمه ترگمان]تنها مالک شش نفری که در اتاق مانده بود تصور روشنی از مفهوم این مفهوم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Proprietor Ginny Gavin serves fresh croissants and fruit at breakfast to guests at her inn.
[ترجمه گوگل]مالک جینی گاوین در مسافرخانه خود برای مهمانان در صبحانه کروسانت و میوه تازه سرو می کند
[ترجمه ترگمان]جینی در مسافرخانه صبحانه، نان و میوه را برای صبحانه به میهمان خانه او سفارش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The offer is made when the proprietor of the machine holds it out as being ready to receive the money.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد زمانی ارائه می شود که مالک دستگاه آن را به عنوان آماده دریافت پول اعلام کند
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد زمانی صورت می گیرد که صاحب ماشین آن را برای دریافت پول آماده نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The local hardware shop proprietor was perhaps not a little alarmed when asked to supply broomsticks before October 31st!
[ترجمه گوگل]مالک مغازه سخت‌افزاری محلی وقتی از او خواسته شد تا قبل از 31 اکتبر، چوب جارو تهیه کند، کمی نگران نشد!
[ترجمه ترگمان]صاحب مغازه ابزار فروشی محلی شاید کمی نگران نبود که برای جاروی پرنده قبل از ۳۱ اکتبر استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مالک (اسم)
have, lord, landowner, landlord, possessor, owner, proprietor, landed proprietor, proprietress

متصرف (اسم)
possessor, proprietor, occupier

صاحب حق طبق کتاب (اسم)
proprietor

تخصصی

[حقوق] مالک، صاحب

انگلیسی به انگلیسی

• property owner; group of owners, proprietary
the proprietor of a hotel, shop, or newspaper is the person who owns it.

پیشنهاد کاربران

A person who owns a particular type of business, especially a hotel, a shop, or a company that makes
newspaper
شخصی که صاحب نوع خاصی از تجارت است، به ویژه هتل، مغازه یا شرکتی که روزنامه منتشر می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

a hotel/newspaper proprietor
He is the proprietor of one of the best hotels in Orlando.
Their father was the proprietor of an electrical and furniture store.
a small business proprietor
a garage/hotel/newspaper proprietor

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/proprietor
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : propriety / proprietor / proprietress / proprietorship / property
✅️ صفت ( adjective ) : proprietary / proprietorial / propertied
✅️ قید ( adverb ) : proprietorially
صاحب امتیاز روزنامه ( کانتکسی که مربوط به روز نامه و خبر باشه )

بپرس