proprietary

/prəˈpraɪəˌteri//prəˈpraɪətri/

معنی: اختصاصی، ملکی، وابسته به مالک، متعلق به ملاک
معانی دیگر: وابسته به مالک یا مالکیت، مالکانه، کدیورانه، زمین دار، ملاک، خصوصی، غیر دولتی، دارای حقوق انحصاری (طبق patent یا copyright و غیره)، دارندگان (ملک)، مالکیت، کدیوری، (امریکا) مالک کوچ نشین گاه، مالک مستعمره (طبق حکم پادشاه انگلیس)، مالک کوچستان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, pertaining to, or suitable to a proprietor.

(2) تعریف: of or pertaining to property or ownership.

- The author retained proprietary rights to the film and book.
[ترجمه گوگل] نویسنده حقوق مالکیت فیلم و کتاب را حفظ کرد
[ترجمه ترگمان] نویسنده حق مالکیت را برای فیلم و کتاب حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: owned and operated, produced, or sold only by a private individual or business enterprise.

- a proprietary clinic
[ترجمه گوگل] یک کلینیک اختصاصی
[ترجمه ترگمان] یه کلینیک اختصاصی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
حالات: proprietaries
مشتقات: proprietarily (adv.)
(1) تعریف: a proprietor or group of proprietors.
مشابه: proprietor

(2) تعریف: the owning of property; ownership.

(3) تعریف: property owned, such as real estate or a drug that is under a patent or trademark.

جمله های نمونه

1. proprietary right of manufacture
حق انحصاری تولید

2. proprietary rights
حقوق مالکیت

3. a proprietary medicine
دارویی که در انحصار شرکت بخصوصی است

4. a proprietary nursing home
آسایشگاه خصوصی سالمندان

5. the garden's proprietary looked and saw
خداوند بستان نظر کرد و دید

6. "kodak" is a proprietary name and others can not use it
((کداک)) نام انحصاری است و دیگران نمی توانند از آن استفاده کنند.

7. We had to take action to protect the proprietary technology.
[ترجمه گوگل]ما باید برای محافظت از فناوری اختصاصی اقدام می‌کردیم
[ترجمه ترگمان]ما مجبور بودیم برای محافظت از تکنولوژی اختصاصی اقدام کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company has a proprietary right to the property.
[ترجمه گوگل]شرکت دارای حق مالکیت نسبت به ملک است
[ترجمه ترگمان]این شرکت حق مالکیت اختصاصی به ملک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He has no proprietary interest in the farm .
[ترجمه گوگل]او هیچ علاقه ای به مزرعه ندارد
[ترجمه ترگمان]او هیچ علاقه ای به مزرعه ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Directors weren't allowed any proprietary airs about the product they made.
[ترجمه گوگل]کارگردانان اجازه نداشتند درباره محصولی که می‌سازند پخش کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به هیچ وجه اجازه نداشتند که در مورد محصولی که ساخته بودند وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wash in white spirit or a proprietary brush cleaner.
[ترجمه گوگل]با وایت اسپریت یا یک برس پاک کننده اختصاصی بشویید
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن در روح سفید و یا یک برس مخصوص برس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This function allows proprietary formats to be used between consenting programs in private, without the need for standardization of those formats.
[ترجمه گوگل]این تابع اجازه می دهد تا فرمت های اختصاصی بین برنامه های رضایت بخش به صورت خصوصی بدون نیاز به استانداردسازی آن فرمت ها استفاده شود
[ترجمه ترگمان]این تابع به فرمت های اختصاصی اجازه می دهد تا بین برنامه های تایید شده در بخش خصوصی، بدون نیاز به استانداردسازی این فرمت ها استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This database could be networked using proprietary network management software or other systems.
[ترجمه گوگل]این پایگاه داده می تواند با استفاده از نرم افزار مدیریت شبکه اختصاصی یا سیستم های دیگر شبکه شود
[ترجمه ترگمان]این پایگاه داده می تواند با استفاده از نرم افزار مدیریت شبکه و یا سیستم های دیگر شبکه ای شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Search and retrieval is proprietary to Sony and is built into the firmware of the system.
[ترجمه گوگل]جستجو و بازیابی اختصاصی سونی است و در سیستم عامل سیستم تعبیه شده است
[ترجمه ترگمان]جستجو و بازیابی به صورت اختصاصی به سونی تعلق دارد و در سفت افزار این سیستم ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. ClickNsettle's proprietary software allows the parties to exchange offers until the figures are within 30 percent of each other.
[ترجمه گوگل]نرم افزار اختصاصی ClickNsettle به طرفین اجازه می دهد تا پیشنهادات خود را تا زمانی که ارقام در 30 درصد از یکدیگر قرار گیرند، مبادله کنند
[ترجمه ترگمان]نرم افزار اختصاصی ClickNsettle به طرفین اجازه می دهد تا پیشنهادها خود را تا زمانی که این ارقام در ۳۰ درصد از یکدیگر قرار دارند، مبادله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. But there are several proprietary packages which will run with most tape decks.
[ترجمه گوگل]اما چندین بسته اختصاصی وجود دارد که با اکثر عرشه‌های نوار اجرا می‌شود
[ترجمه ترگمان]اما چندین بسته اختصاصی وجود دارد که با اکثر decks در حال اجرا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اختصاصی (صفت)
separate, appropriative, dedicated, proprietary, private, privy, custom-built

ملکی (صفت)
state, proprietary

وابسته به مالک (صفت)
proprietary

متعلق به ملاک (صفت)
proprietary

تخصصی

[کامپیوتر] اختصاصی . - اختصاصی - تصاحب شده به وسیله ی شرکت یا فرد خاصی . یکی از ویژگیهای کامپیوتر اختصاصی بدن است؛ اگر یک شرکت دارای حقوق انحصاری آن باشد.
[حقوق] مالکانه، ملک، صاحب، اختصاصی

انگلیسی به انگلیسی

• owner, proprietor; ownership; property, possession
of a proprietor, of an owner; of property, of a possession; protected by a patent or trade mark
proprietary substances are ones sold under a trade name; a formal word.

پیشنهاد کاربران

مالکانه
✅مالکیتی - چیزی که دارای مالک است ( و مالک دارای حقوقی هستش نسبت بهش )
Under general supervision, applies knowledge of Halliburton Cased Hole Wireline Technologies to independently provide basic services and tool operation to customers at the well site. Applies engineering, mechanical and geological principals to articulate basic data interpretations and mechanical constructs to clients from ⭐proprietary software⭐ and learns to coach clients through various drilling and completion scenarios
...
[مشاهده متن کامل]

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : propriety / proprietor / proprietress / proprietorship / property
✅️ صفت ( adjective ) : proprietary / proprietorial / propertied
✅️ قید ( adverb ) : proprietorially
انحصاری
مثال:
Apple is notorious for its proprietary accessories
برند اپل به خاطر لوازم جانبی اختصاصی خود بدنام است ( مثلاً شارژرش به دیگر گوشی ها نمیخورد )
یا
Lamy is notorious for its proprietary refills
...
[مشاهده متن کامل]

برند لامی ( نوشت افزار ) بخاطر مغزی های اختصاصی اش بدنام است ( مغزی های خودکارها و روان نویس هایش به دیگر برندها نمی خورد )
ترکیب متداول:
proprietary standards
مخالف آن:
"de facto" standard
( استانداردی که به تدریج رایج میشه و دیگه انحصاری نیست، ولو هیچ سازمانی تأییدش نکرده باشه )

بپرس