proposed

/prəˈpoʊzd//prəˈpoʊzd/

معنی: مطرح

جمله های نمونه

1. he proposed to my daughter
او از دخترم خواستگاری کرد.

2. i proposed iraj for membership in the club
من ایرج را برای عضویت در باشگاه نامزد کردم.

3. i proposed that another school be built
پیشنهاد کردم که یک مدرسه ی دیگر هم ساخته شود.

4. saddegh proposed a toast to the flag
صادق پیشنهاد کرد که به افتخار پرچم باده نوش کنند.

5. your proposed solution is not practical
راه حل پیشنهادی شما انجام پذیر نیست.

6. the constitution of the proposed committee
تشکیل کمیته ی پیشنهادی

7. he outlined the program for his proposed reforms
او برنامه ی اصلاحات پیشنهادی خود را خلاصه کرد.

8. utterly possessed by her charm, he proposed marriage
چون کاملا تحت تاثیر زیبایی او قرار گرفته بود پیشنهاد ازدواج کرد.

9. what reaction did she show when you proposed to her?
وقتی از او خواستگاری کردی چه واکنشی از خود نشان داد؟

10. The cost of these proposed changes makes them unacceptable.
[ترجمه گوگل]هزینه این تغییرات پیشنهادی آنها را غیرقابل قبول می کند
[ترجمه ترگمان]هزینه این تغییرات پیشنهادی آن ها را غیرقابل قبول می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. None of Morgan's proposed financings panned out.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از بودجه های پیشنهادی مورگان به نتیجه نرسید
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از مورگان پیشنهاد financings را رد نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The proposed changes caused howls of protest from the public.
[ترجمه گوگل]تغییرات پیشنهادی باعث اعتراض مردم شد
[ترجمه ترگمان]تغییرات پیشنهادی باعث ایجاد فریادهای اعتراض از سوی مردم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He proposed to set off immediately.
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کرد که فوراً حرکت کند
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که بلافاصله دست به کار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He proposed a loose federation of small, local groups.
[ترجمه گوگل]او یک فدراسیون آزاد از گروه های کوچک و محلی را پیشنهاد کرد
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که یک اتحادیه آزاد از گروه های کوچک و محلی تشکیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They proposed to make arrangement beforehand.
[ترجمه گوگل]آنها پیشنهاد کردند که از قبل هماهنگی انجام شود
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد کردند که از قبل ترتیب کارها را بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. was proposed by Mr X and seconded by Mrs Y.
[ترجمه گوگل]توسط آقای X پیشنهاد و توسط خانم Y فرستاده شد
[ترجمه ترگمان]توسط آقای ایکس پیشنهاد شد و خانم Y این پیشنهاد را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مطرح (صفت)
proposed

انگلیسی به انگلیسی

• suggested, recommended, submitted

پیشنهاد کاربران

پیشنهاد شده، پیشنهادی
The proposed changes to the company's policies were met with mixed reactions.
تغییرات پیشنهاد شده در سیاست های شرکت با واکنش های مختلفی مواجه شد.
تایید شده
proposed: معرفی
have been proposed: معرفی شده است
اظهار کرد/پیشنهاد کرد/مطرح کرد
ممکنه بیان کرد هم بعضی جاها معنا بده
فراهم آورد
مطرح کرد
فرض بر این بودن
the government has denied the economics and financial propsed bailout for saving auto manufacturers.
دولت اقدامات پیشنهادی کمک مالی و اقتصادی برای نجات کارخانجات خودروسازی رد کرده است.
The proposed shopping centre has called forth an angry response from local residents
مرکز خرید مطرح باعث واکنشی همراه با ناراحتی/عصبانیت از جانب ساکنان محلی شده است
خواستگاری کردن

پیشنهادی
ارائه شده
پیشنهاد شده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس