تبیین کردن
Holmes proposed both the name and the structure of the field.
هولمز نام و ماهیت این رشته را تبیین کرد.
پیشنهاد به جایِ {propose}:
ساختارِ این واژه چنین است:
1 - pro:در پارسی، هم ارزِ این پیشوند، پیشوندِ {فَر} میباشد.
2 - po:اگر برابرِ این پیشوند را میخواهید، پیشوندِ {آز، ز} برابر هستند، ولی هم ارزِ آن {اَپ} در اوستایی است.
... [مشاهده متن کامل]
3 - se ( برگرفته از sino ) :برابرِ {هشتن، نهادن، گذاشتن} است و هَم ارزِ آن در اوستایی، واژه یِ {سیت} بوده است.
اگر هَم ارزِ آن را میخواهید، گَمان می کنم چیزی همانندِ {فَراَپسیتَن} درخور است. ولی اگر برابر سَوایِ هم ارز آن میخواهید، واژه یِ {فَرآزهَشتَن} درخور است.
بِدرود!
We propose to leave early tomorrow morning.
🔸برنامه این است که فردا صبح زود عزیمت کنیم.
We propose leaving early tomorrow morning.
🔹پیشنهاد می کنیم که فردا صبح زود عزیمت کنیم.
پیشنهاد دادن، ارائه کردن
مثال: He proposed to his girlfriend on Valentine's Day.
او در روز ولنتاین به دوست دخترش پیشنهاد ازدواج کرد.
معتقد است ( این گونه فهمیده و برداشت می کند که )
propose ( v ) ( prəˈpoʊz ) =to suggest a plan, an idea, etc. for people to think about and decide on, e. g. He proposed changing the name of the company. proposal ( n )
خواستگاری کردن
پیشنهاد ازدواج دادن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : propose / proposition
✅️ اسم ( noun ) : proposal / proposition / proposer
✅️ صفت ( adjective ) : propositional
✅️ قید ( adverb ) : _
روژین اون on purpose هست نه چیزی که شما میگی!!!
عنوان کردن
روژین جان اون purpose هست نه propose اون یعنی با قصد و هدف و به عمد انجامش دادی.
پارسی/آلمانی/انگلیسی
پیش نهادن ( پیش نهاد کردن ) /propose/ vorschlagen، vorlegen
پیش نهاده/ proposal /Vorschlag
نکته: در زبان آلمانی نیز کارواژه vorschlagen به معنای پیشنهاد کردن و توصیه کردن
می باشد و ( پیش ) در زبان پارسی همان vor در زبان آلمانی است.
Meaning: To propose something is to say that it should be done
Example: My grandmother proposed that we have our picture taken with Santa
پیشنَهیدن = پیشنهاد کردن.
خواستگاریدن = خواستگاری کردن.
پیش نهادن
U did it on propose
از قصد انجامش دادی
بیان کردن
مطرح کردن
بررسی اکثر موضوعات مربوط به ازدواج و خواستگاری :
■Date : قرار گذاشتن
Romantic date■Propose : خواستگاری کردن
?? Where did jordan propose : جوردن کجا ازت خواستگاری کرد ؟
■Engage : نامزد کردن
... [مشاهده متن کامل]
■Engagement : نامزدی
An engagement ring : حلقه نامزدی
■'Fiance : نامزدی
فیان سِی ( این واژه فرانسوی هست )
I'm jules' fiance', George :
■ Wedding : عروسی
Sofia's wedding gift, their wedding video
■ Bride : عروس
■Groom : داماد
■Marry : ازواج کردن
■Marriage : ازدواج - زناشویی
مثال ها با MARRY :
( I love her ( him ) and I am going to marry her ( him او را دوست دارم و با او ازدواج خواهم کرد.
- All his children are married. همه ی فرزندان او ازدواج کرده اند.
- ? will you marry me زن من ( شوهر من ) میشوی؟
- She wants to marry a rich man. او می خواهد با مرد پول داری ازدواج کند.
- He is not the marrying kind. او اهل ازدواج نیست.
- ? which priest is going to marry them : کدام کشیش آنها را زن و شوهر خواهد کرد؟
- These two wines marry well : این دو شراب به هم می خورند ( آمیزه ی خوبی را تشکیل می دهند ) .
- They got married two weeks ago. آنها دو هفته پیش ازدواج کردند.
- He married into a rich family. او با خانواده ی پول داری وصلت کرد.
- She married off both of her daughters. او هر دو دختر خود را شوهر داد.
■ Cohabitation : ازدواج سفید
ازدواج سفید چیه ؟ وقتی یه زن و مرد با هم سکس دارن ، با هم زیر یه سقف زندگی میکنن و همدیگه رو زن و شوهر هم میدونن ولی کارای قضایی ازدواج رو انجام ندادن. اون خطبه عقد جاری نشده. به این میگن ازدواج سفید. الان آقا ننه هامون همگی ازدواج دائم انجام دادن. اگه انجام نداده بودن این ازدواج سفید نام داشت
ازدواج سفید به تعداد بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار زیادی در کشورهای اروپایی و غربی و اقصی نقاط جهان یافت میشه. خصوصا آمریکا. دلیلشون برای اینکار چیه اونایی که ازدواج سفید میکنن ؟
۱. اعتقاد ندارن و میگن یه مشت و پرته و همینکه ما عاشق هم باشیم کافیه و با چهارتا کلمه دوتا موجود مجاز به ازدواج نمیشن و همش خرافاته
۲. عدم مسئولیت پذیری یک طرف
۳. مرسوم بودن این عادت در اطرافیان و بوم
و دلایل دیگه
در بین سلبریتی ها خارج هم گاهی میبینید این موضوع رو
معنی cohabit که فعل هست به انگلیسی :
[no obj]
formal :
to live together and have a sexual relationship
مثال :
They cohabited in a small apartment in the city
Cohabitation with my girlfriend
■ و اما white marriage و marriage blanc چیه ؟
* اولا blanc یک واژه ی فرانسویه به معنیه white. بلُ ا
idiomatic ) An unconsummated marriage )
حالا ازدواج سفید اسمش از کجا اومده ؟
ORIGIN OF WHITE - MARRIAGE
Calque of French mariage blanc. "White" may be an allusion to the absence of hymenal blood on the couple's sheets
این ازدواج یه ازدواج صوریه. توش سکس نیست. برای مصلحته شاید. مثلا خیلیا ازدواج صوری میکنن برای گرفتن اقامت یه کشور.
* توضیحات ویکی پدیا :
ازدواج سفید فرانسوی در زبان فرانسوی ( انگلیسی: white marriage، فرانسوی: Mariage blanc ) نوعی ازدواج بدون رابطه جنسی است. افراد ممکن است به دلایل مختلفی ازدواج سفید داشته باشند، برای مثال، یک ازدواج مصلحتی ازدواجی فرمالیته و غیرواقعی معمولاً برای کمک یا نجات یکی از طرفین ازدواج از مجازات، تعقیب، شکنجه یا آسیب، یا گاهی برای منافع اقتصادی، اجتماعی یا روادید صورت می گیرد. مثالی دیگر یک ازدواج بنفش است، که طرفین یا یکی از آنها متعهد می شود که همجنس گرایی دیگری یا هر دو را مخفی نگه دارد.
ازدواج سفید می تواند به دلیل ازدواج صوری یا ازدواج مصلحتی باشد که هدف زوج از ازدواج، تشکیل خانواده نیست و بطور مثال برای گرفتن روادید است.
□ریشه شناسی واژه
اصطلاح فرانسوی "ازدواج سفید" احتمالاً ریشه در سفید ماندن ملحفه در شب اول ازدواج داشته است، یعنی فقدان خون پرده بکارت در ملحفه شب ازدواج یا همان شب زفاف
برای مثال ازدواج یک جنتیل ( غیر یهودی ) با یک یهود برای حفاظت آن شخص در طول دوران های ضد سامی گرایی ( یهودستیزی ) افراطی همچون مقدمهٔ جنگ جهانی دوم در نواحی اروپایی که توسط نازیسم تهدید شد
همچنین یک ازدواج سفید می تواند در نتیجه این باشد که یکی از همسران پس از ازدواجشان پی ببرد که آنها یا قادر به رابطه جنسی نیستند یا اینکه مایل به شرکت در رابطه جنسی نیستند، برای مثال، به دلیل بی جنس گرایی، اختلال نعوظ یا سردمزاجی، بیماری مزمن یا ناتوانی.
■ Lavender Marriage : ازدواج بنفش ( البته بنفش خیلی کمرنگ )
ازدواجیه برای مخفی کردن هویت جنسی و گرایشات یکی از زوجین برای در امان ماندن از تفکرات سمی غالب در جامعه.
ازدواج بنفش نوعی ازدواج مصلحتی و معمولاً ازدواج بدون وصال است که زن یا شوهر تمایلات معمول جنسی را ندارند، مثلاً تراجنسی هستند.
ازدواج های کوتاه مدت چایکوفسکی را نیز می توان با عنوان ازدواج بنفش توصیف کرد.
■Sham marriage : ازدواج صوری ( مسائل مهاجرتی اقامتی )
A sham marriage or fake marriage is a marriage of convenience entered into without intending to create a real marital relationship. This is usually for the purpose of gaining an advantage from the marriage
Definitions of sham marriage vary by jurisdiction, but are often related to immigration. The essential point in the varying definitions is whether the couple intend to live in a real marital relationship, to establish a life together. A typical definition by the UK Home Office in 2015:
"A sham marriage or civil partnership is one where the relationship is not genuine but one party hopes to gain an immigration advantage from it. There is no subsisting relationship, dependency, or intent to live as husband and wife or civil partners. "
ازدواج صوری ازدواجی دروغین که برای فرار از قانون یا گرفتن ویزا انجام می شود. ازدواج صوری معمولاً به یکی از دو شکل زیر است:
فرد علاقه مند به مهاجرت به کشور مقصد، با پرداخت پول یا سایر روش ها یک مقیم یا تبعه آن کشور را متقاعد به ازدواج می کند.
فرد علاقه مند به مهاجرت به کشور مقصد، نه به خاطر عشق و علاقه بلکه صرفاً برای رسیدن به آن کشور به خواستگاری که مقیم یا تبعه آن کشور است، پاسخ مثبت می دهد.
■ Marriage of convenience : ازدواج مصلحتی ( مسائل سیاسی )
Not to be confused with Predatory marriage.
A marriage of convenience is contracted for reasons other than that of love and commitment. Instead, such a marriage is entered into for personal gain or some other sort of strategic purpose, such as a political marriage. There are some cases in which those married do not intend to live together as a couple, and typically got married only for one of them to gain the right to reside in a country, meaning a marriage of benefit.
In many cultures, it is usual for parents to decide their adult children's marriages; this is called an arranged marriage. A marriage of convenience that is neither a sham marriage entered into for fraudulent purposes nor a forced marriage is not against the law.
■ Predatory marriage :
Predatory marriage is the practice of marrying an elderly person exclusively for the purpose of gaining access to their estate upon their death. While the requirements for mental capacity to make a valid will are high, in most jurisdictions the requirements for entering into a valid marriage are much lower; even a person suffering dementia may enter into marriage. In many jurisdictions, a marriage arrangement will invalidate any previous will left by the person, resulting in the spouse inheriting the estate
پیشنهادکردن ؛قصدداشتن ؛درنظرداشتن ؛به سلامتی کسی نوشیدن ؛خواستگاری کردن
خواستن
درخواست کردن
به معنی پیشنهاد ازدواج دادن هم به کار میره در جملات:
ex: Tom has proposed to Jessica
تام به جسیکا پیشنهاد ازدواج داده است.
اگر بعد از این فعل یک مصدر به کار برورد معنی قصد داشتن را می دهد اما اگر بعد از آن اسم مصدر به کار برود معنی پیشنهاد دادن را دارد
مثالI propose to start sudying
قصد دارم مطالعه را شروع کنم
I proposed waiting until dawn
من پیشنهاد کردم تا سپیدم منتظر بمانیم
( کامپیوتر ) ماژولار، ماجولار
1. پیشنهاد کردن یا دادن
2. مطرح کردن
3. در نظر داشتن؛ قصد داشتن
4. خواستگاری کردن - propose marriage : پیشنهاد ازدواج دادن
فعل=propose پرپوز
To plan or intend to do something. : برنامه ریزی کردن برای انجام کاری.
They propose to buy a new car. اونها قصد خرید ماشین نو دارند.
اسم یا فعل =purpose پرپِس
To do something for an aim. : چیزی را انجام دادن برای رسیدن به هدفی دیگر
... [مشاهده متن کامل]
The purpose of advertising is to increase sales. هدف از تبلیغات ، افزایش فروش است.
ارائه دادن
مطرح کردن. پیشنهاد دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)