proportions

جمله های نمونه

1. a building of large proportions
ساختمانی با ابعاد بزرگ

2. a building of monstrous proportions
ساختمانی با ابعاد غول آسا

پیشنهاد کاربران

متناسب با fitting
بزرگی، ابعاد، مقدار
ابعاد
proportion بصورت مفرد تناسب، درجه از مقایسه
ریشه: pro ( for ) به معنای درازاء، درمقابل، مقابل، پیش

partio ( division, a part ) به معنای بخش، سهم
proportions معنی بصورت جمع: ابعاد

...
[مشاهده متن کامل]

The depiction of violence in the movies has reached epidemic
proportions.
نمایش خشونت در فیلمهای سینمایی ابعاد گسترده ای یافته است.
( ترسیم/نمایش/تصویر اِ خشونت در آ/موجود فیلم ها دار/دایر/باش رسید/رسیده فراگیر/درشیوع ابعاد )
آدرس کلاس اینستاگرام 504ewords

proportions ( noun ) = بخش، قسمت/بًعد، ابعاد، نسبت، تناسب، اندازه/
the proportion of water to alcohol = نسبت آب به الکل
مترادف با کلمه : Dimension ( noun )
examples :
1 - Children make up a large proportion of the world's population.
...
[مشاهده متن کامل]

کودکان بخش بزرگی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند.
2 - The goal of establishing a space station will take a team effort of major proportions.
هدف از ایجاد ایستگاه فضایی ، به تلاش گروهی در ابعاد بزرگ نیاز دارد.
3 - In mathematics, a proportions of 3 to 6 is like a proportionsof 9 to 18
در ریاضیات ، نسبت 3 تا 6 مانند نسبت 9 تا 18 است
4 - A room with small proportions is enough for you because you are single.
یک اتاق با ابعاد کوچک برای شما کافی است زیرا شما مجرد هستید.

تناسب
اندازه، مقیاس
بخش ها
بخش

بپرس