propeller

/prəˈpelər//prəˈpelə/

معنی: پروانه، پروانه هواپیما وکشتی وغیره
معانی دیگر: (کشتی و هواپیما) پروانه، (هواپیما) ملخ، پیشران، propellor : پروانه هواپیما وکشتی وغیره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several devices used to propel an airplane, ship, or the like, usu. consisting of tilted blades radiating from a hub that revolves.

جمله های نمونه

1. a propeller airplane droned overhead
هواپیمای پروانه دار در هوا زر زر می کرد.

2. ten old-fashioned propeller planes
ده هواپیمای قدیمی ملخ دار

3. the blades of a helicopter propeller
پره های پروانه ی هلی کوپتر

4. The propeller started to spin around.
[ترجمه گوگل]پروانه شروع به چرخیدن کرد
[ترجمه ترگمان]پروانه شروع به چرخیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With a low-pitched rumbling noise, the propeller began to rotate.
[ترجمه گوگل]با صدای غرشی کم، پروانه شروع به چرخش کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که صدای غرش خفیفی به گوش می رسید، پروانه شروع به چرخیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Can you free the propeller from the weeds?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید پروانه را از علف های هرز آزاد کنید؟
[ترجمه ترگمان]می تونی پروانه رو از علف های هرز آزاد کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The line became fouled in the propeller.
[ترجمه گوگل]خط در پروانه خراب شد
[ترجمه ترگمان]این خط در کشتی به خطا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You have to discard the propeller engine and go back to the drawing board.
[ترجمه گوگل]شما باید موتور پروانه را دور بیندازید و به تخته رسم برگردید
[ترجمه ترگمان]شما باید موتور پروانه را رها کنید و به تابلوی نقاشی برگردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This produces a lot of propeller noise at the hovercraft terminals, and annoys nearby residents.
[ترجمه گوگل]این باعث ایجاد صدای زیادی از پروانه در پایانه های هاورکرافت می شود و ساکنان اطراف را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]این امر تعداد زیادی پروانه ملخ را در پایانه های hovercraft تولید می کند و ساکنان اطراف را اذیت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many accessories were standard, but the wooden Hartzell propeller could be replaced by a Curtiss Reed metal one.
[ترجمه گوگل]بسیاری از لوازم جانبی استاندارد بودند، اما ملخ چوبی Hartzell را می‌توان با یک پروانه فلزی Curtiss Reed جایگزین کرد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از لوازم جانبی استاندارد بودند، اما پروانه Hartzell چوبی را می توان با یک فلز فلز (کورتیس)جایگزین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Investigators discovered a malfunction in the propeller pitch control and a worn part in a propeller control system on the left engine.
[ترجمه گوگل]محققان متوجه یک نقص در کنترل پیچ پروانه و یک قطعه فرسوده در سیستم کنترل پروانه در موتور سمت چپ شدند
[ترجمه ترگمان]بازرسان یک نقص عملکرد در کنترل pitch پروانه و بخش فرسوده در سیستم کنترل پروانه بر روی موتور سمت چپ را کشف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Four feet of propeller blade snapped off, investigators said, and the engine cowling began to disintegrate.
[ترجمه گوگل]به گفته محققان، چهار فوت تیغه پروانه جدا شد و روکش موتور شروع به متلاشی شدن کرد
[ترجمه ترگمان]به گفته بازرسان، چهار پا تیغه پروانه از هم پاشید و موتور cowling متلاشی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The engine turned a propeller.
[ترجمه گوگل]موتور یک پروانه چرخید
[ترجمه ترگمان]موتور یک ملخ را چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In 1871 the Lowe-Vansittart propeller was awarded a first-class diploma at the Kensington exhibition, followed by similar awards worldwide.
[ترجمه گوگل]در سال 1871 پروانه Lowe-Vansittart دیپلم درجه یک را در نمایشگاه کنزینگتون دریافت کرد و به دنبال آن جوایزی مشابه در سراسر جهان دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۷۱، پروانه \"لو - Vansittart\" یک دیپلم درجه یک در نمایشگاه کنزینگتون دریافت کرد و به دنبال آن جوایز مشابهی در سراسر دنیا به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پروانه (اسم)
pass, permit, permission, paper, license, billet, butterfly, propeller, moth, governor, fan, licensure

پروانه هواپیما وکشتی وغیره (اسم)
propeller

تخصصی

[شیمی] پیشران
[عمران و معماری] پروانه - ملخ

انگلیسی به انگلیسی

• long shaft with a revolving spiral blades that provide thrust for ships and aircraft
a propeller on a boat or aircraft is a device with blades which rotates and causes the boat or aircraft to move.

پیشنهاد کاربران

1. ( کشتی ) پروانه 2. ( هواپیما ) ملخ
مثال:
the propellers churned up the water
پروانه های کشتی آب را زیر و رو کرد.
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�پرپروکperperuk, پپیpapy� به معنی پروانه ( حشره ) است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، فرانسوی، . . . ) شده وبه صورت�پروپلرpropeller� به معنی پروانه ( کشتی،
...
[مشاهده متن کامل]
هواپیماو. . . ) در زبان انگلیسی وبه صورت�پاپیلونpapilon� به معنی پروانه ( حشره ) در زبان فرانسوی به کار میرود. درینجا تبدیل رایج ر به لام راداریم و حذفیات. یعنی پپی، پرپروک> پروپلرpropeller، پاپیلونpapilon.

پروانه ( شناور )
ملخ موتور یا ژنراتور
propeller ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: پروانه2
تعریف: افزارۀ رانش شناور شامل یک توپی و چند تیغۀ متصل به آن که براثر چرخش باعث حرکت شناور می شود
ملخ هواپیما

بپرس