1. The propellent is at least one of trichlorofluoromethane, dichlorodifluoromethane, dichlorotetrafluoroethane, nitrogen and carbon dioxide.
[ترجمه گوگل]این پیشران حداقل یکی از تری کلرو فلورومتان، دی کلرودی فلورومتان، دی کلروتترافلوئورواتان، نیتروژن و دی اکسید کربن است
[ترجمه ترگمان]The حداقل یکی از trichlorofluoromethane، dichlorodifluoromethane، dichlorotetrafluoroethane، نیتروژن و کربن دی اکسید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The bagged propellent charges are loaded separately.
[ترجمه گوگل]بارهای پیشران کیسه ای به طور جداگانه بارگیری می شوند
[ترجمه ترگمان]باره ای محلی bagged به طور جداگانه بار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. KingSuper in the future, hope to become the propellent of technical progress in the same industry.
[ترجمه گوگل]KingSuper در آینده، امیدواریم که به محرک پیشرفت فنی در همان صنعت تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]امید به پیشرفت در آینده، امید به تبدیل شدن به propellent پیشرفت فنی در همان صنعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In this paper, the fuel gas and propellent system of "in site" Pellet injector used in beforehand experiment and Pellet fueling experiment in HL-1 Tokamak has been introduced.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، سیستم گاز سوخت و پیشرانه انژکتور پلت «در محل» مورد استفاده در آزمایش قبلی و آزمایش سوخترسانی گلوله در HL-1 توکامک معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، سیستم گاز سوختی و سیستم \"in\" در سایت \"in\" در آزمایش قبلی مورد استفاده قرار گرفت و آزمایش سوخت گیری مجدد در HL - ۱ Tokamak معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Other advantages of the propellent with a negative pressure exponent were also presented.
[ترجمه گوگل]سایر مزایای پیشرانه با توان فشار منفی نیز ارائه شد
[ترجمه ترگمان]مزایای دیگر of با توان فشار منفی نیز ارایه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The solid technical support is the propellent of our huge development.
[ترجمه گوگل]پشتیبانی فنی جامد، محرک توسعه عظیم ما است
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی فنی محکم the توسعه عظیم ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In this paper, new wagon wheel grain configuration has been suggested in order to improve rocket's concentration and propellent loading density.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، پیکربندی جدید دانه چرخ واگن به منظور بهبود غلظت موشک و چگالی بارگذاری پیشرانه پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، برای بهبود غلظت راکت و چگالی بار propellent، پیکربندی grain چرخ واگن به منظور بهبود تراکم موشک پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Shrapnel was recovered from the scene and the whiff of missile propellent lingered a few hours later.
[ترجمه گوگل]ترکش از صحنه کشف شد و بوی پیشران موشک چند ساعت بعد به گوش رسید
[ترجمه ترگمان]گلوله ای از صحنه بیرون آمد و بوی تند موشک چند ساعت بعد متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The experimental system includes a vacuum simulation section, power supply section, propellent feed section, parameter measurement section and an arcjet.
[ترجمه گوگل]سیستم آزمایشی شامل یک بخش شبیه سازی خلاء، بخش منبع تغذیه، بخش تغذیه پیشران، بخش اندازه گیری پارامتر و یک جت قوس الکتریکی است
[ترجمه ترگمان]سیستم آزمایشگاهی شامل یک بخش شبیه سازی خلا، بخش تامین توان، بخش تغذیه propellent، بخش اندازه گیری پارامتر و یک arcjet است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Upper-hierarchy Organization is the important part of the whole market economy. It is the propellent to the development of economy also.
[ترجمه گوگل]سازمان سلسله مراتب بالا بخش مهمی از کل اقتصاد بازار است همچنین محرک توسعه اقتصاد است
[ترجمه ترگمان]سازمان سلسله مراتب بالا بخش مهمی از کل اقتصاد بازار است این the برای توسعه اقتصادی نیز هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Liquid hydrogen is used in large volumes in the space program as a primary rocket fuel for combustion with oxygen or fluorine, and as a propellent for nuclear powered rockets and space vehicles.
[ترجمه گوگل]هیدروژن مایع در حجم زیادی در برنامه فضایی به عنوان سوخت اولیه موشک برای احتراق با اکسیژن یا فلوئور و به عنوان پیشران برای موشک های هسته ای و وسایل نقلیه فضایی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]هیدروژن مایع در حجم زیادی از برنامه فضایی به عنوان سوخت موشک اولیه برای احتراق با اکسیژن یا فلوئور و به عنوان a برای موشک های هسته ای و وسایل نقلیه فضایی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. After having solved the aging problems of beams, the long term aging effect of a solid propellent grain is also analyzed as an example.
[ترجمه گوگل]پس از حل مشکلات پیری تیرها، اثر پیری طولانی مدت یک دانه پیشران جامد نیز به عنوان مثال مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]بعد از حل مشکلات پیری تیرها، تاثیر بلند مدت یک دانه propellent جامد نیز به عنوان نمونه مورد تحلیل قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. China plays the active role of a participant and propellent in the security cooperation, which has made great progress, with Southeast Asia and Central Asia.
[ترجمه گوگل]چین نقش فعال مشارکت کننده و پیشرو در همکاری های امنیتی را ایفا می کند که با آسیای جنوب شرقی و آسیای مرکزی پیشرفت زیادی داشته است
[ترجمه ترگمان]چین نقش فعال یکی از شرکت کنندگان و شرکت کنندگان در هم کاری های امنیتی را بازی می کند که پیشرفت خوبی داشته است، با آسیای جنوب شرقی و آسیای میانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. An application of fracture mechanics to the safety evaluation of rocket propellent tank was presented.
[ترجمه گوگل]کاربرد مکانیک شکست برای ارزیابی ایمنی مخزن پیشران موشک ارائه شد
[ترجمه ترگمان]کاربرد مکانیک شکست در ارزیابی ایمنی مخزن سوخت موشک ارایه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید