propagator

/ˈprɒpəɡeɪtər//ˈprɒpəɡeɪtə/

معنی: تکثیر کننده، مروج، گسترشگر، انتشار دهنده
معانی دیگر: گسترشگر، تکثیر کننده، انتشار دهنده

جمله های نمونه

1. Root the cuttings in a heated propagator.
[ترجمه گوگل]قلمه ها را در یک تکثیر گرم شده ریشه کن کنید
[ترجمه ترگمان]ریشه های ریشه در یک propagator گرم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Keep Warm Consign seeds to a heated propagator or a warm, light windowsill.
[ترجمه گوگل]گرم نگه دارید بذرها را در یک تکثیر گرم یا طاقچه گرم و سبک قرار دهید
[ترجمه ترگمان]دانه های گرم Consign را به یک propagator گرم و یا یک پنجره گرم و روشن نگاه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Propagating plants An electric propagator is both economical and extremely useful.
[ترجمه گوگل]تکثیر گیاهان یک تکثیر الکتریکی هم مقرون به صرفه و هم بسیار مفید است
[ترجمه ترگمان]Propagating الکتریکی یک propagator الکتریکی هم مقرون به صرفه و هم بسیار مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Place the sown containers in a warm propagator to germinate.
[ترجمه گوگل]ظروف کاشته شده را در یک تکثیرگر گرم قرار دهید تا جوانه بزنند
[ترجمه ترگمان]ظروف زیر کشت را در a گرم قرار دهید تا برویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our hardwood propagator would do even better.
[ترجمه گوگل]تکثیر چوب سخت ما حتی بهتر عمل می کند
[ترجمه ترگمان]propagator چوبی ما حتی بهتر هم میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His Minister of Education, Uvarov - the propagator of the doctrine - understood the tsar's position only too well.
[ترجمه گوگل]وزیر آموزش او، اوواروف - مروج این دکترین - موقعیت تزار را خیلی خوب درک کرد
[ترجمه ترگمان]Uvarov of، وزیر آموزش و پرورش، موضع تزار را بخوبی درک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A propagator can also be used to safeguard tender plants from frost.
[ترجمه گوگل]همچنین می توان از یک تکثیر کننده برای محافظت از گیاهان حساس در برابر یخ زدگی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا هم چنین می تواند برای محافظت از گیاهان نازک از یخ استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Propagator of wanton recklessly caused by personal injury should be held civilly liable.
[ترجمه گوگل]تبلیغ کننده بی احتیاطی ناشی از آسیب شخصی باید از نظر مدنی مسئول شناخته شود
[ترجمه ترگمان]اعمال وحشیانه ای که ناشی از آسیب شخصی است باید به صورت مودبانه در دسترس قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Using the parameterized quark propagator proposed by us in our previous publication, the quark vacuum condensates and tensor susceptibility of QCD vacuum have been calculated.
[ترجمه گوگل]با استفاده از انتشار دهنده کوارک پارامتری پیشنهاد شده توسط ما در انتشار قبلی، میعانات خلاء کوارک و حساسیت تانسور خلاء QCD محاسبه شده است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از propagator parameterized parameterized که توسط ما در نشریه قبلی ما پیشنهاد شده، کوارک vacuum خلا و حساسیت tensor از خلا QCD محاسبه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In addition, the licencee being he propagator, grower or dealer - will have to sign a Licence Agreement for the specific use of certain varieties, and valid for a specified period.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، دارنده مجوز که او تکثیر کننده، پرورش دهنده یا فروشنده است - باید یک موافقت نامه مجوز برای استفاده خاص از گونه های خاص امضا کند و برای یک دوره مشخص معتبر باشد
[ترجمه ترگمان]به علاوه، licencee که او propagator، grower یا dealer است باید یک توافق نامه مجوز برای استفاده خاص از انواع خاص و معتبر برای یک دوره مشخص را امضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Security Descriptor Propagator has successfully terminated.
[ترجمه گوگل]انتشار دهنده توصیفگر امنیتی با موفقیت پایان یافت
[ترجمه ترگمان]شورای امنیت به طور موفقیت آمیز پایان پذیرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Based on the parameterized fully dressed quark propagator, we study the momentum dependence of the nucleon static properties and mean squared radius of nucleon in QCD.
[ترجمه گوگل]بر اساس انتشار دهنده کوارک کاملاً پوشانده شده پارامتری، وابستگی تکانه خواص استاتیکی نوکلئون و میانگین شعاع مجذور نوکلئون در QCD را مطالعه می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]براساس پارامتری که به طور کامل طراحی شده است، ما وابستگی شتاب ویژگی های استاتیک nucleon و میانگین مربع nucleon در QCD را مطالعه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Security Descriptor Propagator is waiting for a propagation event.
[ترجمه گوگل]انتشار دهنده توصیفگر امنیتی منتظر یک رویداد انتشار است
[ترجمه ترگمان]سرویس امنیتی descriptor Propagator منتظر رویدادی برای انتشار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The quark mass is defined by quark propagator and from this definition we calculate effective mass of quark.
[ترجمه گوگل]جرم کوارک توسط انتشار دهنده کوارک تعریف می شود و از این تعریف جرم موثر کوارک را محاسبه می کنیم
[ترجمه ترگمان]جرم کوارک به وسیله کوارک propagator تعریف می شود و از این تعریف مقدار موثر کوارک را محاسبه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Polarization, Propagator, Interaction Matrix, Cross Sections and Unitarity Bounds.
[ترجمه گوگل]قطبش، انتشار دهنده، ماتریس برهمکنش، مقاطع عرضی و مرزهای واحد
[ترجمه ترگمان]قطبش، قطبش، ماتریس تعامل، بخش کراس و Unitarity Bounds
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تکثیر کننده (اسم)
multiplier, propagator, reproducer

مروج (اسم)
propagandist, propagator

گسترشگر (اسم)
spreader, propagator

انتشار دهنده (اسم)
propagator

انگلیسی به انگلیسی

• spreader, one who scatters; multiplier; transmitter (of heat, etc.)

پیشنهاد کاربران

مبلّغ
propagator ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: تکثیرگر
تعریف: 1. شخصی که عمل تکثیر گیاهان را انجام می‏دهد|||2. دستگاهی که برای تکثیر مورد استفاده قرار می‏گیرد
منتشر کننده

بپرس