propagational

انگلیسی به انگلیسی

• spreading, scattering; increasing, multiplying; dispersion, dissemination; reproducing, generating offspring

پیشنهاد کاربران

تبلیغاتی
مثال:
In front of cameras, they burned people alive and they drowned them alive, all while benefiting from the financial backing of the US as well as the technical and propagational backing of the West!
...
[مشاهده متن کامل]

جلوی دوربین، آنها {داعش} انسانها را زنده زنده بسوزانند، زنده زنده غرق کنند و هم از پشتیبانی مالی آمریکا، هم از پشتیبانی های فنّی و تبلیغاتی غربی بهره مند باشند!

بپرس