propagation

/ˌprɑːpəˈɡeɪʃn̩//ˌprɒpəˈɡeɪʃn̩/

معنی: ترویج، پخش، انتشار، رواج، گسترش، تکثیر، تبلیغ، پراکنی، پخش رقم نقلی
معانی دیگر: (جانور یا گیاه) تکثیر، زاد آوری، زاد و ولد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: increase, esp. by natural reproduction.

- the propagation of useful plants
[ترجمه گوگل] تکثیر گیاهان مفید
[ترجمه ترگمان] گسترش گیاهان مفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: spread or dissemination, as of knowledge.

جمله های نمونه

1. A period of vegetative propagation follows.
[ترجمه گوگل]دوره ای از تکثیر رویشی به دنبال دارد
[ترجمه ترگمان]یک دوره تکثیر نباتی از قرار زیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But can the propagation of all beliefs be explained in terms of their survival value?
[ترجمه گوگل]اما آیا تبلیغ همه باورها بر حسب ارزش بقای آنها قابل تبیین است؟
[ترجمه ترگمان]اما آیا انتشار تمامی عقاید در رابطه با ارزش زنده ماندن آن ها توضیح داده می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dissociation of initiation from propagation probably accounts for abortive spikes such as those observed in HeLa cells responding to low doses of histamine.
[ترجمه گوگل]جداسازی شروع از تکثیر احتمالاً به دلیل سنبله های سقط مانند آنهایی است که در سلول های HeLa در پاسخ به دوزهای پایین هیستامین مشاهده می شود
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد شروع به انتشار از انتشار احتمالا برای spikes abortive مثل آن هایی که در سلول های HeLa واکنش می دهند و به دوزهای پایین هیستامین واکنش نشان می دهند، حساب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The technique of propagation by spores is lengthy and requires considerable knowledge.
[ترجمه گوگل]تکنیک تکثیر توسط هاگ ​​طولانی است و نیاز به دانش قابل توجهی دارد
[ترجمه ترگمان]روش تکثیر توسط spores طولانی است و نیازمند دانش قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The third division was the propagation of Nonconformist principles.
[ترجمه گوگل]سومین بخش، ترویج اصول ناسازگارانه بود
[ترجمه ترگمان]سومین تقسیم، انتشار اصول Nonconformist بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Of the species whose vegetative propagation is rapid, the small plants forming a green lawn over the bottom prove most useful.
[ترجمه گوگل]از میان گونه هایی که تکثیر رویشی آنها سریع است، گیاهان کوچکی که چمن سبزی را در قسمت پایین تشکیل می دهند بسیار مفید هستند
[ترجمه ترگمان]از گونه هایی که رشد نباتی آن ها سریع است، گیاهان کوچک که یک چمن سبز را در پایین شکل می دهند، بسیار مفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He carried out experiments on the propagation of short and ultra-short radio waves, which were then thought to be unusable.
[ترجمه گوگل]او آزمایشاتی را بر روی انتشار امواج رادیویی کوتاه و فوق کوتاه انجام داد که در آن زمان تصور می شد که غیرقابل استفاده هستند
[ترجمه ترگمان]او آزمایش ها بر روی انتشار امواج رادیویی کوتاه و بسیار کوتاه را انجام داد که در آن زمان گمان می رفت غیرقابل استفاده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The second method, budding is where vegetative propagation becomes distinctly more involved, difficult - and interesting.
[ترجمه گوگل]روش دوم، جوانه زدن جایی است که تکثیر رویشی به طور مشخصی درگیر، دشوار و جالب می شود
[ترجمه ترگمان]روش دوم، جوانه زنی در جایی است که تکثیر گیاهی به طور متمایز در آن دخیل، دشوار - و جالب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There can never be a surfeit of the propagation of that fundamental message of grace.
[ترجمه گوگل]هرگز نمی توان از انتشار آن پیام بنیادی فیض انباشته شد
[ترجمه ترگمان]هرگز امکان ندارد که انتشار آن پیام بنیادی گریس را بیش از حد به خاطر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Back propagation algorithms first adjust weights connected to the output layer.
[ترجمه گوگل]الگوریتم های انتشار برگشتی ابتدا وزن های متصل به لایه خروجی را تنظیم می کنند
[ترجمه ترگمان]الگوریتم تکثیر برگشت ابتدا وزن های متصل به لایه خروجی را تنظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Propagation is very easy from stem cuttings.
[ترجمه گوگل]تکثیر از قلمه ساقه بسیار آسان است
[ترجمه ترگمان]تکثیر از برش ساقه خیلی آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Propagation is by cuttings, which root and develop rapidly.
[ترجمه گوگل]تکثیر از طریق قلمه است که به سرعت ریشه می زند و رشد می کند
[ترجمه ترگمان]تکثیر به وسیله برش است، که به سرعت ریشه و رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Propagation is by cuttings which root very freely. Fine white roots develop from the nodes on the stems.
[ترجمه گوگل]تکثیر از طریق قلمه هایی است که خیلی آزادانه ریشه می کنند ریشه های سفید ظریف از گره های روی ساقه ها ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]تکثیر به وسیله برش است که به راحتی ریشه می گیرد ریشه های سفید خوب از گره ها در ساقه ها رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Propagation is by planting the stem cuttings.
[ترجمه گوگل]تکثیر از طریق کاشت قلمه ساقه می باشد
[ترجمه ترگمان]تکثیر با کاشت شاخه های ریشه انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترویج (اسم)
advancement, promotion, propagation, promulgation, cultivation, fomentation, promulgator

پخش (اسم)
release, prevalence, allotment, propagation, dispensation, broadcast, distribution, diffusion, dissemination, effluence

انتشار (اسم)
report, proclamation, publication, propagation, incidence, circulation, diffusion, dissemination, currency, issuance, dispersion, effluence

رواج (اسم)
prevalence, propagation, circulation, currency, vogue

گسترش (اسم)
extension, spread, propagation, expanse, deploy, deployment

تکثیر (اسم)
increase, propagation, reproduction, multiplication, duplication, proliferation, pullulation

تبلیغ (اسم)
propagation, propaganda

پراکنی (اسم)
propagation

پخش رقم نقلی (اسم)
propagation

تخصصی

[شیمی] انتشار
[نساجی] انتشار - پخش شدن - گسترش
[ریاضیات] انتشار، تکثیر، افزایش، توسعه
[پلیمر] انتشار
[آب و خاک] پخش، ترویج

انگلیسی به انگلیسی

• scattering, spreading; reproduction, procreation, generation; transmission of an inherited trait; increase in extension; dispersion, dissemination

پیشنهاد کاربران

Propagation of virtue and the prevention of vice
ترویج پرهیزکاری و ممانعت از گناه
نام وزارتخانه ای در افغانستان طالبانی 🤣
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : propagate
✅️ اسم ( noun ) : propagation
✅️ صفت ( adjective ) : propagative
✅️ قید ( adverb ) : _
گونه افزایی ، گونه گستری
در کشاورزی پیوند هم معنی میدهد
propagation ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: انتشار
تعریف: پخش شدن امواج الکترومغناطیسی در فضا و محیط های دیگر
انتشار
توسعه

بپرس