proofreading

جمله های نمونه

1. when came to proofreading he definitely didn't cut the mustard
در اصلاح غلط های متن،کار او اصلا رضایت بخش نبود.

انگلیسی به انگلیسی

• reading and correcting errors, editing, checking for mistakes
checking written material, editing the print, rereading so as to correct mistakes, looking for mistakes

پیشنهاد کاربران

=quick proof
بازخوانی ، تصحیح
Reading through something that is written in order to correct it.
ویراستاری
باز نویسی
تصحیح - بازبینی
خاصیت اگزونوکلئازی '۳ به'۵ در همانندسازی DNA
آزمایش غربالی
تصحیح
غلط گیری، نمونه خوانی
نمونه خوانی
یکی از مراحل آماده سازی کتاب، پس از ویرایش و حروفچینی و پیش از چاپ است تا ایرادات کار در زمینه های روان بودن، سبک نوشته، علائم نگارشی، گرامر و املا صحیح لغات برطرف شود.

بپرس