pronunciation

/proˌnənsiˈeɪʃn̩//prəˌnʌnsɪˈeɪʃn̩/

معنی: تلفظ، بیان، ادای سخن، طرز تلفظ
معانی دیگر: آواسازی، فراگویی، سخن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act, manner, or result of pronouncing words, syllables, and the like.
مشابه: articulation, talk

- The child's pronunciation of the words in the text was very clear.
[ترجمه میلاد] تلفظ بچه ها در متن بسیار آشکار بود
|
[ترجمه Behnaz] - تلفظ کلمات موجود در متن توسط کودک بسیار واضح بود
|
[ترجمه Mahin] تلفظ کلمات در متن برای بچه خیلی شفاف بود
|
[ترجمه زهرا] بچه کلمات متن را خیلی واضح ادا می کرد
|
[ترجمه گوگل] تلفظ کلمات در متن توسط کودک بسیار واضح بود
[ترجمه ترگمان] تلفظ کودک در متن خیلی واضح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a conventional or accepted standard of pronouncing words, syllables, and the like.

- There are two pronunciations for the word "Caribbean."
[ترجمه گوگل] دو تلفظ برای کلمه "کارائیب" وجود دارد
[ترجمه ترگمان] دو کلمه برای کلمه \"کاراییب\" وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the particular way that an individual or group articulates the words and phrases of a language.
مشابه: accent

- She knows a great deal of French, but her pronunciation needs a lot of improvement.
[ترجمه گوگل] او تا حد زیادی زبان فرانسه می داند، اما تلفظ او نیاز به بهبود زیادی دارد
[ترجمه ترگمان] او خیلی فرانسوی را می شناسد، اما تلفظ او نیازمند بهبود زیادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They've lived in the south for many years, but they retain their northern pronunciation.
[ترجمه گوگل] آنها سال ها در جنوب زندگی می کنند، اما تلفظ شمالی خود را حفظ می کنند
[ترجمه ترگمان] آن ها سال ها در جنوب زندگی کرده اند، اما تلفظ شمالی شان را حفظ کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a phonetic transcription showing how to pronounce a word, syllable, or other combination of letters.

- I need a dictionary with easy-to-understand pronunciations.
[ترجمه گوگل] من به یک دیکشنری با تلفظ های قابل فهم نیاز دارم
[ترجمه ترگمان] من به یک فرهنگ لغت با قابلیت درک آسان نیاز دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. pronunciation exercise
تمرین تلفظ

2. correct pronunciation
تلفظ صحیح

3. normal pronunciation
تلفظ معمولی

4. proper pronunciation
تلفظ صحیح

5. this pronunciation is used only in scotland
این تلفظ فقط در اسکاتلند کاربرد دارد.

6. wrong pronunciation
تلفظ غلط

7. his english pronunciation is bad
تلفظ انگلیسی او بد است.

8. the general pronunciation of a word
تلفظ عادی یک واژه

9. the change in the pronunciation of words in any language
تغییر تلفظ واژه ها در هر زبان

10. she lays stress on correct pronunciation
او تلفظ درست را مورد تاکید قرار می دهد.

11. a list of technical terms with a pronunciation key
فهرست واژه های فنی با کلید تلفظ

12. There is more than one pronunciation of 'garage'.
[ترجمه گوگل]بیش از یک تلفظ "گاراژ" وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بیش از یک کلمه گاراژ وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His teacher picked him up on his pronunciation.
[ترجمه گوگل]معلمش او را در تلفظش گرفت
[ترجمه ترگمان] معلمش اون رو از زبون خودش انتخاب کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My brother's English pronunciation is simply terrible.
[ترجمه گوگل]تلفظ انگلیسی برادرم به سادگی وحشتناک است
[ترجمه ترگمان]تلفظ انگلیسی برادرم خیلی وحشتناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Chinese differs greatly from Japanese in pronunciation.
[ترجمه گوگل]زبان چینی در تلفظ با ژاپنی تفاوت زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]زبان چینی با تلفظ ژاپنی تفاوت زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The teacher checks for pronunciation and intonation.
[ترجمه گوگل]معلم تلفظ و لحن را بررسی می کند
[ترجمه ترگمان]معلم برای تلفظ و لحن صدا چک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Your pronunciation is incorrect.
[ترجمه گوگل]تلفظ شما نادرست است
[ترجمه ترگمان]تلفظ شما نادرست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. She niggles endlessly over the exact pronunciation.
[ترجمه گوگل]او بی وقفه در مورد تلفظ دقیق اهمال می کند
[ترجمه ترگمان]او پیوسته با تلفظ دقیق خود سخن می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تلفظ (اسم)
accent, intonation, pronunciation, articulation

بیان (اسم)
pronunciation, explanation, exposition, statement, declaration, display, quotation, remark, presentation, interpretation, mouth, presentment, averment, expression, lip, recitation, diction, wording, locution, say-so

ادای سخن (اسم)
pronunciation

طرز تلفظ (اسم)
pronunciation

تخصصی

[حقوق] حکم محکومیت، فرمان، اعلام، تلفظ

انگلیسی به انگلیسی

• enunciation, articulation, expression; manner of expression; accent, unique style of pronunciation belonging to an individual
the pronunciation of a word or language is the way in which it is pronounced.

پیشنهاد کاربران

تلفظ، بیان، طرز تلفظ، ادای سخن
شیوه تلفظ
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pronounce
✅️ اسم ( noun ) : pronouncement / pronunciation
✅️ صفت ( adjective ) : pronounced / pronounceable
✅️ قید ( adverb ) : pronouncedly
تلفظ
ادای سخن و تلفظ
تلفظ
چگونگی خارج شدن کلمات از دهان
شرح دادن
نگارش
تلفظ , نگارش, علائم , گویش، آویش، آوا سازی, فراگویی است
how do you to says words
علائم نگارش
گویش ، آوایش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس