prong

/ˈprɒŋ//prɒŋ/

معنی: شعبه، زبانه، چنگال، چنگک، تیزی چنگال، تیزی دندان، شاخه رود یانهر، با چنگک صاف کردن، با چنگک سوراخ کردن، دارای چنگک یا چنگال کردن
معانی دیگر: (چنگال و غیره) شاخه، هر چیز نوک تیز (مانند نوک شاخ گوزن)، تیزه، تیزی، با چنگ ک سورا  کردن، با چنگک صاف کردن زمین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a thin, sharply pointed part of a tool, such as a fork tine.

(2) تعریف: a similarly shaped part or projection, such as part of a deer antler.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: prongs, pronging, pronged
• : تعریف: to pierce or seize with, or as if with, a prong or prongs.

جمله های نمونه

1. The second prong of the strategy is the provision of basic social services for the poor.
[ترجمه گوگل]دومین ضلع استراتژی، ارائه خدمات اولیه اجتماعی برای فقرا است
[ترجمه ترگمان]بخش دوم استراتژی، ارایه خدمات اجتماعی پایه برای فقرا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This one had a prong like a dagger in its head.
[ترجمه rachel] این یکی تیزی مثل خنجر بر روی سرش داشت
|
[ترجمه گوگل]این یکی شاخک مانند خنجر در سر داشت
[ترجمه ترگمان]این یکی مثل خنجری در سرش برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The third prong was at once the simplest and the most sweeping.
[ترجمه گوگل]شاخک سوم در عین حال ساده ترین و گسترده ترین بود
[ترجمه ترگمان]شاخه سوم ساده ترین و most بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. By prodding a prong of the fork under the kidney and turned it its back.
[ترجمه گوگل]به این صورت که یک شاخک چنگال را به زیر کلیه برگردانید و آن را به پشت برگردانید
[ترجمه ترگمان]پس از آن که چنگال را در دست گرفت و پشتش را برگرداند، برق چنگال را در آن فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The nano - pores prong the sample and are parallel to others.
[ترجمه گوگل]منافذ نانو نمونه را شاخک می‌زنند و موازی با سایر منافذ هستند
[ترجمه ترگمان]The، نمونه را از بین برده و موازی با دیگران هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Each prong has faced harder resistance than expected.
[ترجمه گوگل]هر شاخک با مقاومت سخت تری نسبت به انتظار روبرو شده است
[ترجمه ترگمان]هر یک از این prong با مقاومت سخت تر از حد مورد انتظار مواجه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The second prong of a crisis - resolution strategy must aim to boost banks'capital.
[ترجمه گوگل]دومین راهبرد بحران - حل بحران باید با هدف افزایش سرمایه بانک ها باشد
[ترجمه ترگمان]هدف دوم استراتژی حل بحران باید افزایش سرمایه بانک ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The first prong will be a military surge.
[ترجمه گوگل]اولین شاخه یک موج نظامی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اولین بخش، موج نظامی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If he is successful, Mihm could form one prong of a deep three-headed attack at the center spot for the team.
[ترجمه گوگل]اگر او موفق باشد، میهم می تواند یکی از شاخه های حمله سه سر عمیق را در نقطه مرکزی تیم تشکیل دهد
[ترجمه ترگمان]اگر او موفق باشد، Mihm می تواند یکی از prong حمله سه بعدی را در نقطه مرکزی تیم تشکیل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A prong on an implement such as a fork or pitchfork.
[ترجمه گوگل]شاخک روی ابزاری مانند چنگال یا چنگال
[ترجمه ترگمان]prong در اجرای این قبیل چنگک مانند چنگک یا چنگک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The remains of the sculpture slipped through his arms, and he sank on to the sharp iron prong.
[ترجمه گوگل]بقایای مجسمه از میان بازوهایش لیز خورد و روی شاخک آهنی تیز فرو رفت
[ترجمه ترگمان]باقیمانده مجسمه از میان بازوان مارتین بیرون آمد و مارتین در the اهنی سخت فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This was the west side of the house, which was built in the shape of an E without the middle prong.
[ترجمه گوگل]این ضلع غربی خانه بود که به شکل E بدون شاخک وسط ساخته شده بود
[ترجمه ترگمان]این ضلع غربی خانه بود که بدون برق وسطی آن را به شکل یک بیل ای ساخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then the sky lights up with a devil lightning prong that turns the whole countryside into a photo negative.
[ترجمه گوگل]سپس آسمان با رعد و برق شیطان روشن می شود که کل حومه شهر را به یک نگاتیو عکس تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]سپس آسمان با برق برق خیره کننده ای روشن می شود که تمام حومه را به یک عکس منفی تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A new kind of physics experimental instrument of forced vibration and resonance is introduced, conducting research of the relationship between vibration period and two arms of prong.
[ترجمه گوگل]نوع جدیدی از ابزار آزمایشی فیزیک ارتعاش و رزونانس اجباری معرفی شده است که در مورد رابطه بین دوره ارتعاش و دو بازوی شاخک تحقیق می کند
[ترجمه ترگمان]نوع جدیدی از فیزیک تجربی برای ارتعاش و رزونانس اجباری معرفی می شود و تحقیقات مربوط به رابطه بین دوره نوسان و دو رشته از prong را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شعبه (اسم)
wing, branch, member, arm, chapter, substation, department, offshoot, prong, embranchment

زبانه (اسم)
tongue, catch, tang, tenon, prong, uvula

چنگال (اسم)
paw, grain, fork, claw, clutch, prong, pitchfork, nail, talon, cleft, rake, nipper

چنگک (اسم)
drag, grapnel, peg, hook, gaff, tach, tache, prong, climbing irons, rake, quotation marks, inverted commas, crampon, hayfork

تیزی چنگال (اسم)
prong

تیزی دندان (اسم)
prong

شاخه رود یا نهر (اسم)
prong

با چنگک صاف کردن (فعل)
prong

با چنگک سوراخ کردن (فعل)
prong

دارای چنگک یا چنگال کردن (فعل)
prong

تخصصی

[زمین شناسی] شاخه رود یا نهر - در زمین ریخت شناسی:spur - در رودها:واژه به کاررفته در کوه های آپالاچین جنوبی برای انشعاب یا شاخه ای از یک رود یا شاخابه.
[نساجی] سیم چنگال کنترل پود

انگلیسی به انگلیسی

• tine, small slender point of a fork; pointed projection of an antler
overturn with a pitchfork; stab with a fork; load with a pitchfork
the prongs of a fork are the long, thin pointed parts.

پیشنهاد کاربران

به هر یک از دندانه های چنگال هم میگن prong
prong
دندانه های آهنی شانه سر . .
شاخه. . . مثلا کابل دو شاخه یا کابل سه شاخه برای وسایل برقی
چنگگ انگشتر برای نگه داشتن نگین و سنگ
پایه چنگه ای انگشتر
گانه
four - pronged =چهار گانه
Nasal prongs: کانولای بینی. . وسیله ایی جهت داده اکسیژن به بیمار

بپرس