1. In both supination and pronation injuries, if the talus rotates, it rotates laterally.
[ترجمه گوگل]در هر دو آسیب سوپیناسیون و پرونیشن، اگر تالوس بچرخد، به سمت جانبی می چرخد
[ترجمه ترگمان]در هر دو ناحیه supination و pronation، اگر the می چرخد، به طور افقی می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در هر دو ناحیه supination و pronation، اگر the می چرخد، به طور افقی می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Assessment of Forearm Pronation Strength in C 6 and C 7 Radiculopathies.
[ترجمه گوگل]ارزیابی قدرت پرونیشن ساعد در رادیکولوپاتی های C6 و C7
[ترجمه ترگمان]ارزیابی مقاومت forearm در C ۶ و C ۷ Radiculopathies
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ارزیابی مقاومت forearm در C ۶ و C ۷ Radiculopathies
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. What is forearm pronation and supination ?
[ترجمه مهتاب] حالت رو به زنین و پشت به زمین ساعد چیست|
[ترجمه پریسا] پشت و رو کردن ساعد|
[ترجمه گوگل]پرونیشن و سوپینیشن ساعد چیست؟[ترجمه ترگمان]forearm pronation و supination چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. When the arch collapses inward, this "pronation" absorbs shock.
[ترجمه گوگل]هنگامی که قوس به سمت داخل فرو می ریزد، این "پروناسیون" شوک را جذب می کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تاق باز می شود، این \"pronation\" شوک را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تاق باز می شود، این \"pronation\" شوک را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In C7 radiculopathy subjects, forearm pronation weakness accompanies elbow extension weakness in 23% of subjects and was the only weakness in 10% of subjects.
[ترجمه گوگل]در افراد مبتلا به رادیکولوپاتی C7، ضعف پرونیشن ساعد همراه با ضعف اکستنشن آرنج در 23 درصد افراد و تنها ضعف در 10 درصد افراد بود
[ترجمه ترگمان]در موضوعات radiculopathy radiculopathy، نقطه ضعف forearm نشان دهنده ضعف گسترش آرنج در ۲۳ % از سوژه ها بوده و تنها نقاط ضعف در ۱۰ درصد موضوعات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در موضوعات radiculopathy radiculopathy، نقطه ضعف forearm نشان دهنده ضعف گسترش آرنج در ۲۳ % از سوژه ها بوده و تنها نقاط ضعف در ۱۰ درصد موضوعات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This video explains what pronation is, how it works, and how to incorporate it into your serve to help you improve your game.
[ترجمه گوگل]این ویدیو توضیح میدهد که pronation چیست، چگونه کار میکند، و چگونه آن را در سرویس خود بگنجانید تا به شما در بهبود بازی کمک کند
[ترجمه ترگمان]این ویدئو توضیح می دهد که pronation چیست، چطور کار می کند، و چگونه آن را در خدمت خود قرار دهید تا به شما کمک کند بازی خود را بهبود بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این ویدئو توضیح می دهد که pronation چیست، چطور کار می کند، و چگونه آن را در خدمت خود قرار دهید تا به شما کمک کند بازی خود را بهبود بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Pronation is the act of rotating your forearm and wrist (and thus the tennis racket) away from your body as a unit, and doing this adds tremendous power, spin and control to your serve.
[ترجمه گوگل]پرونیشن عمل چرخاندن ساعد و مچ دست (و در نتیجه راکت تنیس) از بدن شما به عنوان یک واحد است و انجام این کار قدرت، چرخش و کنترل فوق العاده ای را به سرویس شما می افزاید
[ترجمه ترگمان]Pronation عمل چرخاندن مچ و مچ دست (و در نتیجه راکت تنیس)دور از بدن شما به عنوان یک واحد است، و انجام این کار قدرت فوق العاده، اسپین و کنترل را به کارتان اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Pronation عمل چرخاندن مچ و مچ دست (و در نتیجه راکت تنیس)دور از بدن شما به عنوان یک واحد است، و انجام این کار قدرت فوق العاده، اسپین و کنترل را به کارتان اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This entirely normal inward rolling is called pronation.
[ترجمه گوگل]این چرخش کاملاً طبیعی به سمت داخل، پرونیشن نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]این حرکت کاملا عادی به نام pronation نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این حرکت کاملا عادی به نام pronation نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Pronation and supination were not restricted in pre- and postoperative range of motion.
[ترجمه گوگل]پروناسیون و خوابیدن در دامنه حرکتی قبل و بعد از عمل محدودیتی نداشت
[ترجمه ترگمان]Pronation و supination در محدوده pre و postoperative محدود نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Pronation و supination در محدوده pre و postoperative محدود نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. During pronation and supination, the radial head and joint line can easily be identified.
[ترجمه گوگل]در حین پروناسیون و سوپیناسیون، سر رادیال و خط مفصل به راحتی قابل تشخیص است
[ترجمه ترگمان]در طول pronation و supination، سر شعاعی و خط اتصال به راحتی قابل شناسایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در طول pronation و supination، سر شعاعی و خط اتصال به راحتی قابل شناسایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The function of pronation and supination of the forearm was improved.
[ترجمه گوگل]عملکرد پروناسیون و خوابیدن ساعد بهبود یافته است
[ترجمه ترگمان]عملکرد of و supination ساعد بهبود یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عملکرد of و supination ساعد بهبود یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Pronation is the gentle roll of a foot inward after making contact and it is normal and necessary for a foot to evenly absorb the impact of striking the ground.
[ترجمه گوگل]پرونیشن چرخش ملایم پا به سمت داخل پس از تماس است و این امری طبیعی و ضروری است که پا به طور یکنواخت ضربه ناشی از برخورد به زمین را جذب کند
[ترجمه ترگمان]Pronation، حرکت ملایم یک پا به داخل به سمت داخل پس از برقراری ارتباط است و برای یک پا به طور مساوی ضربه زدن به زمین را به طور مساوی جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Pronation، حرکت ملایم یک پا به داخل به سمت داخل پس از برقراری ارتباط است و برای یک پا به طور مساوی ضربه زدن به زمین را به طور مساوی جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In the advanced case, the upper limb is carried in a characteristic posture of flexion, adduction, and pronation.
[ترجمه گوگل]در حالت پیشرفته، اندام فوقانی در وضعیت مشخصی از خم شدن، اداکشن و پرونیشن حمل می شود
[ترجمه ترگمان]در حالت پیشرفته، عضو بالایی به حالت مشخصه of، adduction و pronation حمل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حالت پیشرفته، عضو بالایی به حالت مشخصه of، adduction و pronation حمل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I'm a medium to overt overpronator, meaning that I need a shoe that provides structured cushioning to maximum support to help control the degree of pronation.
[ترجمه گوگل]من یک overpronator متوسط تا آشکار هستم، به این معنی که به کفشی نیاز دارم که برای کمک به کنترل درجه پروناسیون، بالشتک ساختاری را تا حداکثر پشتیبانی ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]من یک رسانه با overpronator آشکار هستم، به این معنی که من به یک کفش نیاز دارم که cushioning ساختاری برای حداکثر پشتیبانی برای کمک به کنترل درجه of فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من یک رسانه با overpronator آشکار هستم، به این معنی که من به یک کفش نیاز دارم که cushioning ساختاری برای حداکثر پشتیبانی برای کمک به کنترل درجه of فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید