pronate


(با چرخاندن آرنج یا مچ)، کف دست را رو به پایین یا عقب کردن، کف چرخانی کردن، درون گرداندن، دمر قرار دادن، بداخل گرداندن، روی چهار دست وپا خم شدن مثل چهارپایان، خمیده

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: pronates, pronating, pronated
مشتقات: pronation (n.)
• : تعریف: to turn or rotate (the hand or forearm) so that the palm of the hand faces down or backwards.

- A pitcher must pronate his forearm as he releases the ball.
[ترجمه گوگل] یک پرتاب کننده باید در حین رها کردن توپ، ساعد خود را پرون کند
[ترجمه ترگمان] همین که توپ را رها می کند یک پارچ باید روی ساعد او بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. If your running shoes are not fitting properly, whether the arch is not the right size for your foot, or the shoe is causing you to pronate inwards or outwards, you're going to run into problems.
[ترجمه گوگل]اگر کفش‌های دویدن شما به‌درستی مناسب نیستند، خواه قوس کف پای شما اندازه مناسبی نداشته باشد، یا کفش باعث می‌شود که شما به سمت داخل یا بیرون پرنده شوید، با مشکل مواجه خواهید شد
[ترجمه ترگمان]اگر کفش های دویدن به درستی مناسب نیستند، آیا قوس اندازه مناسب پای شما نیست، یا کفش باعث می شود که شما به داخل یا بیرون آن را به سمت بیرون جذب کنید، و به سمت مشکلات بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is especially true to take the pressure off of your knees if you pronate, e. g., ride the inside edge of your foot when you step down.
[ترجمه گوگل]این امر مخصوصاً برای برداشتن فشار از روی زانوها در صورت پرونیت، مانند g, هنگام پایین آمدن، لبه داخلی پای خود را سوار کنید
[ترجمه ترگمان]این به ویژه این است که اگر شما می توانید فشار را از روی زانوهای خود بردارید گرم زمانی که قدم به پایین می گذارید، در لبه داخلی پای خود حرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Once I've got the racket on my shoulder, I use the mechanics we previous discussed to get to my contact point. I swing up on edge and pronate to get the racket to contact.
[ترجمه گوگل]وقتی راکت را روی شانه‌ام گذاشتم، از مکانیکی که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم استفاده می‌کنم تا به نقطه تماسم برسم روی لبه بالا می‌چرخم و پرون می‌کنم تا راکت در تماس باشد
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه سر و صدا روی شانه ام گذاشتم، از the که قبلا در موردش صحبت کردیم استفاده کردم تا به نقطه contact برسم سرم را بالا می کنم و سعی می کنم سر و صدا با آن ها در تماس باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Running on a road that is banked at the sides, for example, effectively gives you one short leg, causing it to pronate and put pressure on the knee.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، دویدن در جاده‌ای که از کناره‌ها پر شده است، به طور موثری یک پای شما را کوتاه می‌کند و باعث می‌شود که آن را پرونیت کند و به زانو فشار وارد کند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، دویدن بر روی یک جاده که به طور موثر به دو طرف متصل می شود، به طور موثر یک پای کوتاه به شما می دهد و باعث می شود که به pronate فشار وارد کرده و بر روی زانوی شما فشار وارد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Once you have the above motion down, then you can add pronation. I do this at about 1:30 in the video. I start by swinging up on edge and pronate right before my imaginary contact point.
[ترجمه گوگل]هنگامی که حرکت بالا را پایین آوردید، می توانید پرونیشن را اضافه کنید من این کار را در حدود 1:30 در ویدیو انجام می دهم من با تاب خوردن روی لبه و پرون شدن درست قبل از نقطه تماس خیالی خود شروع می کنم
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه این حرکت رو انجام بدی، میتونی \"pronation\" اضافه کنی من این کار رو در حدود ۱: ۳۰ تو فیلم انجام میدم شروع می کنم به تکان دادن به لبه تیز و راست، درست قبل از تماس خیالی خودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It depends how much you weigh and how much you pronate.
[ترجمه گوگل]این بستگی به وزن شما و میزان پرونت دارد
[ترجمه ترگمان]بستگی به این دارد که شما چقدر وزن داشته باشید و چقدر وزن دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• rotate an arm so that the palm of the hand faces downward, rotate toward the front

پیشنهاد کاربران

چرخاندن بسوی داخل
چرخش به سمت داخل ( در پزشکی )

بپرس