promulgation

/ˌprɒməlˈɡeɪʃn̩//ˌprɒməlˈɡeɪʃn̩/

معنی: ترویج، اعلام، اعلام دارنده
معانی دیگر: promulgator اعلام

جمله های نمونه

1. The promulgation of the Law of Right in Rem is of landmark significance for the improvement of the human rights protection system in China.
[ترجمه گوگل]انتشار قانون حق در رم برای بهبود سیستم حمایت از حقوق بشر در چین اهمیت چشمگیری دارد
[ترجمه ترگمان]اجرای قانون حق در رم اهمیت ویژه ای برای بهبود سیستم حفاظت از حقوق بشر در چین دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The characteristics of image promulgation of jewelry enterprise are introduced.
[ترجمه گوگل]ویژگی های انتشار تصویر یک شرکت طلا و جواهر معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های promulgation تصویر شرکت جواهرات معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This Ordinance shall be thirty-eighth effective upon promulgation.
[ترجمه گوگل]این فرمان سی و هشتمین بار پس از ابلاغ لازم الاجرا خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این فرمان ۳۰ - ۳۰ روز به روز موثر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The promulgation of the Policy for Unified Purchase and Sale of Grain was closely related to the grain crisis in 1953 and the implementation of the general line for the transitional period.
[ترجمه گوگل]انتشار سیاست خرید و فروش یکپارچه غلات ارتباط نزدیکی با بحران غلات در سال 1953 و اجرای خط کلی برای دوره انتقالی داشت
[ترجمه ترگمان]اجرای سیاست خرید یکپارچه و فروش دانه نزدیک به بحران غله در سال ۱۹۵۳ و اجرای خط کلی برای دوره انتقالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Article XXIII These regulations become effective upon promulgation.
[ترجمه گوگل]ماده بیست و سوم این مقررات پس از ابلاغ لازم الاجرا می شود
[ترجمه ترگمان]ماده ۲۳ این مقررات برای اجرای موثر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our country new promulgation implementation "Law of corporation" already allowed to set up a human of limited liability company.
[ترجمه گوگل]اجرای ابلاغیه جدید کشور ما "قانون شرکت" قبلاً مجاز به راه اندازی یک شرکت با مسئولیت محدود است
[ترجمه ترگمان]اجرای جدید اجرای \"قانون شرکت\" پیش از این اجازه تاسیس یک شرکت مسئولیت محدود را داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wedding is a kind of rite promulgation to society when a female and male confirm the hymeneal relations between both of them.
[ترجمه گوگل]عروسی نوعی تبلیغ به جامعه است که زن و مرد روابط پرده بکارت بین هر دو را تأیید کنند
[ترجمه ترگمان]مراسم عروسی نوعی of برای جامعه است که یک زن و مرد روابط hymeneal بین آن ها را تایید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its promulgation market a new stage in the standardization and legalization of China's invoice management work.
[ترجمه گوگل]بازار انتشار آن مرحله جدیدی در استانداردسازی و قانونی کردن کار مدیریت فاکتور چین است
[ترجمه ترگمان]اجرای آن یک مرحله جدید در استاندارد سازی و قانونی کردن کار مدیریت فاکتور چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Article 61 This Law shall become effective upon promulgation.
[ترجمه گوگل]ماده 61 این قانون پس از ابلاغ لازم الاجرا می شود
[ترجمه ترگمان]ماده ۶۱ قانون در promulgation موثر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Along with the promulgation of the constitution revision bill, the warm discussion about whether private property right should be written into the constitution finally reached a conclusion.
[ترجمه گوگل]همزمان با انتشار لایحه بازنگری قانون اساسی، بحث گرم در مورد اینکه آیا حق مالکیت خصوصی باید در قانون اساسی گنجانده شود، سرانجام به نتیجه رسید
[ترجمه ترگمان]همراه با اجرای لایحه بازبینی قانون اساسی، بحث گرم در مورد اینکه آیا حق مالکیت خصوصی باید در قانون اساسی نوشته شود در نهایت به نتیجه ای رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The promulgation of some important laws such as Labor Contract Law and Mediation and Arbitration Law on Labor Disputes caused a certain impact on judicial practice of labor law area.
[ترجمه گوگل]انتشار برخی از قوانین مهم مانند قانون قرارداد کار و قانون میانجیگری و داوری در مورد اختلافات کار تأثیر خاصی بر رویه قضایی حوزه قانون کار گذاشت
[ترجمه ترگمان]اجرای برخی از قوانین مهم مانند قانون قرارداد کار و قانون داوری در اختلافات کار باعث تاثیر خاصی بر رویه قضایی حوزه های حقوق کار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Before the promulgation of the ELT law, China generally used the place of incorporation to determine the status of Chinese resident enterprise.
[ترجمه گوگل]قبل از انتشار قانون ELT، چین عموماً از محل تأسیس برای تعیین وضعیت شرکت مقیم چین استفاده می کرد
[ترجمه ترگمان]پیش از اجرای قانون ELT، چین به طور کلی از محل بهره برداری برای تعیین وضعیت شرکت های چینی استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The new law comes into force from the day of its promulgation.
[ترجمه گوگل]قانون جدید از روز ابلاغ لازم الاجرا است
[ترجمه ترگمان]قانون جدید از روز of لازم الاجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All the new autonomous communities established parliaments and a regulatory framework within four years of the promulgation of the new constitution.
[ترجمه گوگل]همه جوامع خودمختار جدید، پارلمان ها و یک چارچوب قانونی را ظرف چهار سال پس از اعلام قانون اساسی جدید تأسیس کردند
[ترجمه ترگمان]همه جوامع خودگردان جدید مجلس و یک چارچوب قانونی را در چهار سال از اجرای قانون اساسی جدید تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترویج (اسم)
advancement, promotion, propagation, promulgation, cultivation, fomentation, promulgator

اعلام (اسم)
declaration, promulgation, annunciation, warning, enunciation, indiction, predication, meld

اعلام دارنده (اسم)
promulgation, promulgator

انگلیسی به انگلیسی

• proclamation, official declaration; act of publicizing widely; public distribution

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : promulgate
✅️ اسم ( noun ) : promulgation / promulgator
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
ابلاغ
انتشار، مثلا در رابطه با انتشار قوانین.

بپرس