"فرنافتن، فرنامیدن" با بُن کنونی " فرنام - " برابر با " to promote " .
" فرنامِش " برابر با " promotion " .
پسوندِ " - یشن " در زبانِ پارسیِ میانه همان پسوندِ " ِش" در پارسیِ نوین است.
این تنها یک واژه از چندین واژه در زبانِ پارسیِ میانه برابرِ واژه " promote " هست؛پس نیازی به واژه سازی نیست، بَرکه نیاز است اندکی سوادتان را در پیوند با واژگانِ کمی گذشته تر بالا ببرید.
... [مشاهده متن کامل]
. . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگشت :
روبرگهای 32 و 128 از نبیگ " فرهنگنامه کوچک پهلوی " ( دیوید مک کنزی )
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم mov/mot/mob
📌 این ریشه، معادل "move" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "move" مربوط هستند.
... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال:
🔘 move: to ‘move’ from one place to another
🔘 motion: the act of ‘moving’
🔘 motor: a device that causes something to ‘move’
🔘 motivate: to cause someone to ‘move’ toward action
🔘 emotion: an internal feeling that ‘moves’ a person
🔘 mobile: able to ‘move’ easily
🔘 mobility: the ability to ‘move’ freely
🔘 immobile: not able to ‘move’
🔘 promote: to ‘move’ something forward
🔘 demote: to ‘move’ down in rank
🔘 removable: able to be ‘moved’ away
🔘 automobile: a vehicle that ‘moves’ by itself
🔘 locomotion: the ability to ‘move’ from place to place
🔘 commotion: a noisy disturbance caused by sudden ‘movement’
🔘 mobilize: to prepare or organize for ‘movement’
اشاعه
ارتقادهنده
( مارکتینگ ) ترویج یا پیشبرد
شامل فعالیت هایی می شود که مزایای محصول ( کالا یا خدمت ) را به آگاهی می رساند و مشتریان هدف را تشویق به خرید آن می کند. کاربرد ترویج عموما در فعالیت های فرهنگی، نوآورانه و توسعه ای است؛ فعالیت هایی که متقاعدشدن مخاطب از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف ترویج در آن است که تمام دریافت کنندگان، پیام اقناع بشوند و این وجه تمییز ترویج و تبلیغ است.
... [مشاهده متن کامل]
ترفیع به معنای تخفیف می تواند تلقی شود. ترویج را می توان به معنای متعارف ATL و ترفیع را می توان به معنای متعارف BTL نیز تلقی نمود.
development and promotion of human rights
توسعه و پیشبرد حقوق بشر
پیشبرد
در حوزه مدیریت دانش به معنی " ارتقاء" است.
تبلیغ
آگهی
اطلاع رسانی
☑️ فراجنبش
⭕ فراجنبش
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )
•
⚫ واژه ی برنهاده: فراجنبش
•
⚫ نگارش به خط لاتین: Farājonbesh
•
⚫ آمیخته از: فرا ( pro ) و �جُنبش� ( motion )
•
⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیب سلطانی
•
⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.
بهبود جایگاه یا موقعیت، افزایش کارایی
طرح های تشویقی - طرح تشویقی
1 - ترویج ( بازاریابی )
2 - ترفیع درجه ( نظامی )
نمایش افزایی ، نمود افزایی ، نمایش گذاری ، نمایش گذاشت ،
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : promote
اسم ( noun ) : promotion / promoter
صفت ( adjective ) : promotional
قید ( adverb ) : _
پیشبرد، توسعه، گسترش، تحکیم. . .
پیشکشی ، پیش نِهی ، پیش آوری ، پیش گذاشت
فروش ویژه
ارتقا
promotion ( بازاریابی )
واژه مصوب: ترویج
تعریف: مجموعة فعالیت های ارتباطی برای توسعة بازار و افزایش فروش
1 . dvancement in rank or position
2 . Also called queening . Chess . the replacement of a pawn that has reached the enemy's first rank by a more powerful piece of the same color, usually a queen.
اگه دوست داشتید لایک کنید 🌌💎
promotion ( noun ) = ترفیع، ارتقاء، ترویج، تشویق، پیشرفت، صعود ( از لیگ دسته پایین با بالا ) ، تبلیغ ، افزایش ( مثل افزایش فروش )
definition = فعالیت هایی برای تبلیغ چیزی/ عمل تشویق یا ترویج یک اتفاق یا پیشرفت/عمل بالا بردن کسی به یک موقعیت یا درجه بالاتر یا مهم تر/
... [مشاهده متن کامل]
a sales promotion = تبلیغات فروش
the promotion of a healthy lifestyle = ترویج سبک زندگی سالم
the promotion of increased ecological awareness = ارتقاء سطح آگاهی اکولوژیکی ( بوم شناختی )
a spring sales promotion = افزایش فروش بهار
example:
1 - the customers responded favorably to the half - price promotion.
مشتریان به تبلیغات نیم بها واکنش مطلوبی نشان دادند.
2 - There was a promotion in the supermarket and they were giving away free glasses of wine.
در سوپرمارکت تبلیغاتی برگزار شد و آنها لیوان های شراب رایگان را اهدا می کردند.
3 - Obviously as sales manager he'll be very involved in the promotion and marketing of the product.
بدیهی است که به عنوان مدیر فروش ، وی در تبلیغ و بازاریابی محصول بسیار نقش خواهد داشت.
4 - ?Did Steve get/Was Steve given the promotion he wanted
آیا استیو ترفیع دریافت کرد / آیا استیو ارتقایی که می خواست به او داده شد؟
5 - The job offers excellent promotion prospects.
این شغل چشم اندازهای عالی ارتقاء ( پیشرفت ) را ارائه می دهد.
6 - River Plate's win last night has considerably increased their chances of promotion this season.
پیروزی شب گذشته ریور پلات به طور قابل توجهی شانس صعودشان در این فصل را افزایش داده است.
progress
promotion: صعود ( به لیگ بالاتر در مسابقات ورزشی )
relegation: سقوط ( به لیگ پایین تر در مسابقات ورزشی )
ترفیع ( رتبه )
ارتقا ( رتبه )
Promotions =/Demotions
ترویج فروش
فعالیت تبلیغاتی
فروش افزایی
در حسابداری و حسابرسی به معنی تبلیغات و بازاریابی هم هست
پیشرفت در شغل
پیشرفت
ارتقاء شغلی
رتبه ی شغلی بالاتر بدست آوردن
به مقام بالا تری دست پیدا کردن در شغل
توی فروشگاه ها به کالاهایی که تخفیف خورده هم میگن
معناش میشه تخفیف ویژه
ارتقا شغلی
ایجاد ـ ترویج
به نمایش گذاری ، برجسته سازی ، برجسته نمایی
پیش بَری ، پیش رانی ، پیش اندازی
رسیدن به جایگاه بالا درشغل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٠)