1. Yet another fortress stands on a promontory only half a mile away.
[ترجمه گوگل]با این حال قلعه دیگری روی دماغه ای در فاصله نیم مایلی آن قرار دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، دژ دیگری در دماغه دماغه است که فقط نیم مایل آن طرف تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They were on a promontory which had been built up with blocks of granite.
[ترجمه گوگل]آنها روی دماغه ای قرار داشتند که با بلوک های گرانیتی ساخته شده بود
[ترجمه ترگمان]آن ها در دماغه کوچکی بودند که با آجرهای سنگ خارا ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The plane crashed just off a promontory called Lovers' Point.
[ترجمه گوگل]این هواپیما درست در نزدیکی دماغه ای به نام Lovers' Point سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]هواپیما از یک دماغه به نام \"عاشقان پوینت\" سقوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The Douglas castle of Morton stands on a promontory, protected on three sides by a small loch.
[ترجمه گوگل]قلعه داگلاس مورتون روی دماغه ای قرار دارد که از سه طرف توسط یک دریاچه کوچک محافظت می شود
[ترجمه ترگمان]قلعه داگلاس از مورتن روی دماغه ای است که در سه طرف به وسیله لاک کوچک محافظت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. At the far end a rocky promontory extended into deep water - a promising place for snorkelling.
[ترجمه گوگل]در انتهای آن دماغهای صخرهای که به عمق آب کشیده شده بود - مکانی امیدوارکننده برای غواصی
[ترجمه ترگمان]در انتهای دماغه سنگلاخی به آب های ژرف گسترش می یافت - مکانی امیدبخش برای snorkelling
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He decided to walk down to the promontory by way of the market, just for the hell of it.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت از راه بازار به سمت دماغه برود، فقط برای جهنم
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت به طرف دماغه به طرف دماغه برود و به طرف دماغه به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It was perched on a small promontory to the east of the town, overlooking the bay.
[ترجمه گوگل]روی یک دماغه کوچک در شرق شهر، مشرف به خلیج قرار داشت
[ترجمه ترگمان]روی دماغه کوچکی در سمت شرقی شهر قرار داشت و مشرف به خلیج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A promontory of northern France extending into the Strait of Dover near Calais. It is the nearest point to the island of Great Britain.
[ترجمه گوگل]دماغه ای از شمال فرانسه که تا تنگه دوور در نزدیکی کاله امتداد دارد این نزدیکترین نقطه به جزیره بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]یک promontory از شمال فرانسه در تنگه دوور در نزدیکی کاله گسترش یافت این نزدیک ترین نقطه به جزیره بریتانیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A promontory at the northwest extremitythe scottish mainland.
[ترجمه گوگل]دماغه ای در منتهی الیه شمال غربی سرزمین اصلی اسکاتلند
[ترجمه ترگمان]یک دماغه در شمال غربی extremitythe scottish در سرزمین اصلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A promontory of extreme southern Nova Scotia, Canada.
[ترجمه گوگل]دماغه ای در نوا اسکوشیا جنوبی، کانادا
[ترجمه ترگمان]A از نوا اسکوشیا در جنوب کانادا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Conclusions:Promontory grooves and promontory bony canal could be used to detect the tympanic nerve when tympanic neurectomy was operated.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری: شیارهای دماغهای و کانال استخوانی دماغه را میتوان برای تشخیص عصب تمپان در هنگام جراحی نورکتومی تمپان استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: شیارهای promontory و مجرای سرریز promontory می تواند برای کشف عصب tympanic هنگامی که tympanic neurectomy فعال بود، به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Or piny promontory of the Arctic main.
13. A stark ,[sentence dictionary] rocky promontory towered over a stand of majestic pines.
[ترجمه گوگل]دماغهای صخرهای تند و [فرهنگ جملهای] بر روی پایهای از کاجهای باشکوه برافراشته بود
[ترجمه ترگمان]یک promontory سنگی (dictionary)سنگی بر فراز یک نقطه از کاج ها بلند قامت برافراشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Objective:To detect the significance of promontory groove and promontory canal on tympanic neurectomy.
[ترجمه گوگل]هدف: تشخیص اهمیت شیار پرومونتوری و کانال دماغه در نورکتومی تمپان
[ترجمه ترگمان]هدف: برای تشخیص اهمیت شیار promontory و کانال promontory بر روی tympanic neurectomy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A city of southwest Yugoslavia on a promontory jutting into the Adriatic Sea. A popular tourist resort, it was a center of Serbo-Croatian culture and literature in medieval times. Population, 3 10
[ترجمه گوگل]شهری در جنوب غربی یوگسلاوی بر روی دماغه ای که به دریای آدریاتیک می رسد یک تفرجگاه توریستی محبوب، مرکز فرهنگ و ادبیات صرب-کرواسی در قرون وسطی بود جمعیت، 3 10
[ترجمه ترگمان]شهری در جنوب غربی یوگسلاوی در a که به دریای آدریاتیک رسیده بود این شهر در دوران قرون وسطی مرکز فرهنگ و ادبیات کرواسی - کرواسی بود جمعیت، ۳ ۱۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید