- She was given a promissory note stating that she would be paid five thousand dollars within a period of six months.
[ترجمه شان] به او سفته ای دادند که در آن اظهار شده بود می بایست مبلغ 5 هزار دلار را ظرف مدت 6 ماه بپردازد.
|
[ترجمه گوگل] سفته ای به او داده شد مبنی بر اینکه ظرف مدت شش ماه پنج هزار دلار به او پرداخت خواهد شد [ترجمه ترگمان] قبض بدهی به او دادند که در عرض شش ماه پنج هزار دلار حقوق می گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- In a promissory tone, he told her that he had no intention of ever betting on another horse.
[ترجمه گوگل] با لحن قولدادهای به او گفت که قصد ندارد روی اسب دیگری شرطبندی کند [ترجمه ترگمان] با یک promissory، به او گفت که قصد ندارد سوار اسب دیگری بشود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Yesterday is an invalid cheque. Tomorrow is a promissory note and today is the only cash you have.
[ترجمه علیرضا] چک دیروز اعتبار نداره امروز سفته و فردافقط وجه نقد
|
[ترجمه گوگل]دیروز یک چک بی اعتبار است فردا سفته است و امروز تنها پول نقدی است که دارید [ترجمه ترگمان]دیروز یک چک نا معتبر است فردا قبض بدهی و امروز تنها پول نقد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The promissory notes were purchased for distribution to investors.
[ترجمه گوگل]سفته ها برای توزیع بین سرمایه گذاران خریداری شد [ترجمه ترگمان]قبض بدهی برای توزیع به سرمایه گذاران خریداری شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Promissory notes and bills of exchange are often guaranteed or endorsed by a third party of financial standing.
[ترجمه گوگل]سفته و برات غالباً توسط شخص ثالثی که دارای وضعیت مالی است ضمانت یا تأیید می شود [ترجمه ترگمان]یادداشت ها و اسکناس های مبادله معمولا توسط یک شخص ثالث از جایگاه مالی تضمین یا تایید می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Instead, it must sell promissory notes, the equivalent of banks' fixed deposits.
[ترجمه گوگل]در عوض باید سفته ها را معادل سپرده های ثابت بانک ها بفروشد [ترجمه ترگمان]در عوض، باید قبض بدهی، معادل بانکی سپرده شده بانک ها را به فروش برساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Richter also said Steve Adams had signed a promissory note for the $ 50,000.
[ترجمه گوگل]ریشتر همچنین گفت استیو آدامز سفته ای را برای 50000 دلار امضا کرده است [ترجمه ترگمان]او همچنین گفت که استیو آدامز یک قبض بدهی ۵۰،۰۰۰ دلاری را امضا کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Not only this, for the trusted promissory notes of the Bank easily became a form of paper money.
[ترجمه گوگل]نه تنها این، زیرا سفته های مورد اعتماد بانک به راحتی به شکلی از پول کاغذی تبدیل شد [ترجمه ترگمان]نه تنها این موضوع، زیرا اسکناس های مورد اعتماد بانک به راحتی به شکل پول کاغذی در آمده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A promissory note is like a post-dated cheque.
[ترجمه گوگل]سفته مانند چک پس از تاریخ است [ترجمه ترگمان]قبض بدهی مثل یک چک با تاریخ پست است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Labour's promissory notes can not be met by a scale of personal taxation which will become increasingly regressive.
[ترجمه گوگل]سفته های کارگری را نمی توان با مقیاسی از مالیات شخصی که به طور فزاینده ای قهقرایی خواهد شد، برآورده کرد [ترجمه ترگمان]لایحه حزب کارگر نمی تواند با یک مقیاس از مالیات شخصی که به طور فزاینده ای واپس گرایانه خواهد شد، برآورده شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. More favoured here was the use of promissory notes and bills of exchange in large volume and down to low denominations.
[ترجمه گوگل]در اینجا استفاده از سفته و برات در حجم زیاد و کم ارزش تر بود [ترجمه ترگمان]در اینجا، استفاده از سفته و لوایح تبادل در حجم زیاد و پایین به درجات پایین مورد توجه قرار گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Formal short - term receivables documented by a promissory note and a provision for interest.
[ترجمه گوگل]مطالبات رسمی کوتاه مدت مستند به سفته و ذخیره بهره [ترجمه ترگمان]مطالبات رسمی کوتاه مدت که توسط یک قبض بدهی و یک ماده برای بهره ثبت می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A promissory note as used in this Law means a banker's note.
[ترجمه گوگل]سفته در این قانون به معنای برات بانکی است [ترجمه ترگمان]یک قبض بدهی که در این قانون نوشته شده است، اسکناس یک صراف است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Purchase of a post-dated bill of exchange or promissory note by a Bank by means of deducting non-accrued interest in advance shall be called a discount.
[ترجمه گوگل]خرید برات یا سفته پس از تاریخ توسط بانک با کسر سود غیرعملی پیش پرداخت، تخفیف نامیده می شود [ترجمه ترگمان]خرید یک لایحه مربوط به پست و یا قبض بدهی که توسط بانک به وسیله کسر بودجه non به پیش پرداخت شود، تخفیف نامیده خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A promissory note is regarded as notes receivable for the payeenotes payable for the maker.
[ترجمه گوگل]سفته به عنوان اسناد دریافتنی در قبال اوراق پرداختی قابل پرداخت برای سازنده تلقی می شود [ترجمه ترگمان]یک قبض بدهی به عنوان سند قابل وصول برای the قابل پرداخت در نظر گرفته می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Article 109 The forms of bills of exchange, promissory notes and cheques shall be unified.
[ترجمه گوگل]ماده 109 صورتهای برات و سفته و چک باید یکسان باشد [ترجمه ترگمان]ماده ۱۰۹ صورت های اوراق بهادار، سفته و چک باید متحد شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A promissory note is as notes receivable for the payee and notes payable for the maker.
[ترجمه گوگل]سفته به صورت اسناد دریافتنی برای گیرنده و برات قابل پرداخت برای سازنده است [ترجمه ترگمان]قبض قبض به اندازه یادداشت دریافتنی و یادداشت های قابل پرداخت برای سازنده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
وابسته به تعهد یا قول (صفت)
promissory
تخصصی
[حقوق] التزامی، وعده دار، متضمن وعده
انگلیسی به انگلیسی
• pertaining to a promise or vow; binding, obliging, implying a commitment; pertaining to a financial obligation or debt