prometheus

/prəˈmiːθɪəs//prəˈmiːθɪəs/

معنی: تیتان فرزند پاپتوس
معانی دیگر: (اسطوره ی یونان) پرومیتوس (که از آسمان آتش دزدید و به بشر داد)، افسانه یونان تیتان فرزند پاپتوس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in Greek mythology, the Titan who stole fire from the gods and gave it to man.

جمله های نمونه

1. He's much more in his element in prometheus, which heaves and sighs as though it's actually giving birth to fire.
[ترجمه گوگل]او بسیار بیشتر در عنصر خود در پرومتئوس است، که هول می کند و آه می کشد، گویی در واقع در حال تولد آتش است
[ترجمه ترگمان]او بیشتر در عنصر خود در شرکت پرامتیوس است، که کج و معوج به نظر می رسد و آه می کشد، انگار که در واقع دارد به دنیا می اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The wisest person in all the universe, Prometheus had well been able to protect his own family.
[ترجمه گوگل]پرومتئوس، عاقل ترین فرد در تمام جهان، به خوبی توانسته بود از خانواده خود محافظت کند
[ترجمه ترگمان]پرو مته، خردمندترین فرد جهان، توانسته بود از خانواده خودش محافظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Prometheus, then, took over the task of creation and thought out a way to make mankind superior.
[ترجمه گوگل]پس پرومتئوس وظیفه آفرینش را بر عهده گرفت و راهی برای برتری انسان اندیشید
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، پرو مته، وظیفه آفرینش را به عهده گرفت و راهی برای برتر ساختن بشر پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Horned Io, mild of eye, now hear Prometheus prophesy.
[ترجمه گوگل]آیو شاخدار، چشم ملایم، اکنون نبوت پرومتئوس را بشنو
[ترجمه ترگمان]طوطی کوچک Io که در حال حاضر صدای Prometheus prophesy را می شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Prometheus tried to comfort her, but he could point her only to the distant future.
[ترجمه گوگل]پرومتئوس سعی کرد به او دلداری دهد، اما او را تنها به آینده ای دور اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]پرو مته سعی کرد او را تسلی دهد، اما فقط می توانست او را به آینده ای دور برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The new ruler of the gods owed Prometheus much for helping him conquer the other Titans, but he forgot his debt.
[ترجمه گوگل]فرمانروای جدید خدایان به پرومتئوس به خاطر کمک به او برای تسخیر سایر تیتان ها مدیون بود، اما او بدهی خود را فراموش کرد
[ترجمه ترگمان]فرمانروای جدید خدایان به پرومتئوس مدیون بود تا به او کمک کند تا the را فتح کند، ولی دیون خود را فراموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But why Zeus changed his mind and whether Prometheus revealed the secret when he was freed, we do not know.
[ترجمه گوگل]اما اینکه چرا زئوس نظر خود را تغییر داد و آیا پرومتئوس این راز را هنگام آزادی فاش کرد، نمی دانیم
[ترجمه ترگمان]اما چرا زئوس ذهن خود را تغییر داد و اینکه آیا پرومتئوس وقتی آزاد شد راز را فاش کرد، ما نمی دانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There Prometheus hung on the rock for hundreds of years.
[ترجمه گوگل]در آنجا پرومتئوس صدها سال روی صخره آویزان بود
[ترجمه ترگمان]بعد از صدها سال، پرو مته به سنگی آویخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The great Greek hero Hercules eventually freed Prometheus.
[ترجمه گوگل]قهرمان بزرگ یونانی هرکول سرانجام پرومتئوس را آزاد کرد
[ترجمه ترگمان]قهرمان بزرگ یونانی، هرکول، سرانجام پرو مته را آزاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. FROM THE PROMETHEUS in orbit, we see the night side of the planet transformed into a vast reticulated lacework of faint luminosity.
[ترجمه گوگل]از پرومتئوس در مدار، ما سمت شب سیاره را می بینیم که به توری مشبک گسترده ای با درخشندگی ضعیف تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]از PROMETHEUS که در مدار قرار دارد، قسمت تاریک این سیاره را می بینیم که به صورت توده ای عظیم از درخشندگی ضعیف درخشندگی به هم تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But Prometheus said that Epimetheus had to be careful with Zeus'gift.
[ترجمه گوگل]اما پرومتئوس گفت که اپیمته باید مراقب هدیه زئوس باشد
[ترجمه ترگمان]اما پرومتئوس گفته بود که Epimetheus باید با gift زئوس با احتیاط عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Prometheus faced his bitter fate firmly and never lost courage before Zeus.
[ترجمه گوگل]پرومتئوس با سرنوشت تلخ خود مصمم شد و هرگز در برابر زئوس شجاعت خود را از دست نداد
[ترجمه ترگمان]پرو مته با سرنوشت تلخ خود روبرو شد و قبل از زئوس دل و جرات خود را از دست نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Prometheus overtakes Pandora in orbit around Saturn about every 25 days.
[ترجمه گوگل]پرومتئوس هر 25 روز یکبار در مدار زحل از پاندورا پیشی می گیرد
[ترجمه ترگمان]پرومتئوس، Pandora را در مدار اطراف زحل در حدود ۲۵ روز به دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the Cronus and Zeus, Prometheus had adopted the cause of the Olympian deities.
[ترجمه گوگل]در کرونوس و زئوس، پرومتئوس آرمان خدایان المپی را پذیرفته بود
[ترجمه ترگمان]در the و زئوس، پرومتئوس علت خدایان Olympian را پذیرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Prometheus: Please, Ghost of Sparta! Release me from my torment!
[ترجمه گوگل]پرومتئوس: لطفا، شبح اسپارتا! مرا از عذابم رها کن!
[ترجمه ترگمان]پرو مته: خواهش می کنم روح اسپارتا ! منو از شکنجه - م آزاد کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تیتان فرزند پاپتوس (اسم)
prometheus

تخصصی

[زمین شناسی] پرومتیوس، یکی از هفده قمر "زحل" نام این قمر از نام "پرومته" یکی از پادشاهان اساطیری "کولوفون" اخذ شده است.

انگلیسی به انگلیسی

• titan who stole fire from heaven for the benefit of mankind and was punished for this by the gods (greek mythology)

پیشنهاد کاربران

a Titan who is chained and tortured by Zeus for stealing fire from heaven and giving it to humankind
Titan, culture hero, and trickster figure in Greek mythology
In Greek mythology, Prometheus ( /prəˈmiːθiəs/; Ancient Greek: Προμηθεύς, [promɛːtʰ�u̯s], possibly meaning "forethought" ) is a Titan god of fire. Prometheus is credited with the creation of humanity from clay, and of defying the gods by stealing fire and giving it to humanity as civilization. Prometheus is known for his intelligence and for being a champion of humankind, and is also generally seen as the author of the human arts and sciences. [citation needed] He is sometimes presented as the father of Deucalion, the hero of the flood story.
...
[مشاهده متن کامل]

پرومته یا پرومتئوس ( به یونانی: Προμηθεύς ) ( به انگلیسی: Prometheus ) در اسطوره های یونانی، یکی از تیتان ها و پسر یاپتوس و کلیمنه و خدای آتش است. او عاشق آتنا دختر زئوس شد و تنها کسی بود که آتنا را بوسید. آن ها بسیار همدیگر را دوست می داشتند و آتنا به او کمک کرد تا آتش را بدزدد. پس از زنجیر شدن پرومته آتنا هر هفته به دیدن او می رفت.
و یکی از تیتانها مورد احترام زئوس و تنها تیتان باقی مانده از جنگ زئوس بود. وی همچنین آتنا را از سر زئوس در آورد و به عنوان ارباب شفا هم شناخته می شود. زئوس در عصر آفرینش انسان ها، پرومتئوس را برگزید تا همه چیز را به انسان بدهد جز آتش را. پرومتئوس مورد اعتماد این کار را کرد و بسیاری از مسائل آدمیان را برطرف کرد. او به انسان ها عشق می ورزید و نمی توانست ناراحتی و رنج آن ها را ببیند؛ به همین علت به دور از چشم زئوس آتش را در نی ای گذاشته و به انسان داد. وقتی خبر به زئوس رسید او را بر سر قله قاف ( در قفقاز ) برد و بست و او را به سزای اعمال خود رساند.
هر روز عقابی می آمد و جگر او را می خورد و شب جگر از نو می رویید.
همین موقع بود که پرومتئوس به زئوس گفت: روزی خواهد آمد که پادشاهی و خدایی تو از میان برود و کسی بر تخت تو تکیه زند.
زئوس که از پیش گویی های او مطمئن بود، دائم در پی این بود که از او بپرسد چه کسی، ولی او هرگز پاسخی نمی داد، تا اینکه این موضوع به وقوع پیوست.
سرانجام هرکول عقاب را کشت و پرومتئوس را آزاد کرد. پرومته در عوض، راه بدست آوردن سیب های زرین هسپریدس را به او آموخت.
اسطوره شناسی
هسیود
اسطورهٔ پرومتئوس برای اولین بار در قرن ۸ پیش از میلاد مسیح در شعر حماسی یونانی هزیود یا نام نسب نامهٔ خدایان به وجود آمد. او پسر یاپتوس از کلیمنه بود. او همچنین برادر اطلس، منوئتیوس و نیز اپیمتوس بود. در "نسب نامهٔ خدایان" پرومتئوس با عنوان رقیبی پست در برابر علم بی پایان و قدرت مطلق زئوس معرفی می شود.
از دید هسیود، پرومته صرفاً خیرخواه و یاری دهندهٔ انسان ها بود. هسیود نقل می کند که روزی در طی مراسم قربانی در مکونه، پرومتئوس گاو را پوست کند و تکه تکه کرد؛ او گوشت و اعضاء داخل شکم حیوان قربانی را در نیمی از پوستش گذاشت و آن ها را در زیر شکم حیوان پنهان کرد؛ در نیمهٔ دیگر پوست، استخوان های گاو را که در زیر لایه ای از چربی مخفی کرده بود گذاشت. آنگاه به زئوس گفت که یکی از آن دو نیمه را انتخاب کند و قرار شد نیمهٔ دیگر، سهم نوع بشر از قربانی باشد. زئوس به خاطر حرص و شکم بارگی، نیمهٔ حاوی چربی را برگزید، ولی وقتی با دقت از نزدیک نگاه کرد، دریافت که فریب خورده است زیرا زیر چربی ها فقط استخوان بود. زئوس بسیار خشمگین شد و در آن رنجش و آزردگی خاطر از پرومته و انسان ها، آتش را از آنان دریغ کرد تا مجازاتشان باشد. پرومتئوس بار دیگر به نفع نوع بشر وارد عمل شد؛ او به کوه المپوس رفت و چند اخگر آتشین از �چرخ خورشید� ربود و درون یک رازیانهٔ غول پیکر ( گیاهی با ساقهٔ مغزدار که گاه همچون یک جور آتش زنه مورد استفاده قرار می گرفت ) به زمین آورد. در این هنگام دیگر خشم و غضب زئوس، حد و مرزی نمی شناخت. او پرومته را دستگیر و به ستونی از سنگ در کوه های قفقاز زنجیر کرد؛ عقابی غول آسا که فرزند اخدینا و تایفون بود، هر روز به طور مداوم جگر پرومته را پاره پاره می کرد، اما از آنجا که پرومتئوس در گروه جاودانگان یا بیمرگان بود، هر بار دوباره جگرش ترمیم می شد.
مجازات سخت تر و شدید تری برای انسان ها تعیین شد؛ مجازاتی که ترمیم ناپذیر و جبران نشدنی بود.
زئوس نقشه ای کشید تا میرندگان را به مجازات برساند. از این رو از هفائستوس و آتنا خواست تا موجودی خیره کننده و زیبا بیافرینند. نتیجهٔ این همکاری هفاستوس و آتنا پیدایش زن بود. او را پاندورا نامیدند.
پاندورا زیبا و مهربان بود اما در قلب او گستاخی و حیله گری را نیز کار گذاشته بودند. پس از انجام این کار زئوس او را به اپیمتئوس ( برادر پرومته ) نشان داد و پرسید آیا دلش می خواهد با او ازدواج کند. حال قبل از آنکه زئوس این پیشنهاد "ظاهراً" صادقانه را مطرح کند، پرومتئوس به برادرش هشدار داده بود که زئوس بسیار مکار است و به هیچ وجه نباید از او هدیه ای بپذیرد.
اما اپیمتئوس شدیداً تحت تأثیر پاندورا قرار گرفت و خواست به سرعت با او ازدواج کند. به این ترتیب، پاندورا به زمین آمد. پیش از آن انسان ها ( به طور دقیق تر مردها چون هنوز زنی آفریده نشده بود ) زندگی سعادت مندانه و بی دغدغه ای بدور از هرگونه نگرانی و بیماری، طی می کردند. خدایی نیکوکار و دوراندیش همهٔ بلایا و بیماری ها را درون کوزه ای جمع کرده و درش را بسته بود. به محض اینکه پاندورا وارد زمین شد، شروع کرد به سرک کشیدن و فضولی و طولی نکشید که با کوزه برخورد. حس کنجکاوی اش تحریک شد و نتوانست در برابر وسوسهٔ بازکردن آن مقاومت کند. به محض بازکردن آن همهٔ بیماری ها و مشکلات از آن بیرون آمدند. در میان آن همه بدی، تنها یک چیز وجود داشت که باعث می شد انسان ها به زندگی ادامه دهند: ""امید"". تنها امید در میان انسان ها باقی ماند و سهم غم انگیز آن ها شد. پاداش مسخره و ریشخند آمیزی برای رنج ها و بدبختی هایشان. پرمتئوس پس از آزاد شدن و بازگشتن به المپ پیشگویی کرد اگر زئوس با تتیس ازدواج کند پسر آن دو زئوس را نابود خواهد کرد. زئوس به حرف پرومته گوش داد و به پرومته گفت هر پاداشی می خواهد درخواست کند پرومته در خواست کرد تا زئوس اجازه دهد او و معشوقش ( آتنا دختر زئوس که باید تا ابد باکره می ماند ) بتوانند با هم زندگی کنند بدون اینکه آمیزش داشته باشند. زئوس نیز قبول کرد . پرمتئوس و آتنا نماد عشق راستین و بدون آمیزش در یونان باستان بودند.

آتشبان

بپرس