prolixity

/proʊˈlɪksɪti//prəʊˈlɪksɪti/

معنی: اطناب، پرگویی، روده درازی، دراز نویسی
معانی دیگر: دراز نویسی، اطناب، پرگویی، روده درازی

جمله های نمونه

1. You see? How prolixity she is. Eating, eating, eating, from time to time, always eating. I hate it!
[ترجمه گوگل]می بینی؟ او چقدر پرخاشگر است خوردن، خوردن، خوردن، هر از گاهی، همیشه در حال خوردن متنفرم!
[ترجمه ترگمان]می بینی؟ چقدر طول می کشه خوردن، خوردن، خوردن، غذا خوردن، از زمان تا زمان، همیشه مشغول خوردن است ! ازش متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Prolixity is a method to practice oral English, too.
[ترجمه گوگل]Prolixity نیز روشی برای تمرین زبان انگلیسی شفاهی است
[ترجمه ترگمان]prolixity روشی است برای تمرین زبان انگلیسی نیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But Biden, who has been nicknamed "Sen. Prolixity" for his love of long-winded and rambling answers to the simplest question, could still underestimate the Girl from the North Country.
[ترجمه گوگل]اما بایدن، که به دلیل عشق به پاسخ‌های طولانی و درهم و برهم به ساده‌ترین سؤال، لقب «سناتور پرولیکسیتی» را به او داده‌اند، همچنان می‌تواند دختر اهل شمال کشور را دست کم بگیرد
[ترجمه ترگمان]اما بایدن که به \"سناتور prolixity\" لقب \"سناتور prolixity\" داده بود، در پاسخ به ساده ترین سوال، هنوز هم نتوانست دختر را از کشور شمالی دست کم بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As we know prolixity is a big shortcoming to write articles.
[ترجمه گوگل]همانطور که می دانیم prolixity یک کمبود بزرگ برای نوشتن مقاله است
[ترجمه ترگمان]همانطور که می دانیم prolixity یک کاستی بزرگ برای نوشتن مقالات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Otherwise, it will probably make misunderstanding, and make the version prolixity.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، احتمالاً باعث سوء تفاهم می شود و نسخه prolixity را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت احتمالا باعث ایجاد سو تفاهم خواهد شد و نسخه prolixity را خواهد ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lo and behold, we can tell a long story through the method of prolixity .
[ترجمه گوگل]ببینید، ما می‌توانیم داستانی طولانی را از طریق روش prolixity بیان کنیم
[ترجمه ترگمان]بنگرید و ببینید، ما می توانیم داستان طولانی را از طریق روش of تعریف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اطناب (اسم)
redundancy, windiness, verbiage, meiosis, prolixity, redundance, nimiety

پرگویی (اسم)
prate, verbosity, prolixity, verbalization

روده درازی (اسم)
yak, prolixity

دراز نویسی (اسم)
verbosity, prolixity

تخصصی

[حقوق] اطناب یا درج مطالب زائد (در لایحه یا سند)

انگلیسی به انگلیسی

• state of being boring, tediousness, dullness; verbosity, excessive wordiness, excessive lengthiness

پیشنهاد کاربران

اطناب ( تفصیل، دراز گویى، پرگویی ) | prolixity
نوعی از پرش افکار است که معمولاً در هیپومانیا دیده می شود. پرش افکار به اصطلاح منظم است و علیرغم بی ربطی ها بیمار بالاخره به موضوع جاری برمی گردد. سرعت ظاهر شدن افکار در حد پرش افکار نیست. هر چند بیمار سرنخ را برای لحظاتی گم می کند اما بالاخره به هدف می رسد.
...
[مشاهده متن کامل]

اطناب ( تفصیل، دراز گویی، پرگویی )

بپرس