1. The author's prolix style has done nothing to encourage sales of the book.
[ترجمه گوگل]سبک پرلیکس نویسنده هیچ کاری برای تشویق فروش کتاب نکرده است
[ترجمه ترگمان]سبک prolix نویسنده هیچ کاری برای تشویق فروش کتاب انجام نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Both were tough on the prolix.
[ترجمه گوگل]هر دو در پرلیکس سخت بودند
[ترجمه ترگمان]هر دو روی روده دراز کشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her style is tediously prolix.
[ترجمه گوگل]سبک او خسته کننده است
[ترجمه ترگمان]سبک او به طور کسل کننده ای prolix است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. editing a prolix manuscript.
5. Then for complicated sine integral and prolix formulae, the study on symmetrical dipole can be easily solved by MATLAB.
[ترجمه گوگل]سپس برای فرمول های پیچیده انتگرال سینوسی و پرولیکس، مطالعه دوقطبی متقارن به راحتی توسط متلب قابل حل است
[ترجمه ترگمان]سپس برای فرمول انتگرال سینوسی پیچیده و فرمول های prolix، مطالعه روی دو قطبی متقارن می تواند به راحتی توسط MATLAB حل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Everyone hates the prolix Gadaffi, particularly Arab despots who he routinely blasts as "old women in robes," "Zionist lackeys," and "cowards and thieves.
[ترجمه گوگل]همه از قذافی سرسپرده متنفرند، به ویژه مستبدان عرب که او مرتباً آنها را به عنوان «پیرزنهای جامهپوش»، «بازیکنان صهیونیست» و «بزدلها و دزدان» مورد انتقاد قرار میدهد
[ترجمه ترگمان]همه از the قذافی، به خصوص مستبدان عرب که او به طور معمول به عنوان \"زنان مسن در ردا\"، \"ملازمان صهیونیست\" و \"ترسو و دزد\" می خواند، نفرت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Too much speaking makes it a little prolix .
[ترجمه گوگل]حرف زدن بیش از حد باعث می شود که آن را کمی پررویی کند
[ترجمه ترگمان]حرف زدن زیاد به درازا می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Separated by those prolix reality, the dust in my mind brew a aromatic land which irrigate my never-end love.
[ترجمه گوگل]غبار در ذهنم که با آن واقعیت های پرشتاب جدا شده است، زمین معطری را می سازد که عشق بی پایان مرا سیراب می کند
[ترجمه ترگمان]با آن واقعیت دراز و دراز، گرد و غباری که در ذهنم است، زمینی را که هرگز عشق را از دست نخواهم داد درست می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Prithee, darlingmost! - court me rather than the peevish prolix.
[ترجمه گوگل]Prithee، عزیزترین! - من را به جای یک پرلیکس بداخلاق محبت کنید
[ترجمه ترگمان]! \"prithee\"، \"darlingmost\" بیشتر از روده دراز و خشن به من زنگ میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. "Lost in Translation" made a derision of the problems about Japanese people, like "short in height but prolix in speech, " cultural myopia, and rampant in the sex industry.
[ترجمه گوگل]"گمشده در ترجمه" مشکلات مردم ژاپن را به سخره گرفت، مانند "قد کوتاه اما در گفتار پرحجم"، نزدیک بینی فرهنگی، و شایع در صنعت سکس
[ترجمه ترگمان]\"گم شده در ترجمه\" باعث تمسخر مشکلات مردم ژاپن مانند \"کوتاه در ارتفاع\" اما prolix در سخنرانی، \"myopia فرهنگی\" و رواج در صنعت سکس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As a result of the scattered structure, the drama is so prolix that the motif is weakened.
[ترجمه گوگل]در نتیجه ساختار پراکنده، درام چنان پراکنده است که موتیف ضعیف می شود
[ترجمه ترگمان]در نتیجه ساختار پراکنده، درام به قدری شدید است که نقش و نگار تضعیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید