prolifically


بطور پرزابا بارخیز

جمله های نمونه

1. He wrote prolifically for the double bass, as well as for other solo instruments and ensembles.
[ترجمه گوگل]او برای کنترباس، و همچنین برای سایر سازها و گروه‌های تک‌نوازی بسیار نوشت
[ترجمه ترگمان]او prolifically را برای باس دو برابر و همچنین برای دیگر آلات موسیقی و ensembles نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The lake grows fish as prolifically as its bed once grew the trees of a dense jungle.
[ترجمه گوگل]در این دریاچه ماهی به همان اندازه پربار رشد می کند که بستر آن زمانی درختان جنگلی انبوه را رشد می داد
[ترجمه ترگمان]دریاچه مثل prolifically که زمانی درختان جنگل انبوهی روییده باشد ماهی رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Despite his illness, he wrote and composed prolifically.
[ترجمه گوگل]علیرغم بیماری، او به طور پربار می نوشت و آهنگسازی می کرد
[ترجمه ترگمان]با وجود بیماریش، prolifically را نوشت و تصنیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Summers published prolifically and had an army of research assistants who now populate the upper ranks of the profession.
[ترجمه گوگل]سامرز به‌طور پرباری منتشر می‌کرد و ارتشی از دستیاران پژوهشی داشت که اکنون در رده‌های بالای این حرفه قرار دارند
[ترجمه ترگمان]سامرز prolifically را منتشر کرد و ارتشی از دستیاران تحقیقات داشت که در حال حاضر در طبقات بالای این حرفه زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He smokes Camels, and is prolifically profane.
[ترجمه گوگل]او شتر می کشد، و به شدت بی ادب است
[ترجمه ترگمان]او در حال سیگار کشیدن است و prolifically کفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Poehler and Dratch also write prolifically, often in collaboration with the staff writers Emily Spivey and Paula Pell.
[ترجمه گوگل]پولر و دراچ نیز اغلب با همکاری نویسندگان کارکنان امیلی اسپایوی و پائولا پل، پربار می نویسند
[ترجمه ترگمان]Poehler و Dratch همچنین prolifically، اغلب با هم کاری نویسندگان کارکنان امیلی Spivey و پائولا پل می نویسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For one thing, weeds don't multiply as prolifically in the weak light and some types of weeds don't seem to grow at all.
[ترجمه گوگل]برای یک چیز، علف های هرز در نور ضعیف زیاد تکثیر نمی شوند و به نظر می رسد برخی از انواع علف های هرز اصلا رشد نمی کنند
[ترجمه ترگمان]برای یک چیز، علف های هرز در نور ضعیف پراکنده نمی شوند و بعضی از علف های هرز به نظر نمی رسد که در همه جا رشد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Piotr wrote poetry himself, less prolifically and more guardedly.
[ترجمه گوگل]پیوتر خودش شعر می‌نوشت، کمتر پربارتر و محافظه‌کارانه‌تر
[ترجمه ترگمان]پی وتر شعر خود را، less و more، می نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was eager to make up for lost time and published prolifically.
[ترجمه گوگل]او مشتاق جبران زمان از دست رفته بود و پربار منتشر کرد
[ترجمه ترگمان]او مشتاق بود که زمان از دست رفته را جبران کند و prolifically را منتشر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Composers such as Orlando Gibbons, John Jenkins, William Lawes and Henry Purcell wrote prolifically for such viol consorts.
[ترجمه گوگل]آهنگسازانی مانند اورلاندو گیبونز، جان جنکینز، ویلیام لاوز و هنری پرسل برای این گونه همسران ویولا نوشتند
[ترجمه ترگمان]آهنگسازان مانند ارلاندو گیبونز، جان جنکینز، ویلیام Lawes و هنری پرسل برای چنین ویول wrote می نوشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. More than a decade had passed since Yau had proved his last major result, though he continued to publish prolifically.
[ترجمه گوگل]بیش از یک دهه از زمانی که یاو آخرین نتیجه مهم خود را به اثبات رسانده بود، می گذرد، اگرچه او همچنان به انتشار پربار خود ادامه می دهد
[ترجمه ترگمان]بیش از یک دهه از زمانی که Yau نتیجه اصلی خود را ثابت کرده بود گذشت، هر چند او به انتشار prolifically ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fear, anger and desire are hijacked by the virus, which meanwhile replicates prolifically in the salivary glands.
[ترجمه گوگل]ترس، خشم و میل توسط ویروس ربوده می شود، که در عین حال به طور فراوان در غدد بزاقی تکثیر می شود
[ترجمه ترگمان]ترس، خشم و میل توسط ویروس دزدیده می شوند، که در عین حال prolifically را در غدد salivary تکرار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fruitfully, productively; abundantly, copiously

پیشنهاد کاربران

فراوان. بسیار پر شمار
مثال:
some animals reproduce prolifically
بعضی از حیوانات بسیار پر شمار و فراوان تولید مثل می کنند.
فعال
پُر کار
پُر فروش
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : proliferate
✅️ اسم ( noun ) : prolificacy / proliferation
✅️ صفت ( adjective ) : prolific
✅️ قید ( adverb ) : prolifically

بپرس