proliferate

/proˈlɪfəˌret//prəˈlɪfəreɪt/

معنی: زیاد شدن، کثیر شدن، بسط وتوسعه یافتن
معانی دیگر: (به سرعت و پی در پی) شاخ و برگ درآوردن، پربارشدن، (تقسیم سلولی) تکثیر شدن، چند شاخه شدن، تکثیر یافتن، فزونی یافتن، وستادن، هنگفتیدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: proliferates, proliferating, proliferated
(1) تعریف: to multiply or grow quickly by, or as though by, cell division and the reproductive processes of living things.
مترادف: multiply, pullulate, spawn
مشابه: breed, burgeon, flourish, increase, luxuriate, metastasize, procreate, propagate, reproduce

(2) تعریف: to spread or increase quickly.
مترادف: multiply, mushroom
متضاد: decrease
مشابه: abound, burgeon, expand, flourish, increase, luxuriate, pyramid, run riot, run wild, spread, swell, thrive, upsurge

- Spam has proliferated greatly in the past few years, and some ways of blocking unwanted e-mails have been developed.
[ترجمه گوگل] اسپم در چند سال گذشته به شدت افزایش یافته است و راه هایی برای مسدود کردن ایمیل های ناخواسته ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان] Spam در چند سال گذشته به شدت توسعه یافته است و برخی روش های مسدود کردن ایمیل های ناخواسته توسعه یافته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: proliferative (adj.), proliferation (n.)
• : تعریف: to cause the rapid growth or spread of.
مشابه: augment, breed, cultivate, expand, increase, multiply, propagate, spawn

جمله های نمونه

1. nerve ends proliferate
انتهای عصب ها به چند شاخه تقسیم می شود.

2. Rabbits proliferate when they have plenty of food.
[ترجمه گوگل]خرگوش ها زمانی که غذای زیادی داشته باشند تکثیر می شوند
[ترجمه ترگمان]خرگوش ها هنگامی که غذای زیادی دارند تکثیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The HIV virus is able to proliferate at an astonishing rate.
[ترجمه گوگل]ویروس اچ آی وی قادر است با سرعت شگفت انگیزی تکثیر شود
[ترجمه ترگمان]ویروس اچ آی وی به سرعت حیرت انگیز تکثیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As bad loans proliferate, investors are less willing to buy bank debt and equity, making capital scarcer.
[ترجمه گوگل]با افزایش وام‌های بد، سرمایه‌گذاران تمایل کمتری به خرید بدهی و سهام بانکی دارند و همین امر باعث می‌شود سرمایه کمیاب‌تر شود
[ترجمه ترگمان]با افزایش وام های بد، سرمایه گذاران کم تر مایل به خرید وام بانکی و حقوق صاحبان سهام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As courses proliferate, they promote themselves with ever more exotic gimmicks.
[ترجمه گوگل]با افزایش دوره ها، آنها خود را با ترفندهای عجیب و غریب تر تبلیغ می کنند
[ترجمه ترگمان]همانطور که این دوره ها تکثیر می شوند، آن ها خود را با gimmicks عجیب و غریب ترویج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Computer courses continue to proliferate.
[ترجمه گوگل]دوره های کامپیوتر همچنان در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]دوره های کامپیوتر به تکثیر ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Since then, the work has continued to proliferate.
[ترجمه گوگل]از آن زمان به بعد، کار همچنان رو به افزایش است
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، این کار به تکثیر ادامه پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jem was one of those burly figures who proliferate on film-sets.
[ترجمه گوگل]جم یکی از آن چهره های تنومندی بود که در دکورهای فیلم زیاد می شود
[ترجمه ترگمان]Jem یکی از آن چهره های تنومند است که در مجموعه فیلم تکثیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When defaults proliferate, as they do during and after recessions, the two firms wield enormous clout in financial markets.
[ترجمه گوگل]هنگامی که نکول ها زیاد می شوند، مانند دوران رکود اقتصادی و پس از آن، این دو شرکت نفوذ زیادی در بازارهای مالی دارند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که defaults تکثیر می شوند، همانطور که در طول و بعد از رکود انجام می دهند، این دو شرکت نفوذ زیادی در بازارهای مالی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When sulphate availability is increased sulphate reducing bacteria proliferate and eventually may outcompete methanogens when the sulphate supply is sufficient.
[ترجمه گوگل]هنگامی که در دسترس بودن سولفات افزایش می‌یابد، باکتری‌های کاهنده سولفات تکثیر می‌شوند و در نهایت ممکن است زمانی که عرضه سولفات کافی باشد، از متانوژن‌ها پیشی بگیرند
[ترجمه ترگمان]وقتی که در دسترس بودن سولفات افزایش می یابد، سولفات کاهش می یابد و در نهایت منجر به outcompete methanogens وقتی که تامین سولفات کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Towns proliferate in civilizations: in cultures they remain embryonic.
[ترجمه گوگل]شهرها در تمدن ها تکثیر می شوند: در فرهنگ ها جنینی باقی می مانند
[ترجمه ترگمان]شهرها در تمدن های تکثیر می شوند: در فرهنگ هایی که در نطفه باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In Gravity's Rainbow, conspiracies proliferate to such an extent that they beggar description.
[ترجمه گوگل]در Gravity's Rainbow، توطئه‌ها به حدی گسترش می‌یابد که گدایی توصیف می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در رنگین کمان جاذبه، conspiracies تا حدی تکثیر می شوند که آن ها توضیح می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The OHand SHof cooking liquor infiltrate and proliferate into the material flakes.
[ترجمه گوگل]مشروب پخت و پز OHand SHof نفوذ کرده و در پوسته های مواد تکثیر می شود
[ترجمه ترگمان]The SHof در حال آشپزی کردن و تکثیر شدن در قطعات مواد مذاب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion AGSRA release system can alleviate the subretinal proliferate after laser injury.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری سیستم آزادسازی AGSRA می‌تواند تکثیر زیر شبکیه را پس از آسیب لیزر کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری سیستم انتشار AGSRA می تواند بعد از آسیب لیزری the proliferate کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیاد شدن (فعل)
increase, gain, augment, grow, mount, proliferate, wax

کثیر شدن (فعل)
proliferate

بسط و توسعه یافتن (فعل)
proliferate

انگلیسی به انگلیسی

• reproduce quickly, multiply rapidly; prosper, thrive, grow quickly
if things proliferate, they quickly increase in number; a formal word.

پیشنهاد کاربران

عبارت "nonproliferation" ( عدم اشاعه ) به معنای جلوگیری از گسترش یا افزایش چیزی است، به ویژه در زمینه های تسلیحات هسته ای، شیمیایی یا بیولوژیکی. در زبان انگلیسی، این واژه در ترکیب با کلمات مختلفی به کار می رود که در ادامه به برخی از رایج ترین آن ها همراه با معادل فارسی شان اشاره می کنیم:
...
[مشاهده متن کامل]

🔹 ترکیب های رایج با "nonproliferation" و معادل های فارسی
nonproliferation treaty – پیمان عدم اشاعه
مثال: The Nuclear Nonproliferation Treaty ( NPT ) aims to prevent the spread of nuclear weapons.
پیمان عدم اشاعه هسته ای ( NPT ) با هدف جلوگیری از گسترش سلاح های هسته ای تدوین شده است.
nonproliferation regime – نظام عدم اشاعه
مثال: The international nonproliferation regime faces challenges from emerging nuclear states.
نظام بین المللی عدم اشاعه با چالش هایی از سوی کشورهای هسته ای نوظهور مواجه است.
nonproliferation efforts – تلاش های عدم اشاعه
مثال: Global nonproliferation efforts have intensified in recent years.
تلاش های جهانی برای عدم اشاعه در سال های اخیر شدت یافته اند.
nonproliferation policy – سیاست عدم اشاعه
مثال: The country's nonproliferation policy focuses on diplomatic engagement.
سیاست عدم اشاعه این کشور بر تعاملات دیپلماتیک متمرکز است.
nonproliferation agreement – توافق نامه عدم اشاعه
مثال: Several nations signed a nonproliferation agreement to curb the spread of nuclear technology.
چندین کشور توافق نامه ای برای مهار گسترش فناوری هسته ای امضا کردند.
nonproliferation measures – اقدامات عدم اشاعه
مثال: Implementing strict nonproliferation measures is crucial for global security.
اجرای اقدامات سختگیرانه عدم اشاعه برای امنیت جهانی حیاتی است.
nonproliferation norms – هنجارهای عدم اشاعه
مثال: Adherence to nonproliferation norms strengthens international trust.
پایبندی به هنجارهای عدم اشاعه اعتماد بین المللی را تقویت می کند.
nonproliferation objectives – اهداف عدم اشاعه
مثال: The conference outlined key nonproliferation objectives for the coming decade.
کنفرانس اهداف کلیدی عدم اشاعه برای دهه آینده را ترسیم کرد.
nonproliferation initiatives – ابتکارات عدم اشاعه
مثال: New nonproliferation initiatives aim to address emerging threats.
ابتکارات جدید عدم اشاعه به منظور مقابله با تهدیدات نوظهور طراحی شده اند.
nonproliferation compliance – پایبندی به عدم اشاعه
مثال: Monitoring nonproliferation compliance ensures treaty effectiveness.
نظارت بر پایبندی به عدم اشاعه، اثربخشی پیمان را تضمین می کند.
این ترکیب ها بیشتر در متون دیپلماتیک، حقوق بین الملل و سیاست گذاری های امنیتی به کار می روند. در فارسی، معادل های آن ها بسته به زمینه می تواند متفاوت باشد، اما اغلب از اصطلاحاتی مانند "عدم اشاعه"، "مهار گسترش" یا "محدودسازی" استفاده می شود.
chatgpt

✍ توضیح: To increase rapidly in number or spread quickly 🌱⚡
🔍 مترادف: Multiply
✅ مثال: The population of the city began to proliferate after the new factory opened.
Migration among young people is proliferating
مهاجرت در بین جوانان درحال زیاد شدن است
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : proliferate
✅️ اسم ( noun ) : prolificacy / proliferation
✅️ صفت ( adjective ) : prolific
✅️ قید ( adverb ) : prolifically
تصاعدی ازدیاد پیدا کردن
با سرعت زیاد شدن
Increase rapidly
to grow by rapid production of new parts, cells, buds, or offspring
تکثیر شدن

بپرس