prolapse

/proʊˈlæps//prəʊˈlæps/

معنی: سقوط، پایین افتادگی، پایین افتادن
معانی دیگر: (پزشکی - پایین افتادگی یا جابه جا شدگی اندام درونی) پیش افت، پیش افت کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the falling down or slipping out of place of a body part or organ, esp. the uterus.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: prolapses, prolapsing, prolapsed
• : تعریف: to fall or slip out of place.

جمله های نمونه

1. There was no evidence of mucosal prolapse in any anterior wall biopsy specimen.
[ترجمه گوگل]هیچ شواهدی مبنی بر افتادگی مخاط در نمونه بیوپسی دیواره قدامی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ شواهدی از mucosal prolapse در هیچ گونه نمونه برداری از دیوار جلویی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The pathological changes of mucosal prolapse deserve particular mention.
[ترجمه گوگل]تغییرات پاتولوژیک پرولاپس مخاطی شایسته ذکر ویژه است
[ترجمه ترگمان]تغییرات روانی of سزاوار این است که به این موضوع اشاره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Figure C shows the detail of mitral valve prolapse.
[ترجمه گوگل]شکل C جزئیات پرولاپس دریچه میترال را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]شکل C جزییات دریچه میترال را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To investigate the nursing methods of prolapse and hemorrhoids ( PPH ) with stapler.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی روش های پرستاری پرولاپس و هموروئید (PPH) با استپلر
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی روش های پرستاری از prolapse و بواسیر (PPH)با stapler
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Massive genital organ prolapse is usually corrected with surgical treatment while mild genital organ is first treated with conservative treatment.
[ترجمه گوگل]افتادگی بزرگ اندام تناسلی معمولاً با درمان جراحی اصلاح می شود در حالی که اندام تناسلی خفیف ابتدا با درمان محافظه کارانه درمان می شود
[ترجمه ترگمان]اندام های genital آلات تناسلی معمولا با عملیات جراحی اصلاح می شود در حالی که اندام تناسلی نرم اولین بار با رفتار محافظه کارانه درمان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What makes spend valve prolapse gently? Remedial way, what should notice?
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث می شود دریچه مصرف به آرامی پرولاپس شود؟ راه اصلاحی، چه چیزی باید توجه شود؟
[ترجمه ترگمان]چی باعث میشه که دریچه رو به آرامی باز کنه؟ به هر حال، چه خبر؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The tumor may prolapse through the orifice.
[ترجمه گوگل]تومور ممکن است از طریق روزنه پرولاپس کند
[ترجمه ترگمان]تومور ممکن است از سوراخ عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective:To analyze the causes of prolapse vaginae posterior and methods of its operation treatment.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی علل افتادگی واژن خلفی و روش های درمان عمل آن
[ترجمه ترگمان]هدف: تجزیه و تحلیل علل of vaginae پشتی و روش های درمانی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Approach for the clinical effectiveness of prolapse of lumbar intervertebral disc by peridural impact with tractional manipulation.
[ترجمه گوگل]رویکردی برای اثربخشی بالینی پرولاپس دیسک بین مهره ای کمر با ضربه پریدورال با دستکاری کششی
[ترجمه ترگمان]برای اثربخشی بالینی of کمری کمری از اثر peridural با manipulation tractional استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Can be palpebral prolapse treated completely?
[ترجمه گوگل]آیا پرولاپس کف دست به طور کامل قابل درمان است؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توان آن را به طور کامل درمان کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We reported a case of vaginal vault prolapse with enterocele and stress incontinence occurring in a short period after vaginal hysterectomy.
[ترجمه گوگل]ما یک مورد پرولاپس واژینال همراه با انتروسل و بی اختیاری استرسی را گزارش کردیم که در مدت کوتاهی پس از هیسترکتومی واژینال رخ داد
[ترجمه ترگمان]ما یک مورد از vault واژینال با enterocele و بی اختیاری استرسی را که در یک دوره کوتاه پس از hysterectomy واژینال اتفاق می افتد را گزارش کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Purpose To observe effect on physiotherapy cures prolapse of lumbar intervertebral disc.
[ترجمه گوگل]هدف مشاهده اثر بر فیزیوتراپی، افتادگی دیسک بین مهره ای کمر را درمان می کند
[ترجمه ترگمان]هدف برای مشاهده تاثیر در فیزیوتراپی بر روی دیسک intervertebral کمری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Side quarrel prolapse suffers from when predestined relationship of facial nerve mandible raises be put into trouble, red lip cannot evaginate .
[ترجمه گوگل]پرولاپس نزاع جانبی از زمانی که رابطه از پیش تعیین شده عصب صورت بالا آمدن فک پایین دچار مشکل شود دچار مشکل می شود، لب قرمز نمی تواند از بین برود
[ترجمه ترگمان]نزاع جانبی prolapse از وقتی که رابطه پیش تعیین شده فک عصب صورت را به دردسر می اندازد رنج می برد، لب سرخ نمی تواند تکان بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thin arm is put down slowly, till prolapse of both hands nature, double leg is close, the body is erect, coxal take up, change another arm to continue again next measure the movement of one.
[ترجمه گوگل]بازوی نازک را به آرامی پایین می‌آوریم تا پرولاپس هر دو دست، دو پا نزدیک است، بدن ایستاده است، کوکسال را گرفته، بازوی دیگر را عوض می‌کنیم تا دوباره حرکت یکی را اندازه‌گیری کنیم
[ترجمه ترگمان]بازوی نازک به آرامی پایین کشیده می شود، تا اینکه prolapse هر دو طبیعت دست ها، پای دو برابر نزدیک است، بدن بلند می شود، coxal بالا می رود، و یک بازوی دیگر را تغییر می دهد تا دوباره حرکت بعدی را اندازه گیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Genitourinary prolapse occurs when faults develop in the mechanisms for vaginal and uterine support.
[ترجمه گوگل]افتادگی ادراری تناسلی زمانی رخ می دهد که نقص در مکانیسم های حمایت واژن و رحم ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]genitourinary prolapse زمانی رخ می دهد که نقص هایی در مکانیسم حمایت واژینال و رحمی ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سقوط (اسم)
drop, decline, downfall, fall, crash, collapse, chute, falling, crackup, prolapse, plumper, tailspin

پایین افتادگی (اسم)
prolapse

پایین افتادن (فعل)
fall down, prolapse

تخصصی

[علوم دامی] پرولاپس ؛ بیرون زدن بافت یا اندامی از جایگاه طبیعی آن .

انگلیسی به انگلیسی

• instance of falling out of place, instance of sinking out of the correct position (medicine)
fall out of place, slip out of the correct position (medicine); move out of position, slip out of place

پیشنهاد کاربران

To fall out of place
[پزشکی] پرولاپس: افتادگی یا جابجایی یک عضو یا قسمت رو به پایین
prolapse ( پزشکی )
واژه مصوب: فروافتادگی
تعریف: افتادگی عضو یا بخشی از بدن از محل طبیعی خود براثر ضعف بافت های نگهدارنده
( پزشکی ) دررفتگی
دامپزشکی و علوم دامی
بیرون زدگی
افتادن ، سقوط
مثال :
bladder prolapse
افتادگی مثانه

بپرس