prolactin

/proˈlæktən//proˈlæktən/

(زیست شناسی) پرولاکتین، شیرآور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a pituitary hormone that stimulates milk secretion in mammals.

جمله های نمونه

1. Objective:To observe the prolactin level, amenorrhea and galactorrhea by Ziprasidone verse Risperidone in treatment of female schizophrenias providing reference for clinical use.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده سطح پرولاکتین، آمنوره و گالاکتوره توسط زیپراسیدون ورس ریسپریدون در درمان اسکیزوفرنی زنان مرجعی برای استفاده بالینی است
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده سطح پرولاکتین، آمنوره شیردهی و galactorrhea به وسیله آیه Ziprasidone risperidone در درمان of زن، مرجعی برای استفاده بالینی ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The blood prolactin and body index at the baseline and after treatment were compared.
[ترجمه گوگل]پرولاکتین خون و شاخص بدن در ابتدا و بعد از درمان مقایسه شد
[ترجمه ترگمان]ترشح خون و ترشح خون در سطح پایه و بعد از درمان با هم مقایسه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. LJ Hao, HC Lam, JK Lee. Prolactin - secreting pituitary tumor: Current diagnosis & treatment. Current Medicine 1997; 24:589 - 9
[ترجمه گوگل]LJ Hao، HC Lam، JK Lee پرولاکتین - تومور ترشح کننده هیپوفیز: تشخیص و درمان فعلی پزشکی جاری 1376; 24:589 - 9
[ترجمه ترگمان]لشکر جنگوی، HC لام، JK لی تومور غده هیپوفیز و prolactin: تشخیص و درمان فعلی پزشکی جاری ۱۹۹۷؛ ۲۴: ۵۸۹ - ۹
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The plasma prolactin(PRL) level was measured before, during, and after treatment(monthly) Serumprolactin was examined with ELISA and observe the amenorrhea and galactorrhea.
[ترجمه گوگل]سطح پرولاکتین پلاسما (PRL) قبل، حین و بعد از درمان (ماهانه) اندازه‌گیری شد
[ترجمه ترگمان]میزان ترشح پرولاکتین (PRL)قبل از این اندازه گیری شد و پس از درمان (ماهانه)Serumprolactin با ELISA مورد بررسی قرار گرفت و the و galactorrhea را مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The candidates include the homeobox gene PAX the prolactin hormone receptor, and dipeptidylpeptidase IV among others.
[ترجمه گوگل]نامزدها شامل ژن هومئوباکس PAX، گیرنده هورمون پرولاکتین، و دی پپتیدیل پپتیداز IV در میان دیگران است
[ترجمه ترگمان]این نامزدها عبارتند از ژن homeobox، گیرنده هورمون پرولاکتین و dipeptidylpeptidase IV در میان دیگران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What it does : Prolactin relieves sexual arousal after orgasm and takes your mind off sex.
[ترجمه گوگل]چه کاری انجام می دهد: پرولاکتین برانگیختگی جنسی بعد از ارگاسم را تسکین می دهد و ذهن شما را از رابطه جنسی دور می کند
[ترجمه ترگمان]آن چه انجام می دهد: prolactin، برانگیختگی جنسی را بعد از رسیدن به ارضا حس می کند و ذهن شما را از رابطه جنسی دور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Prolactin is one kind of polypeptide hormone and is mostly excreted by prehypophysis.
[ترجمه گوگل]پرولاکتین یکی از انواع هورمون های پلی پپتیدی است و بیشتر از طریق پیش هیپوفیز دفع می شود
[ترجمه ترگمان]prolactin یک نوع هورمون همه گیر است و اغلب توسط prehypophysis دفع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The review prolactin physiology, hyperprolactinemia induced by psychotropic drugs, phenomenon and treatment of hyperprolactinemia.
[ترجمه گوگل]بررسی فیزیولوژی پرولاکتین، هیپرپرولاکتینمی ناشی از داروهای روانگردان، پدیده و درمان هیپرپرولاکتینمی
[ترجمه ترگمان]این بررسی شامل ترشح پرولاکتین، hyperprolactinemia ناشی از داروهای روان گردان، پدیده و رفتار of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Suckling causes the release of oxytocin and prolactin in the mother.
[ترجمه گوگل]شیر دادن باعث ترشح اکسی توسین و پرولاکتین در مادر می شود
[ترجمه ترگمان]ساکلینگ ممکن است باعث آزاد شدن oxytocin و پرولاکتین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Levels of serotonin and prolactin were not music therapy.
[ترجمه گوگل]سطوح سروتونین و پرولاکتین موسیقی درمانی نبود
[ترجمه ترگمان]سطوح سروتونین و پرولاکتین تحت درمان موسیقی قرار نگرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nursing stimulates further production of prolactin and, therefore, of milk.
[ترجمه گوگل]شیردهی تولید بیشتر پرولاکتین و در نتیجه شیر را تحریک می کند
[ترجمه ترگمان]پرستاری، تولید بیشتر پرولاکتین و پرولاکتین را تحریک می کند و بنابراین از شیر نیز استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Large amount of research showed that Prolactin (PRL) physiological action is that the prolactin acceptor (PRLR) is upright by being located in the upper target cytomembrane prolactin lead .
[ترجمه گوگل]تحقیقات زیادی نشان داد که عملکرد فیزیولوژیکی پرولاکتین (PRL) به این صورت است که گیرنده پرولاکتین (PRLR) با قرار گرفتن در غشای سیتوممبران هدف فوقانی سرب پرولاکتین عمودی است
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی از تحقیقات نشان داد که فعالیت فیزیولوژیکی prolactin (PRL)این است که ترشح پرولاکتین (PRLR)با حضور در بخش بالایی از پرولاکتین located، عمودی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A possible explanation for this is the hormone prolactin, which contributes to how much people cry.
[ترجمه گوگل]یک توضیح احتمالی برای این هورمون پرولاکتین است که به میزان گریه افراد کمک می کند
[ترجمه ترگمان]یک توضیح ممکن برای این منجر به ترشح هورمون پرولاکتین می شود که به این که چقدر مردم گریه می کنند کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Increased blood levels of prolactin inhibit the release of FSH and LH, and therefore stop ovulation.
[ترجمه گوگل]افزایش سطح پرولاکتین خون باعث مهار ترشح FSH و LH می شود و در نتیجه تخمک گذاری را متوقف می کند
[ترجمه ترگمان]افزایش سطح خون پرولاکتین از انتشار of و LH جلوگیری می کند و در نتیجه تخمک گذاری را متوقف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Oxytocin causes the expression of stored milk; prolactin orders more.
[ترجمه گوگل]اکسی توسین باعث بیان شیر ذخیره شده می شود پرولاکتین بیشتر سفارش می دهد
[ترجمه ترگمان]Oxytocin موجب ایجاد شیر ذخیره شده می شود؛ پرولاکتین بیشتر دستور می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] پرولاکتین، لاکتوژن
[صنایع غذایی] پرولاکتین : هورمونی که تحت فرمان هیپوتالاموس مغز پستانداران د رقسمت هیپوفیز پیشین ساخته میشود و برای فعالیتهای مربوطه و از جمله رشد غدد پستانی در هنگام شیر آوری به خون میریزد.

انگلیسی به انگلیسی

• hormone that stimulates milk production and the secretion of progesterone in mammals; hormone which stimulates secretion from the crop gland in birds

پیشنهاد کاربران

پرولاکتین/ هورمون شیرزا ( اسم ) : هورمونی که از غده هیپوفیز ترشح و باعث تحریکِ تولید شیر می شود.

بپرس