1. projectile energy
انرژی پیش پرتابی
2. a projectile following a point-blank trajectory
پرتابه ای با مسیر مستقیم
3. The second projectile exploded after hitting a tank.
[ترجمه گوگل]گلوله دوم پس از اصابت به یک تانک منفجر شد
[ترجمه ترگمان]گلوله دوم بعد از برخورد با تانک منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A pea-sized projectile is hurtled into a target at speeds of up to sixteen thousand miles an hour.
[ترجمه گوگل]پرتابه ای به اندازه نخود با سرعتی تا 16 هزار مایل در ساعت به سمت هدف پرتاب می شود
[ترجمه ترگمان]گلوله ای که به اندازه یک نخود سبز با سرعت به سمت هدف پرتاب می شود به سرعت در ساعت شانزده هزار مایل در ساعت حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The projectile was imperfectly aimed but exploded in Verdun, smashing down part of the Archbishop's palace.
[ترجمه گوگل]پرتابه ناقص هدف قرار گرفت اما در وردون منفجر شد و بخشی از کاخ اسقف اعظم را در هم شکست
[ترجمه ترگمان]گلوله به طور ناقص به هدف اصابت قرار گرفت، اما در وردن منفجر شد، و قسمتی از کاخ اسقف اعظم را درهم شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The firing data of projectile were computed by external trajectory procedure.
[ترجمه گوگل]داده های شلیک پرتابه با روش مسیر بیرونی محاسبه شد
[ترجمه ترگمان]داده های شلیک گلوله توسط فرآیند خط سیر خارجی محاسبه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The new projectile is non-removable, regardless of the properties of the bullet that passed through the vortex to create it.
[ترجمه گوگل]پرتابه جدید بدون توجه به خصوصیات گلوله ای که برای ایجاد آن از گرداب عبور کرده است، قابل جابجایی نیست
[ترجمه ترگمان]گلوله جدید بدون در نظر گرفتن ویژگی های گلوله ای که از میان گرداب به منظور ایجاد آن عبور می کند، قابل جابجایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The trajectory correction projectile model using impulse was established.
[ترجمه گوگل]مدل پرتابه تصحیح مسیر با استفاده از ضربه ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]مدل خط سیر انتقال خط سیر با استفاده از تکانه برقرار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We find that the drag force of the projectile in the rising process can be well described by adding a viscous damping and a bulk frictional force.
[ترجمه گوگل]ما متوجه شدیم که نیروی پسا پرتابه در فرآیند بالا آمدن را می توان با افزودن یک میرایی چسبناک و یک نیروی اصطکاک توده به خوبی توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]ما متوجه می شویم که نیروی درگ در فرآیند رو به افزایش را می توان با اضافه کردن یک میرایی ویسکوز و یک نیروی اصطکاکی جزیی توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Armour-piercing projectile is subjected to the action of powder gas pressure and acceleration overload during launch in bore.
[ترجمه گوگل]پرتابه سوراخ کننده زره در حین پرتاب در سوراخ تحت تأثیر فشار گاز پودر و اضافه بار شتاب قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]؟ گلوله ای که در نتیجه اصابت گلوله قرار می گیرد، تحت فشار قرار گرفتن فشار گاز و افزایش بار اضافی در طول پرتاب در طول پرتاب می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The new FST electrothermal launch technology can accelerate projectile to extremely high velocity, and has extremely high energy utilization ratio.
[ترجمه گوگل]فناوری پرتاب الکتروترمال جدید FST می تواند پرتابه را تا سرعت بسیار بالا شتاب دهد و نسبت مصرف انرژی بسیار بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]فن آوری راه اندازی روشن (F [ ST ] می تواند projectile را به سرعت بسیار بالا سرعت بخشد، و نسبت بهره برداری انرژی بسیار بالایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Therefore, it is unlikely that the projectile launched was a satellite.
[ترجمه گوگل]بنابراین بعید است که پرتابه پرتاب شده یک ماهواره بوده باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، بعید است که موشک پرتاب شده یک ماهواره باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Six months for the projectile to encyst before the knees can be opened safely.
[ترجمه گوگل]شش ماه قبل از اینکه زانوها به طور ایمن باز شوند، پرتابه متورم شود
[ترجمه ترگمان]شش ماه برای اصابت گلوله به encyst قبل از اینکه زانو به صورت ایمن باز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Recently, I heard a projectile whiz past my ear again.
[ترجمه گوگل]اخیرا دوباره صدای تپش پرتابه ای از کنار گوشم شنیدم
[ترجمه ترگمان] اخیرا، صدای شلیک گلوله از گوشم شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید