project management

جمله های نمونه

1. The successful applicant will have experience in project management.
[ترجمه گوگل]متقاضی موفق در مدیریت پروژه تجربه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]متقاضی موفق در مدیریت پروژه تجربه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The two companies will form an integrated project management team, sharing risks and rewards but not revenue or regulatory risks.
[ترجمه گوگل]این دو شرکت یک تیم مدیریت پروژه یکپارچه تشکیل خواهند داد که ریسک‌ها و پاداش‌ها را به اشتراک می‌گذارند، اما نه ریسک‌های درآمدی یا نظارتی
[ترجمه ترگمان]این دو شرکت یک تیم مدیریت پروژه یکپارچه را تشکیل خواهند داد، ریسک ها و پاداش ها را به اشتراک می گذارند، نه درآمد و یا ریسک های قانونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As I was doing the project management part of my presentation today it hit me like a ton of bricks.
[ترجمه گوگل]همانطور که امروز بخش مدیریت پروژه ارائه خود را انجام می دادم، مثل یک تن آجر به من برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]همانطور که من امروز بخش مدیریت پروژه را انجام می دادم، مانند یک تن آجر به من ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The main business we are in is project management and engineering of capital projects for the process industries.
[ترجمه گوگل]کسب و کار اصلی ما مدیریت پروژه و مهندسی پروژه های سرمایه ای برای صنایع فرآیندی است
[ترجمه ترگمان]کسب وکار اصلی که ما در آن هستیم مدیریت پروژه و مهندسی پروژه های سرمایه ای برای صنایع پردازش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Success in these ventures results from close project management.
[ترجمه گوگل]موفقیت در این سرمایه گذاری ها ناشی از مدیریت دقیق پروژه است
[ترجمه ترگمان]موفقیت در این سرمایه گذاری از مدیریت پروژه نزدیک حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Decisions Decisions in project management start with the choice of project and spread throughout its duration.
[ترجمه گوگل]تصمیمات تصمیم گیری در مدیریت پروژه با انتخاب پروژه شروع می شود و در طول مدت آن گسترش می یابد
[ترجمه ترگمان]تصمیمات اتخاذ شده در مدیریت پروژه با انتخاب پروژه آغاز و در طول مدت آن گسترش می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their 1S09002 project management structure meant we were fully informed throughout.
[ترجمه گوگل]ساختار مدیریت پروژه 1S09002 آنها به این معنی بود که ما کاملاً در جریان هستیم
[ترجمه ترگمان]ساختار مدیریت پروژه ۱ S۰۹۰۰۲ به این معنا بود که ما کاملا مطلع هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Project management is therefore a matter which should begin to occupy the attention of the various bodies involved in harmonization.
[ترجمه گوگل]بنابراین مدیریت پروژه موضوعی است که باید توجه نهادهای مختلف درگیر در هماهنگی را به خود جلب کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مدیریت پروژه مساله ای است که باید توجه نهاده ای مختلف دخیل در هماهنگی را به خود اختصاص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even so, the quality of project management is surely open to examination.
[ترجمه گوگل]با این حال، کیفیت مدیریت پروژه مطمئناً قابل بررسی است
[ترجمه ترگمان]با این حال، کیفیت مدیریت پروژه مطمئنا برای بررسی باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Using project management to help yourself is actually pretty simple.
[ترجمه گوگل]استفاده از مدیریت پروژه برای کمک به خود در واقع بسیار ساده است
[ترجمه ترگمان]استفاده از مدیریت پروژه برای کمک به خودتان در واقع بسیار ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Staff within Engineering Project Management are leading a £760,000 environmental project designed to reduce the heavy metal content in industrial liquid discharges.
[ترجمه گوگل]کارکنان مدیریت پروژه مهندسی یک پروژه زیست محیطی 760000 پوندی را رهبری می کنند که برای کاهش محتوای فلزات سنگین در تخلیه مایعات صنعتی طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]کارکنان در مدیریت پروژه مهندسی در حال انجام یک پروژه زیست محیطی ۷۶۰،۰۰۰ پوندی هستند که برای کاهش محتوای فلزی سنگین در تخلیه مایع صنعتی طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Essentially the company is a project management operation.
[ترجمه گوگل]اساساً این شرکت یک عملیات مدیریت پروژه است
[ترجمه ترگمان]این شرکت اساسا یک عملیات مدیریت پروژه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Manion had brought excellent project management skills to the organization along with his marketing expertise.
[ترجمه گوگل]مانیون مهارت های عالی مدیریت پروژه را همراه با تخصص بازاریابی خود به سازمان آورده بود
[ترجمه ترگمان]Manion مهارت های مدیریت پروژه عالی را همراه با تخصص بازاریابی خود به سازمان آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The first step in project management is to set a measurable objective.
[ترجمه گوگل]اولین قدم در مدیریت پروژه، تعیین یک هدف قابل اندازه گیری است
[ترجمه ترگمان]اولین قدم در مدیریت پروژه تعیین یک هدف قابل اندازه گیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We covered the first, project management.
[ترجمه گوگل]اولین مورد، مدیریت پروژه را پوشش دادیم
[ترجمه ترگمان]ما ابتدا مدیریت پروژه را پوشش دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] مدیریت پروژه
[صنعت] مدیریت پروژه - فرآیند هدایت فعالیت های یک پروژه با حداقل هزینه (بودجه مشخص) و در چهار چوب مدت زمان مشخص. به نه محدوده تقسیم می شود- مدیریت یکپارچگی -مدیریت محدوده -مدیریت زمان -مدیریت هزینه -مدیریت کیفیت - مدیریت منابع انسانی- مدیریت ارتباطات - مدیریت ریسک - مدیریت کالا و مواد

انگلیسی به انگلیسی

• tracking and supervision of the tasks which must be done in order to complete a project (especially the production of a system)

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: گنارمان پروژه

⚫ نگارش به خط لاتین: Gonārmāne porozhe

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیب سلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

project management ( مدیریت - مدیریت پروژه )
واژه مصوب: مدیریت پروژه
تعریف: برنامه ریزی و سازمان دهی و تخصیص منابع و اجرا و پایش تمام جوانب یک پروژه برای دستیابی به اهداف آن
مدیریت پروژه

بپرس