1. The treaty in question does not contravene any prohibitory words to be found in the Constitution.
[ترجمه گوگل]معاهده مورد بحث با هیچ واژه منع کننده ای که در قانون اساسی وجود دارد، مغایرت ندارد
[ترجمه ترگمان]معاهده در مورد هر کلمه prohibitory که در قانون اساسی یافت نمی شود تخطی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معاهده در مورد هر کلمه prohibitory که در قانون اساسی یافت نمی شود تخطی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Its content involves obligatory right and debt, prohibitory rules against competition and labor contract as well.
[ترجمه گوگل]محتوای آن شامل حق و بدهی اجباری، قوانین منع رقابت و قرارداد کار نیز می شود
[ترجمه ترگمان]محتوای آن شامل حق و بدهی اجباری، قوانین prohibitory در برابر رقابت و قرارداد کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]محتوای آن شامل حق و بدهی اجباری، قوانین prohibitory در برابر رقابت و قرارداد کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The theoretical basis for the defining of the prohibitory right is confusion theory.
[ترجمه گوگل]مبنای نظری برای تعریف حق منع، نظریه سردرگمی است
[ترجمه ترگمان]اساس نظری برای تعریف حق prohibitory نظریه سردرگمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اساس نظری برای تعریف حق prohibitory نظریه سردرگمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Experimental results show that the prohibitory signs can be detected quickly and exactly in this method.
[ترجمه گوگل]نتایج تجربی نشان می دهد که علائم بازدارنده را می توان به سرعت و دقیقا در این روش تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]نتایج تجربی نشان می دهد که علائم prohibitory را می توان به سرعت و دقیقا در این روش تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتایج تجربی نشان می دهد که علائم prohibitory را می توان به سرعت و دقیقا در این روش تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The vow of chastity creates only a prohibitory impediment to marriage.
[ترجمه گوگل]نذر عفت تنها مانعی برای ازدواج ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]سوگند پاکدامنی تنها مانع از ازدواج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سوگند پاکدامنی تنها مانع از ازدواج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It is usually the opposite of a prohibitory injunction but there are mandatory injunctions which have a similar effect to specific performance.
[ترجمه گوگل]معمولاً مخالف دستور منع است، اما دستورات اجباری وجود دارد که تأثیر مشابهی با عملکرد خاص دارد
[ترجمه ترگمان]این امر معمولا متضاد یک منع قانونی است، اما دستورها اجباری وجود دارد که تاثیر مشابهی بر عملکرد خاص دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این امر معمولا متضاد یک منع قانونی است، اما دستورها اجباری وجود دارد که تاثیر مشابهی بر عملکرد خاص دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. If further injuries are to be feared, the person entitled may seek a prohibitory injunction.
[ترجمه گوگل]اگر میتوان از صدمات بیشتر ترسید، شخص مجاز میتواند به دنبال دستور منع باشد
[ترجمه ترگمان]در صورت ترس از آسیب بیشتر، فرد مجاز می تواند به دنبال حکم منع مشروبات الکلی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در صورت ترس از آسیب بیشتر، فرد مجاز می تواند به دنبال حکم منع مشروبات الکلی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The standpoint that there could not be authorization norms and prohibitory norms is improper, however all norms of criminal law are not prohibitory ones.
[ترجمه گوگل]این دیدگاه که هنجارهای مجاز و هنجارهای بازدارنده وجود ندارد، نادرست است، اما همه موازین حقوق جزا، منع کننده نیستند
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه که قواعد اعطای مجوز و هنجارهای سازمانی وجود ندارد نادرست است، با این حال، همه قواعد قانون جزایی prohibitory نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه که قواعد اعطای مجوز و هنجارهای سازمانی وجود ندارد نادرست است، با این حال، همه قواعد قانون جزایی prohibitory نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In the course of the Business Transfer, its content involves obligatory right and debt, prohibitory rules against competition, labor contract and anti-monopoly as wel
[ترجمه گوگل]در جریان نقل و انتقال تجارت، محتوای آن شامل حق و بدهی اجباری، قوانین منع رقابت، قرارداد کار و ضد انحصار نیز می شود
[ترجمه ترگمان]در دوره انتقال کسب وکار، محتوای آن شامل حق و بدهی اجباری، قوانین prohibitory در برابر رقابت، قرارداد کار و ضد انحصار به عنوان wel است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در دوره انتقال کسب وکار، محتوای آن شامل حق و بدهی اجباری، قوانین prohibitory در برابر رقابت، قرارداد کار و ضد انحصار به عنوان wel است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She is a reminder of the natural curiosity that we once held in our naive, untainted childhood, summoning us to reexamine our seemingly prohibitory surrounding walls and grasp beyond it.
[ترجمه گوگل]او یادآور کنجکاوی طبیعی است که زمانی در کودکی ساده و بی آلایش خود داشتیم و ما را فرا می خواند تا دیوارهای اطراف به ظاهر ممنوعه خود را دوباره بررسی کنیم و فراتر از آن را درک کنیم
[ترجمه ترگمان]او یادآور کنجکاوی طبیعی است که زمانی در کودکی ساده و بی نقص ما برگزار شد و ما را فراخواند تا دیواره ای اطراف خود را دوباره بررسی کنیم و فراتر از آن را بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یادآور کنجکاوی طبیعی است که زمانی در کودکی ساده و بی نقص ما برگزار شد و ما را فراخواند تا دیواره ای اطراف خود را دوباره بررسی کنیم و فراتر از آن را بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید