progression

/prəˈɡreʃn̩//prəˈɡreʃn̩/

معنی: پیشرفت، تسلسل، توالی، تصاعد، فرایازی
معانی دیگر: (عمل یا رویداد) تسلسل، رشته، پشت سرهمی، پی در پی بودگی، (ریاضی) تصاعد، فراگشت، پیشتازی (رجوع شود به: progress)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: progressional (adj.), progressionally (adv.)
(1) تعریف: the act of progressing.
مترادف: advancement, course, improvement
متضاد: regression, retrogression
مشابه: advance, ascent, career, climb, continuance, development, furtherance, go, gradation, march, movement, process, procession

- The coffin-bearers marched in slow progression.
[ترجمه گوگل] تابوت داران با پیشروی آهسته راهپیمایی کردند
[ترجمه ترگمان] حمل کنندگان در طول روند آهسته پیش رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a sequence, as of items in a series; succession.
مترادف: flow, sequence, succession
مشابه: chain, concatenation, course, march, movement, order, parade, run, scale, series, string, tenor, train

- He described the entire progression of unfortunate events.
[ترجمه MehRadson] او کل پیشرفت اتفاق های بدبختانه را توضیح داد
|
[ترجمه M_Q] او تمام زنجیره اتفاقات ناگوار را شرح داد.
|
[ترجمه گوگل] او کل پیشرفت حوادث ناگوار را توصیف کرد
[ترجمه ترگمان] او کل پیشرفت اتفاقات تاسف بار را توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in music, the relationship among sequential chords.

جمله های نمونه

1. arithmatic progression
تصاعد عددی

2. geometric progression
تصاعد هندسی

3. a rapid progression of disappointing events
توالی سریع رویدادهای نومید کننده

4. A progression of disagreements has led to war between those nations.
[ترجمه گوگل]پیشرفت اختلافات منجر به جنگ بین این کشورها شده است
[ترجمه ترگمان]پیشرفت عدم توافق منجر به جنگ بین این کشورها شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By a logical progression of thought, she worked out why the remark had caused offence.
[ترجمه گوگل]با یک پیشرفت منطقی فکر، او متوجه شد که چرا این اظهارات باعث توهین شده است
[ترجمه ترگمان]با یک رشته منطقی فکر کرد که چرا این حرف باعث رنجش خاطر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her progression through the grades of the civil service had been rapid.
[ترجمه گوگل]پیشرفت او از طریق درجات خدمات ملکی سریع بود
[ترجمه ترگمان]پیشرفت او از طریق درجات خدمات شهری سریع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The progression of the disease can be retarded by early surgery.
[ترجمه گوگل]با جراحی زودرس می توان پیشرفت بیماری را به تاخیر انداخت
[ترجمه ترگمان]پیشرفت این بیماری می تواند براثر جراحی اولیه، عقب افتاده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Any well-structured course can build in progression where necessary and if it so wishes restrict the choice of menu on offer.
[ترجمه گوگل]هر دوره با ساختاری مناسب می تواند در صورت لزوم پیشرفت کند و در صورت تمایل انتخاب منوی پیشنهادی را محدود کند
[ترجمه ترگمان]هر دوره خوب ساختار یافته می تواند در پیشرفت در جایی که نیاز است ایجاد شود و در صورتی که بخواهد گزینه منوی غذا را به شما محدود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A blood test will help doctors measure the progression of the disease.
[ترجمه گوگل]آزمایش خون به پزشکان کمک می کند پیشرفت بیماری را اندازه گیری کنند
[ترجمه ترگمان]آزمایش خون به پزشکان کمک خواهد کرد تا روند پیشرفت بیماری را اندازه گیری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hegel detected this dialectical progression in the progress of human consciousness and intellectual - emotional growth.
[ترجمه گوگل]هگل این پیشرفت دیالکتیکی را در پیشرفت آگاهی انسان و رشد فکری - عاطفی تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]هگل این پیشرفت دیالکتیکی را در پیشرفت آگاهی انسان و رشد عقلانی - احساسی شناسایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What is the normal course of progression of addictive disease?
[ترجمه گوگل]سیر طبیعی پیشرفت بیماری اعتیاد آور چگونه است؟
[ترجمه ترگمان]روند عادی پیشرفت بیماری اعتیاد آور چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The progression to the top of the senior pile was not so meteoric.
[ترجمه گوگل]پیشروی به بالای شمع ارشد چندان شهابی نبود
[ترجمه ترگمان]پیشرفت در بالای توده بزرگ تر خیلی درخشان نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The exhibit is arranged to show the progression of Picasso's work.
[ترجمه گوگل]این نمایشگاه برای نشان دادن پیشرفت کار پیکاسو ترتیب داده شده است
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه برای نشان دادن پیشرفت کار پیکاسو ترتیب داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The logical progression was for Wiwa to continue his father's struggle.
[ترجمه گوگل]پیشرفت منطقی این بود که ویوا به مبارزه پدرش ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]این پیشرفت منطقی برای Wiwa بود تا به مبارزه پدرش ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیشرفت (اسم)
advance, accession, progress, improvement, development, progression, growth, proceeding, advancement, rise, promotion, lift, furtherance, headway

تسلسل (اسم)
progression, suit, concatenation, continuity, sequence, serialization, track, continuum

توالی (اسم)
progression, suit, sequence, track, succession, consecution, subsequence

تصاعد (اسم)
progression

فرایازی (اسم)
progression

تخصصی

[ریاضیات] تصاعد
[آمار] تصاعد

انگلیسی به انگلیسی

• advancement, progress; development, growth; sequence of related numbers (mathematics)
a progression is a gradual development from one state to another.

پیشنهاد کاربران

چینش مناسب
⭕ پیشروش
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: پیشرَوش

⚫ نگارش به خط لاتین: Pishravesh

⚫ آمیخته از: پیشرفتن ( Progress ) و �‍ِش� ( ion )

...
[مشاهده متن کامل]

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیب سلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

. . . ( نگاه کنیدبه ) توالی آکورد ( اصطلاحا ) چینش و چیدمان مناسب تر آکورد که با خط ملودیک هارمونی گزیده تر را رقم بزند
progression: تصاعدی، جریان ضرب آهنگ
تطوّر
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : progress
✅️ اسم ( noun ) : progress / progression / progressive / progressivism
✅️ صفت ( adjective ) : progressive
✅️ قید ( adverb ) : progressively
در علوم زیستی به ویژه در علم سرطان شناسی، واژه های progression و Promotion معنی ها و ویژگی های متفاوتی دارند به این صورت که هر دو در نگاه اول به معنی پیشبرد سیر بیماری سرطان و تکثیر کنترل نشده سلولی وخیم
...
[مشاهده متن کامل]
تر شدن آن می باشد ولی از دید اختصاصی تر هنگامی که از واژه Promotion استفاده می شود، به معنی توسعه کلونی سلول های سرطانی به حالت preneoplastic می باشد که ماهیت برگشت پذیری دارد ولی چنانچه از واژهprogression استفاده شود به معنی تبدیل از وضعیت preneoplastic به neoplasm می باشد که ماهیت برگشت ناپذیری دارد. یک نکته دیگر این است که در Promotion آسیب های موتاژن وجود ندارد و عمده تغییرات مربوط به بیان ژن در سلول ها می باشد ولی در progression آسیب های موتاژنی و DNA وجود دارد.

progression ( موسیقی )
واژه مصوب: پیشروی
تعریف: حرکت از یک نت یا آکورد به یک نت یا آکورد دیگر در مبانی هارمونی
پیشروی
روند تدریجی تغییر و توسعه
Drugs can slow down the progression of the disease.
1. پیشرفت
2. متوالی
پیشرفت متوالی، پیشرفت تدریجی یا سعودی. انجام پروسه ای که منجر به پیشرفت تساعدی می شود.
ترتیب
general movement; process ; trend
روند
پیشرفت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس